فقر سیستماتیک؛ استراتژی حکومت اسلامی ایران

By | ۱۳۹۹-۱۲-۰۸

نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی با استفاده از برچسب «قاچاقچی»، زمینه لازم برای سرکوب را فراهم می‌کنند

اخبار شلیک نیروهای سپاه پاسداران به مردم بلوچی که برای تأمین نان شب، ناچار به سوخت بری هستند، باعث شد تا بار دیگر مردم حاشیه کشور مورد توجه قرار بگیرند. گویا سراوان امروز نماد مردم فراموش شده‌ای است که برای کسب نان شب، جان خود را قمار می‌کنند. اما سؤال اینجاست که چرا مناطق دور از مرکز از دسترسی به منابع اقتصادی کشور محروم هستند؟

طی روزهای اخیر خبر اعتراضات مردم استان سیستان و بلوچستان به کشته‌شدن شهروندان آن استان به صدر اخبار رسیده است. اگرچه همیشه از این استان به‌عنوان نماد محرومیت یاد می‌شود، اما باید توجه داشت که محرومیت تنها مختص به منطقه بلوچستان نیست. با این حال شاید مردم بلوچ امروز با سخت‌ترین دوران خود دست و پنجه نرم می‌کنند.

پس از انقلاب سال ۵۷ و روی کار آمدن روحانیون شیعه، حکومت جدید مبتنی بر ایدئولوژی رسمی مذهبی خود استراتژی افزایش جمعیت شیعه را تدوین کردند و مقابله با سایر مذاهب و اقلیت‌های عقیدتی که از قضا اکثریت اقوام بلوچ و کرد و عرب و… را تشکیل می‌دادند، در پیش گرفتند. به‌عبارت‌دیگر، نگاه امنیتی جمهوری اسلامی به اهل سنت یا دیگر مذاهب و اقلیت‌ها مبتنی بر همین ایدئولوژی رسمی است.

در همین راستا، آیت‌الله مکارم شیرازی، از مراجع شیعه نزدیک به حکومت، از افزایش جمعیت اهل‌سنت در ایران ابراز نگرانی کرد. او روز ۲۵ مهرماه ۹۲ در جمع دست‌اندرکاران کنگره بین‌المللی امام سجاد گفت: «اکنون در اطراف مشهد می‌بینیم که اهل‌سنت در حال خرید زمین و خانه‌ها از شیعیان هستند تا نسبت جمعیتی خود را افزایش دهند.»

او مجدداً در مرداد سال ۹۳ با اشاره به مهاجرت مردم سیستان و بلوچستان اظهار داشت: «اخیراً مهاجرت‌های مشکوکی از سیستان و بلوچستان به حاشیه شهر مشهد شده؛ عده زیادی از نقاط مختلف جمع شده‌اند که اگر گسترش پیدا کند، تبدیل به یک خطر بزرگ می‌شود. بسیجیان در حاشیه شهر مشهد باید حضور داشته باشند.»

در همین زمینه و در پاسخ به ادعاهای مطرح شده ناصر مکارم شیرازی، مولانا گرگیج، امام‌جمعه اهل‌سنت آزادشهر، در این باره گفته است: «آنچه جای سؤال است چرا دلواپسان برای آمارهای مرگ‌ومیر که در استان‌های سنی‌نشین بالاترین نسبت را دارد، هیچ‌گونه واکنشی نشان نمی‌دهند.»

نگاه امنیتی به مسئله مهاجرت مردم بلوچ و این قبیل سخنان در حالی مطرح می‌شود که بر اساس شواهد موجود، فقر فراگیر در سیستان و بلوچستان، دلیل اصلی مهاجرت از این استان، یافتن شغل و تأمین معیشت است. بااین‌حال حتی امکان مهاجرت نیز برای بسیاری از مردم ساکن این منطقه فراهم نیست. در این استان همچنان مردم بسیاری در کپرها زندگی می‌کنند و به آب آشامیدنی، مدرسه، جاده و حتی دستشویی و امکان استحمام دسترسی ندارند. بسیاری از آنها با روزی یک وعده غذا و یا حتی چند روزی یک وعده غذا سر می‌کنند.

شاید به نظر برسد که سیستان و بلوچستان مزیت‌های اقتصادی لازم برای تأمین زندگی مردم ساکن آن منطقه را ندارد، اما واقعیت آن است که برخلاف تصور عمومی، این استان وضعیت مناسبی برای تولید ثروت دارد. وجود ساحل طولانی با دریای عمان، امکان کشت برخی محصولات کشاورزی مانند موز و خرما و همچنین مسیر ترانزیتی این استان از چابهار به‌عنوان تنها بندر ایران که به آب‌های بین‌المللی متصل است کافی است تا این استان شرایط بهتری داشته باشد.

در شهر چابهار اکثر افراد غیربومی و شاغل در منطقه آزاد، از زندگی مرفهی برخوردارند. این در حالی است که مردم بومی آن منطقه با فقر شدیدی دست به گریبان هستند. اما همان‌طور که پیش‌تر ذکر شد، نگاه امنیتی حاکمان باعث شده تا انتقال افراد غیربومی به استان امکان تصدی شغل‌های موجود را برای مردم بومی از بین ببرد. از سوی دیگر، اولویت دادن به افراد معتقد به مذهب شیعه برای مدیریت‌های کلان، آن هم در شرایطی که در بسیاری مناطق اهل‌سنت در اکثریت هستند نشان می‌دهد که حکومت ایران قصد ندارد توزیع ثروت را به طور طبیعی انجام دهد.

در آخرین شماره «فصلنامه مطالعات دفاعی استراتژیک»، وابسته به دانشگاه نظامی «دفاع ملی» از جمعیت ۸ تا ۱۰ میلیونی اهل‌سنت در ایران، به‌عنوان نوعی تهدید امنیتی یاد شده است.

به‌عبارت‌دیگر، به نظر می‌رسد که جمهوری اسلامی به شکل عامدانه سعی کرده تا با بستن مجراهای اقتصادی مردم بلوچ و سنی ساکن آن مناطق، فشار را بر روی آنها افزایش دهد تا همان‌طور که در نظر دارند، افزایش جمعیت سنی را در ایران کنترل کنند. در واقع فقیر نگه‌داشتن مردم سنی و بلوچ استراتژی حکومت جمهوری اسلامی برای مقابله با افزایش جمعیت اهل‌سنت عنوان می‌شود.

در این شرایط تنها راه باقی‌مانده برای امرارمعاش مردم تنگ دست بلوچ، استفاده از اختلاف قیمت سوخت بین ایران و کشور همسایه است. آنها هیچ راه دیگری جز اینکه سوخت را در ایران بخرند و به پاکستان انتقال دهند، ندارند. فقر گسترده که با نگاهی امنیتی و بر اساس استراتژی بلندمدت از ابتدای انقلاب بر مردم بلوچ، کرد، عرب و سایر اقلیت‌های قومی و دینی تحمیل شده، آنها را وادار کرده تا در راستای تلاش برای بقا، به شرافتمندانه‌ترین راه یعنی سوخت‌بری یا کولبری روی بیاورند.

اما درحالی‌که بر همگان روشن است که اقدامات خشونت‌بار جمهوری اسلامی علیه مردم سنی حاشیه کشور، به‌دوراز ادعاهای مطرح شده تنها در راستای کنترل و سرکوب آنها صورت می‌گیرد، برخی افراد وجود همین مسیر معیشتی را نیز برنمی‌تابند.

طی روزهای اخیر بسیاری از افراد مرتبط با نیروهای امنیتی و تبلیغاتی جمهوری اسلامی در داخل و خارج از کشور با حملات گوناگون، مردمی را که به کار دشوار و پرخطر سوخت‌بری و کولبری می‌پردازند، «قاچاقچی» نامیدند. در حالی که حتی خود حکومت طی چند سال اخیر با تصویب قوانینی به طور ضمنی پذیرفته این مشاغل تحمیل شده به مردم مناطقی مثل سیستان و بلوچستان و کردستان را نباید به عنوان مصداق«قاچاقچی» بودن شناخت.

اما نکته مهم‌تر این است که چنین برچسب‌زنی‌هایی، زمینه را برای توجیه خشونت و کشتار متعاقب آن فراهم می‌آورند.

در این شرایط، مردم فقیر، ستمدیده و محروم بلوچ که برای بقای خود دست به اعتراض می‌زنند، با اتهام‌های گوناگون مجدداً سرکوب و کشته می‌شوند.

همان‌طور که سال‌هاست این روند ادامه داشته، بعید به نظر می‌رسد که خشونت و کشتار مردم اهل‌سنت و بلوچ پایان کار باشد و یا بتوان به محاکمه عاملان قتل سوخت بران امیدی داشت. بااین‌حال، این موضوع حالا به نمادی از «استراتژی فقر سیستماتیک» تبدیل شده که نشان می‌دهد مسئله بلوچستان، تنها یک موضوع محلی و قومی نیست. بلکه سرکوب غیرخودی‌ها، مسئله‌ای ملی است. غیرخودی می‌تواند بلوچ، عرب، کرد، سنی، همجنس‌گرا، بهائی و هر دگراندیش دیگری باشد. تابه‌حال ابزارهای گوناگونی از سوی حکومت ایران استفاده شده است. اگرچه این بار ابزار سرکوب در بلوچستان، «فقر» است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *