«افطاری اقتصادی با آقا»؛ ۱۰ تا ۲۵ سال دیگر میشیم سومین اقتصاد جهان

By | ۱۴۰۰-۰۱-۱۰

بریده‌ای از مطلب منتشر شده از حجت عبدالمالکی خبرنگار خبرگزاری فارس با عنوان «افطاری اقتصادی با آقا»  (1395)

آقا روشون رو سمت من کردند و به حالت اینکه سوال داشته باشند کمی خم شدند. من هم یه خیز برداشتم و نیم متر جلوتر رفتم دقیقا مقابل ایشون.

آقا گفتند: “این رتبه سوم در اقتصاد جهان چه جوری میشه؟! البته از بخش کشاورزی بگذریم، اما اینکه در صنعت و معدن و … گفتید چه جوری میشه!”

عرض کردم: آقاجان ما اگه تولید ناخالص مون (الان) به ۷۵۰۰ میلیارد دلار (PPP) برسه می شیم سومین قدرت اقتصادی جهان بعد از آمریکا و چین. در سال ۲۰۱۴ به ۱۳۳۰ میلیارد دلار رسیده‌ایم.

فرمودند: خوب این در چه افق زمانی می‌شه؟

عرض کردم: بین ۱۰ تا ۲۵ سال شدنیه، بسته به همت خودمون.

فرمودند: برای اینکه به اون سطح برسیم چی کم داریم؟

عرض کردم: یکی جمعیت و یکی فرهنگ مناسب.

فرمودند: خوب جمعیت که کار یک شب نیست!

عرض کردم: بله، به خاطر همین می‌گیم بلند مدت.

فرمودند: برای این اتفاق احتیاج به چه چیزهایی داریم؟ علی القاعده زیرساخت هایی لازمه. محاسبه کردید؟

عرض کردم: به طور کلی عملیاتی بودن این موضوع را مطالعه و تحلیل کردیم. به دنبال محاسبات دقیق تر هستیم برای نیازمندی ها. اما به طور کلی شدنیه.

فرمودند: اینها را محاسبه کنید، وگرنه در حد روی کاغذ باقی می‌مونه!

عرض کردم: آقاجان مساله دوم فرهنگ اقتصادیه.
به حالت اینکه بخوان ادامه‌اش را بشنوند به من خیره شدند!

عرض کردم: مهم‌ترین چیزی که ما کم داریم، یه فرهنگ اقتصادی مناسبه، فرهنگی که تقویت کننده و به نفع تولید باشه.

با حرکت سر تایید کردند.

عرض کردم: ما با فرهنگ اقتصادی اسلامی می‌تونیم به پیشرفت‌های شگفت‌انگیزی برسیم.

مثال زدم از صدر اسلام که پیامبر اعظم (صل الله علیه و آله و سلم) با تحول فرهنگی که ایجاد کردن در مدینه النبی، رشدهای اقتصادی شگفت انگیزی ایجاد کردند که گاهی تا چند صد در صد هم برآورد شده.

آقا با تعجب پرسیدند: واقعا کسی حساب کرده؟!

عرض کردم: بله. آقای دکتر سیدکاظم صدر- استاد بازنشسته دانشگاه شهید بهشتی ره- در کتابشون با عنوان نظام اقتصادی صدر اسلام براساس آماری به این اعداد رسیدند.

ادامه دادم: عده‌ای می‌گند چون اقتصاد اون زمان مدینه النبی کوچک بوده، امکان نرخ رشدهای بالا داشته؛ اما تحولی که پیامبر (صل الله علیه و آله و سلم) ایجاد کردند بسیار موثر بوده.

ایشون باز هم به نشانه تمایل به شنیدن خیره شدند.

ادامه دادم: پیامبر (صل الله علیه و آله و سلم) اقتصاد ربوی مدینه رو تبدیل کردن به یک اقتصاد تولیدی. از طرف دیگر فرهنگ اقتصادی مردم متحول شد، به نحوی که تولید و کار اقتصادی رو عبادت می‌دونستند و همین بسیار اثرگذار بود در شکوفایی اقتصاد مدینه.

آقا با قاطعیت (هم با کلام و هم با حرکات سر) تایید کردند و فرمودند: “بله، اینجوری میشه”

احساس کردم حالا دیگه پذیرفتن که امکان اقتصاد دوم یا سوم جهان شدن وجود داره.

دکتر حجت الله عبدالملکی

افطاری اقتصادی با آقا

با یک بهره برداری مناسب از منابع موجود کشاورزی، در میان مدت می توانیم به دوازدهمین قدرت اقتصادی جهان تبدیل شویم.

افطاری اقتصادی با آقا
  • پنج شنبه، 28 خردادماه 94  (مصادق با سیم شعبان) بود که یکی از دوستان از دفتر نهاد نمایندگی آقا در دانشگاه ها با من تماس گرفت. داشتم از گرمسار بر می گشتم. گفت تصمیم گرفته شده که در دیدار امسال رمضانی اساتید با حضرت آقا بنده هم صحبت کنم.
  • به ذوق دیدار آقا و البته صحبت کردن در محضر آقا به شدت خوشحال شدم. البته امیدی همراه با خوف بود، چون سال قبلش هم زمزمه ای بود که حقیر صحبت کنم، اما نشد؛
  • سوم رمضان بود که جلسه هماهنگی اولیه در دفتر نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه ها برای آشنایی اساتید با هم و هم اندیشی برگزار شد و من هم دعوت شدم. خب خوفم کمی برطرف و امیدم برای توفیق درک محضر آقا بیشتر شد. در اون جلسه فکر کردم که چه بحث هایی بشه در محضر آقا بهتره. خدمت اساتیدی که حاضر بودن عرض کردم می خوام در مورد ظرفیت های بالای اقتصاد ایران صحبت کنم و اینکه تحریم ها نمی تونه اقتصاد ما رو فلج کنه. اساتید هر دو بحث رو پسندیدن و تشویق کردن، به خصوص آقای دکتر نایبی (استاد دانشگاه شریف) که خودشون هم سخنران بودن و البته فعال اقتصادی و کارآفرین هم هستن و ده ها نفر مهندس رو مشغول به کار کردن گفتن مساله عدم تاثیر زیاد تحریم ها رو حتما تاکید کنم؛
  • در حین تنظیم عرائضم خدمت آقا، دائم فکرم مشغول موضوعی بود: “وسوسه بوسیدن دست آقا!”
  • بیشتر از اینکه چی می خوام دقیقا بگم، فکرم درگیر این بود که چطوری می تونم فرصت بوسیدن دست آقا رو پیدا کنم؟! چون عرف اساتید اینه که از سکویی که آقا می شینن بالا نمیرن!
  • فکر می کردم شاید محافظا هم اجازه ندن اصلا … به هر حال فکرم خیلی مشغول بود …
  • روز دیدار فرا رسید- 13 تیرماه مصادف با 17 رمضان …
  • از دفتر نهاد نمایندگی آقا در دانشگاه ها به اتفاق حجت الاسلام محمدیان (نماینده آقا در دانشگاه ها) و سایر اساتید و مسئولان دفتر حرکت کردیم به سمت بیت (ساعت تقریبا 17)؛
  • یه نسخه از کتاب اقتصاد مقاومتی که تالیف کرده بودم رو برای تقدیم به آقا آورده بودم با خودم. فکر کرده بودم شاید بهترین راه برای اینکه دستم برسه به دست آقا همین باشه.
  • اما در گیت اول کتاب رو ازم گرفتن و گفتن نمیشه ببری داخل.
  • به گیت دوم که رسیدم سید بزرگواری رو دیدم از مسئولین بیت که آشنا بود. ازشون  خواهش برای دریافت کتاب. ایشون دستور دادن. با بی سیم به گیت اول ابلاغ کردن و رفتم گرفتم کتاب رو. اما در گیت دوم مجددا کتاب رو ازم گرفتن و گفتن اگه هماهنگ شد خودشون میارن.
  • داخل حسینه که شدیم، به همون سید بزرگوار دوباره گفتم قضیه کتاب رو. همین که دید کمی نگرانم گفت: می خوای کتاب رو به آقا تقدیم کنی؟ منم خندیدم و گفتم بله. گفت نگران نباش … اما نگران بودم … اگه کتاب نمی رسید به دستم ممکن بود فرصت بوسیدن دست آقا رو به کل از دست بدم …
  • نشستیم تا آقا ساعت 18:35 تشریف آوردند و شعار حضار …
  • قرار بود 7 نفر صحبت کنن و سه نفر هم ذخیره بودن که اگه فرصت شد صحبت کنن. طبق ترتیب من نفر هفتم بودم (یعنی نفر آخر). قبل من 6 نفر صحبت کردند با موضوعات تحقیقات صنعتی، تحریف حضرت امام (ره)، کاربردهای صنعت هسته ای، روابط بین الملل در قرآن، نقش فرهنگ در علوم انسانی، آموزش علوم پزشکی و طرح تحول در سلامت …
  • صحبت های 6 نفر استاد بزرگوار قبل از من همگی بیشتر از 7 دقیقه مقرر طول کشید (بعضی ها حتی تا 13 دقیقه صحبت کرد و آقا هم با توجه کامل و متانت گوش می دادن و نکاتی رو یادداشت می کردن). من نگران بودم کمی که نوبت به من نرسه …
  • اما نفر آخر نوبت من شد …
  • قبل اینکه برم پشت تریبون برای صحبت دو تا اتفاق خوب افتاد: اول اینکه اون سید بزرگواری که گفته بودم قبلا، از دور کتاب رو بهم نشون دادن، به معنی اینکه گرفتن و می تونم تقدیم آقا کنم … خیلی خوشحال شدم … اتفاق دوم این بود که یکی از مسئولین دفتر آقا که صف اول نشسته بودن، بهم اشاره کردن (با دو تا انگشت سبابه و کناریش) که از پله های سکویی که آقا نشسته بودن بالا برم … بازم خوشحال تر شدم … در تمام طول مدت فکر و ذکرم همون بوسیدن دست آقا بود … نه حتی صحبت کردن در محضر ایشون …
  • رفتم پشت تریبون. به جهت اینکه دیگران بیشتر صحبت کرده بودن از من خواستن که بیشتر از 5 دقیقه صحبت نکنم … همون اول صحبتم عرض کردم: آقا جان بحث به اقتصاد که می رسه فرصت تموم میشه …”
  • به سرعت شروع کردم به گفتن صحبت ها (متنی که نوشته بودم- پیوست زیر- و چند بار مطالعه کردن بودم که بتونم بدون اینکه رو خوانی بکنم یه سخنرانی خوب ازش ارائه کنم) …
  • حدود 6 دقیقه صحبت کردم …
  • همه متن رو نتونستم کامل بگم، اما 90 درصدش رو گفتم ….
  • آخرش همون پشت تریبون از آقا اجازه خواستم که برای تقدیم متن کامل و کتاب خدمتشون برم … آقا با کمال خوشرویی اجازه دادن …
  • رفتم بالا. آقا دستشون رو دراز کردن برای گرفتن، اما من کتاب و یادداشت ها رو گذاشتم روی میز و دست آقا رو گرفتم و بوسیدم. ایشون لبخندی زندند و من اومدم پایین …
  • لحظه گرفتن و بوسیدن دست آقا یکی از بهترین لحاظ زندگی م بود …
  • بعد آقا صحبت کردند … کمی کمتر از بیست دقیقه.
  • اذان شد و آقا اومدن در محل محراب قرار گرفتن. من هم رفتم که به صف های اول برسم. جلوتر از صف چهارم نشد …
  • آقا بین دو نماز نافله خواندند و مکتبر اذان گفت و آقا اقامه …
  • بعد از نماز از مسیر پشتی اومدیم سر سفره …
  • آقا سر ردیف دوم نشستن روی صندلی پشت میز
  • من هم سر ردیف اول بودم و با زاویه 45 نشستم که پشتم به آقا نباشه
  • آقا با همه اطرافیان (سه ردیف که نزدیک تر بودند) احوال پرسی کردند
  • آقای وزیر بهداشت حال آقا را پرسیدند که ایشان فرمودند بهتر هستند الحمدلله
  • سر شام آقا از آقای ستاری (معاون علمی رییس جمهور) سوال کردند که: “شنیده ام می خواهند شرکت های دانش بنیان را از شما بگیرند و بدهند به آقای فرهادی (وزیر علوم)؟!” آقای فرهادی تایید نکردند و گفتن ما اصلا توان اداره اش را نداریم. آقا به آقای ستاری تاکید کردند: “اگر قرار شد این کار را بکنند شما موافقت نکنید!”
  • همین طور سر شما آقا بین غذا با افراد صحبت می کردند و از احوالشون و احوال این و آن جویا می شدند.
  • شام را سریع خوردم و چند درجه بیشتر به سمت آقا چرخیدم.
  • آقا روشون رو سمت من کردن و به حالت اینکه سوال داشته باشن کمی خم شدن. من هم یه خیز برداشتم و نیم متر جلوتر رفتم دقیقا مقابل ایشون.
  • آقا گفتن: “این رتبه سوم در اقتصاد جهان چه جوری میشه؟! البته از بخش کشاورزی بگذریم، اما اینکه در صنعت و معدن و … گفتید چه جوری میشه!”
  • عرض کردم: آقاجان ما اگه تولید ناخالص مون (الان) به 7500 میلیارد دلار (PPP) برسه می شیم سومین قدرت اقتصادی جهان بعد از آمریکا و چین. در سال 2014 به 1330 میلیارد دلار رسیده ایم.
  • فرمودن: خوب این در چه افق زمانی می شه؟
  • عرض کردم: بین 10 تا 25 سال شدنیه، بسته به همت خودمون.
  • فرمودن: برای اینکه به اون سطح برسیم چی کم داریم؟
  • عرض کردم: یکی جمعیت و یکی فرهنگ مناسب.
  • فرمودن: خوب جمعیت که کار یک شب نیست!
  • عرض کردم: بله، به خاطر همین می گیم بلند مدت.
  • فرمودن: برای این اتفاق احتیاج به چه چیزهایی داریم؟ علی القاعده زیرساخت هایی لازمه. محاسبه کردید؟
  • عرض کردم: به طور کلی عملیاتی بودن این موضوع را مطالعه و تحلیل کردیم. به دنبال محاسبات دقیق تر هستیم برای نیازمندی ها. اما به طور کلی شدنیه.
  • فرمودن: اینها را محاسبه کنید، وگرنه در حد روی کاغذ باقی می مونه!
  • عرض کردم: آقاجان مساله دوم فرهنگ اقتصادیه.
  • به حالت اینکه بخوان ادامه اش را بشنون به من خیره شدن!
  • عرض کردم: مهم ترین چیزی که ما کم داریم، یه فرهنگ اقتصادی مناسبه، فرهنگی که تقویت کننده و به نفع تولید باشه.
  • با حرکت سر تایید کردن.
  • عرض کردم: ما با فرهنگ اقتصادی اسلامی می تونیم به پیشرفت های شگفت انگیزی برسیم.
  • مثال زدم از صدر اسلام که پیامبر اعظم (صل الله علیه و آله و سلم) با تحول فرهنگی که ایجاد کردن در مدینه النبی، رشد های اقتصادی شگفت انگیزی ایجاد کردند که گاهی تا چند صد در صد هم برآورد شده.
  • آقا با تعجب پرسیدند: واقعا کسی حساب کرده؟!
  • عرض کردم: بله. آقای دکتر سیدکاظم صدر- استاد بازنشسته دانشگاه شهید بهشتی ره- در کتابشون با عنوان نظام اقتصادی صدر اسلام براساس اماراتی به این اعداد رسیدن.
  • ادامه دادم: عده ای می گن چون اقتصاد اون زمان مدینه النبی کوچیک بوده، امکان نرخ رشدهای بالا داشته؛ اما تحولی که پیامبر (صل الله علیه و آله و سلم) ایجاد کردن بسیار موثر بوده.
  • ایشون باز هم به نشانه تمایل به شنیدن خیره شدند …
  • ادامه دادم: پیامبر (صل الله علیه و آله و سلم) اقتصاد ربوی مدینه رو تبدیل کردن به یک اقتصاد تولیدی. از طرف دیگر فرهنگ اقتصادی مردم متحول شد، به نحوی که تولید و کار اقتصادی رو عبادت می دونستن و همین بسیار اثرگذار بود در شکوفایی اقتصاد مدینه،
  • آقا با قاطعیت (هم با کلام و هم با حرکات سر) تایید کردن و فرمودن:”بله، اینجوری میشه”،
  • احساس کردم حالا دیگه پذیرفتن که امکان اقتصاد دوم یا سوم جهان شدن وجود داره.
  • (فرصت نشد که بگم: اهمیت حضرت رسول به علم و فنآوری هم باعث شد بازدهی اقتصادی مدینه النبی رشد فزاینده ای داشته باشه).
  • در ادامه عرض کردم: آقاجان، صداوسیما رو یک توصیه ای بفرمایید (برای توضیح و تبیین و ترویج اقتصاد مقاومتی)،
  • فرمودن: شما بگید؛
  • عرض کردم: ما گفته ایم، اما گفتن ما اثر نداره،
  • فرمودن: نه، شما بگید. اثر داره. من هم می گم.
  • بعد که خطاب ایشان نسبت به من تموم شد، سی سانتی متر عقب نشینی کردم به نشانه اینکه عرضی ندارم تا مزاحم ایشون نباشم.
  • دقایقی بعد که افطاری صرف شده بود (و عده زیادی دور تا دور بالاسر آقا ایستاده بودن) آقا بلند شدن و با صلوات حاضرین حرکت کردن به سمت خارج حسینه.
  • در لحظه آخر خدمت ایشان عرض کردم: آقاجان برای ما دعا کنید؛
  • به آرامی فرمودن: خدا به شما توفیق بدهد!
  • و تمام …

پیوست: متن سخنرانی دکتر حجت الله عبدالملکی در محضر رهبر معظم انقلاب اسلامی (17 رمضان المبارک- مصادف با 13 تیرماه 1394)

قال الله العظیم: اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ (اعراف/96)

سلام عرض می کنم خدمت حضرتعالی و همه اساتید بزرگوار؛ امیدوارم طاعات همه مورد قبول خداوند متعال قرار گرفته باشه.

آقا جان با علم نسبی به سه حوزه اقتصاد متعارف، اقتصاد ایران و معارف اقتصاد اسلامی و علم اجمالی به دو حوزه علوم سیاسی و حقوق بین الملل، دو مطلب را در باب اقتصاد مقاومتی عرض می کنم:

مطلب اول) در خصوص ظرفیت های اقتصاد ایران است. حضرتعالی زمانی فرمودید: “روزی که ملت ایران به قله برسد دشمنی‌ها به پایان خواهد رسید”. ما عرض می کنیم که امکان رسیدن به قله- در بخش اقتصاد- برای ملت ما وجود دارد:

– با یک بهره برداری مناسب از منابع موجود کشاورزی، در میان مدت می توانیم به دوازدهمین قدرت اقتصادی جهان تبدیل شویم؛
– همگام با این اقدام اگر از ظرفیت های نخبگان در اقتصاد دانش بنیان بهره برداری کنیم و همچنین نفت و گاز را محور توسعه صنعتی کشور قرار دهیم (به جای خام فروشی) در بلندمدت می توانیم به سومین قدرت اقتصادی جهان تبدیل شویم؛
– و اگر همگام با این موارد، از ظرفیت های بخش تجارت، ترانزیت، خدمات مالی، دریا و معادناستفاده کنیم و جمعیت ما هم به 150 میلیون نفر برسد، می توانیم به قدرت اقتصادی اول جهان تبدیل شویم و این در افق تمدنی قابل حصول است؛

و همه این ظرفیت ها به جهت منت عظیمی است که خداوند بر سر ملت ما گذاشته و به تحقیق ما مخاطب و مصداق آیه 34 سوره مبارکه ابراهیم (علیه السلام) هستیم:

وَآتَاکُم مِّن کُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَإِن تَعُدُّواْ نِعْمَتَ اللّهِ لاَ تُحْصُوهَا

و اتفاقا آنچه باعث خصومت های دشمنان با ما شده نیز همین است: دشمن دریافته است که با روند رو به رشد ایران اسلامی، ترکیب “رشد شتابنده ما در عرصه علم و فنآوری” با “شکوفایی و پیشرفت اقتصادی” و همراهی این دو با “فرهنگ متعالی اسلامی” منجر به تحقق تمدنی نوین خواهد شد که نتیجه آن اضمحلال تمدن اقتصادی غرب و پایان سلطه آنها بر ملت های جهان خواهد بود.

مطلب دوم) در خصوص تحریم های غرب است. دشمن برای مقابله با جریان شکل گیری تمدن نوین اسلامی وارد جنگ اقتصادی با ما شد (مساله دشمن با ما موضوع هسته ای نیست، بلکه اسلام انقلابی تمدن ساز است).

دشمن در جریان جنگ اقتصادی به دنبال این بود که اقتصاد کشور را فلج کند و به اذعان خودش شدیدترین تحریم های ممکن را اعمال کرد؛ اما آقاجان قدرت فلج کنندگی تحریم های غرب بر روی اقتصاد ایران هرگز پشتوانه علمی و نظری نداشته است! چه در نظریه اقتصاد متعارف و چه در نظریه اقتصاد اسلامی.

در زمان وضع این تحریم ها حتی بسیاری از اقتصاددانان غربی کارآیی اقتصادی این تحریم را قبول نداشتند. به عنوان مثال آقای پروفسور استنلی فیشر (که یکی از اقتصاددانان برتر غرب است و هرکس در ایران به قدر لیسانس اقتصاد تحصیل کرده باشد ایشان را می شناسد) در سال 2012 (یعنی در اوج تحریم ها) مصاحبه کرد و گفت: “تحریم ها برای اقتصاد ایران مشکل جدی ایجاد نمی کند، زیرا ایرانی ها راه حل را پیدا خواهند کرد و غرب تنها می تواند منتظر اثرات سیاسی تحریم ها باشد”. شبیه چنین اظهارنظرهایی در غرب کم نبود. اتفاقا حدود 4 سال پس از جنگ اقتصادی، غربی ها وقتی اثرات تحریم ها را می خواهند تحلیل کنند، به تبعات سیاسی آن اشاره می کنند (مثل بازگشت ایران پشت میز مذاکره و …).

از نظر تحلیل گران غربی، تحریم ها به لحاظ اقتصادی از سه کانال می توانست بر اقتصاد ایران اثر بگذارد:

الف. از طریق منع فنآوری،

ب. از طریق قفل کردن تجارت خارجی،

ج. از طریق تسلب بودجه دولت،

در عمل مورد اول و دوم حاصل نشد.:

– در سال های تحریم ما بیشترین سطح رشد فنآوری را تجربه کردیم (به خصوص در صنایع حساس مانند صنعت نفت و صنایع نظامی)؛
– همچنین مجموع صادرات و واردات ما در سالهای تحریم کاهش نیافت، بلکه حتی صادرات غیر نفتی افزایش یافت (میانگین مجموع صادرات و واردات ما در سال های 90 تا 93 حدود 100 میلیارد دلار با کمتر از ده درصد نوسان بوده، در حالیکه این رقم در سالهای 89 به قبل به کمتر از 80 میلیارد دلار می رسید)؛
– تنها اتفاق نامطلوب- از نظر غربی ها- کاهش فروش نفت بود که از نظر ما در داخل امری مثبت تلقی می شود. در واقع این تحریم ها یک فرصت تاریخی برای ما به وجود آورد برای قطع وابستگی بودجه دولت به نفت خام و در همین راستا ما اصرار داریم تا پایان برنامه ششم فروش نفت خام به صفر برسد (بدون اینکه تولید نفت خام کمتر بشه).

با این حساب همزمانی مشکلات اقتصادی ما در این سال ها با مساله تحریم ها دلیل بر اثرگذاری اقتصادی تحریم ها نیست، بلکه اثرات روانی تحریم ها از یک سو و ناکارآمدی اقتصاد داخلی (در دو بعد ساختارها و فرهنگ اقتصادی) مهم ترین علل مشکلات اقتصادی ما (نظیر تورم و بیکاری و …) بوده اند.

دانستن اینکه اثرات روانی و سیاسی تحریم ها بسیار بیشتر از اثرات اقتصادی آنها بوده ، از این جهت حائز اهمیت است که: کنترل این اثرات سیاسی و روانی در اختیار خود ماست و به مدیریت داخلی بر می گردد. همچنین مدیریت اقتصاد داخلی.

و اگر در سال های اخیر درگیر مشکلات اقتصادی بوده ایم، نه به جهت ضعف اقتصادی ما یا قدرت اقتصادی تحریم ها، بلکه به علت مسائل داخلی بوده است:

– (((در مورد تورم تنها ده درصدش مربوط به تحریم ها و افزایش نرخ ارز بوده،
– مساله بیکاری و کاهش تولید، خیلی کم تحت تاثیر تحریم ها بوده،)))

 و ما نگرانیم که خدایی ناکرده مصداق جزء اخیر آیه 34 سوره مبارکه حضرت ابراهیم علیه السلام باشیم:

… إِنَّ الإِنسَانَ لَظَلُومٌ کَفَّارٌ (34)

آقاجان در پایان می خواستم اگه اجازه بفرمایید دو تا درخواست عرض کنم، البته حضرتعالی هر دو اینها را رو در جلسه کارگزارن که چند روز پیش خدمت شما بودند مورد تاکید قرار دادید:

اول) اینکه تاکید مجدد بفرمایید، در تحقق واقعی اقتصاد مقاومتی توجه به عنصر فرهنگی بسیار اهمیت دارد. هم اکنون در برنامه های دستگاه های اجرایی کمتر به این مساله توجه می شود. در واقع بسیاری از دستگاه های دولتی و غیر دولتی برنامه های اقتصاد مقاومتی را با پیش فرض فرهنگ اقتصادی مادی و غیرالهی تنظیم می کنند، در حالیکه یکی از ارکان اقتصاد مقاومتی فرهنگ اقتصادی اسلامی است که یکی از مولفه های اساسی آن جهاد اقتصادی است. برخی مسئولین محترم اصولا فرهنگ اقتصادی اسلامی را قابل برنامه ریزی و پیگیری نمی دانند و همین باعث بروز یک شکاف جدی در تحقق اقتصاد مقاومتی شده است.

درخواست دوم) اینکه بسیاری از مردم ما از جزییات و کم و کیف اقتصاد مقاومتی (ظرفیت های ما، علت دشمنی ها و اثرات تحریم ها و نقش هریک از اقشار) آگاه نیستند. بنده این رو در بیش از یکصد جلسه ای که با اقشار مختلف در شهرهای مختلف داشتم لمس کردم. در واقع در راستای اقتصاد مقاومتی اقدامات آموزشی و ترویجی لازم هنوز صورت نگرفته است. در این زمینه درخواست داشتم مجددا تاکید بفرمایید که دستگاه های اطلاع رسانی و فرهنگی و رسانه ای نقش آفرینی جدی تری داشته باشند.

البته هر دو این موارد رو حضرتعالی بارها فرموده بودید و در دیدار کارگزاران هم تاکید فرمودید.

آقاجان من نمی دونم چه سریه، در سال های اخیر در موارد متعدد وقتی چیزی از ذهن و قلب ما می گذشتو برامون دغدغه می شد، چیزی نمی گذشت که از لسان حضرتعالی صادر می شد، مثل مساله جمعیت، مثل مساله الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، مثل مساله جنگ تمدنی دشمن با ما، مثل مساله ظرفیت های شگفت انگیز اقتصاد ایران و …. امیدوارم که این موضوع نشانه این باشه که دعای شما در حق ما مستجاب شده و ما هم مشمول هدایت خداوند قرار گرفته باشیم؛

دکتر حجت الله عبدالملکی

 عضو هیات علمی دانشکده معارف اسلامی و اقتصاد دانشگاه امام صادق علیه السلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *