نوشته روی کاور مشکی جنازه را بلند میخواند تا همکارش مشخصات متوفی را در دفتر ثبت کند: «محمد علی ۵۲ ساله، علت فوت کرونا.» نگاهی به برگههای دفتر ثبت متوفیان میاندازد و سرش را با تأسف تکان میدهد: «فکر میکنم امروز تعداد فوتیهای کرونا بازهم سه رقمی شود.» اجازه میگیرم داخل اتاق بزرگی که جنازهها را برای شست و شو آنجا میبرند نگاهی بیندازم. هر جنازه داخل کاور مشکی روی یک برانکارد کنار دیوار است. هرچند دقیقه یک بار مسئول بخش تطهیر با برگههای سفیدی در دست وارد اتاق میشود.
روزنامه ایران در ادامه نوشت: اسامی روی کاورها را در برگه مینویسد و میگوید کدام یکی را داخل ببرند. نگاهم به اسامی روی کاورها میافتد؛ محمد صادق ۶۲ ساله، علیرضا ۴۱ ساله، محسن ۷۵ ساله، هاشم ۳۱ ساله، اشکان ۲۹ ساله و…. مسئول بخش تطهیر ماسک را روی صورتش جابهجا میکند و میگوید: «تا با چشم خودمان نبینیم باور نمیکنیم کرونا به کسی رحم نمیکند. سن و سالشان را ببین! از جوان ۱۸ ساله تا پیرمرد ۸۰ ساله. دیروز خیلی شلوغتر بود. سه بعد ازظهر همه از خستگی بریده بودیم.» دوباره اسامی دفتر را بالا و پایین میکند. در میان اسامی فامیلیهای مشترک هم دیده میشود: «۲۰ روز قبل پدر یک خانواده را که قربانی کرونا شده بود غسل دادیم و امروز جنازه مادر خانواده را آوردهاند. سنگ هم باشی از شیون و گریه بچههایشان آب میشوی. خودشان را سرزنش میکردند چرا بیشتر مراقبشان نبودند.»