حاشیه نشینی: زخمی که در انزوا آهسته می‌خورد و می‌تراشد

By | ۱۴۰۰-۰۳-۱۱

جرم و جنایت، اعتیاد به مواد مخدر و الکل، مشکلات روانی و خودکشی، بخشی از زندگی در سکونتگاه‌های غیررسمی

اصل ۳۱ قانون اساسی ایران می‌گوید داشتن مسکن متناسب با نیاز، حق هر فرد و خانواده ایرانی است. بر همین اساس، دولت موظف است با رعایت اولویت برای افرادی که در دسته نیازمندان طبقه‌بندی می‌شوند، مسکن مناسب تهیه کند یا زمینه دسترسی آن‌ها به مسکن مناسب را فراهم آورد.

در سال‌های گذشته، دولت ایران در بخش مسکن، علاوه بر سیاستگذاری، در پروژه‌های ساخت مسکن به‌ عنوان مجری اصلی نیز ورود کرده است اما همچنان بخش زیادی از افراد جامعه بی‌خانه مانده و بخش بزرگی از شهرنشین‌ها حاشیه‌نشین شده‌اند.

این حاشیه‌نشین‌ها، در متن محرومیت‌های ساختاریافته قرار دارند. در شرایط فعلی ایران، حاشیه‌نشینی فقط یادآور زاغه‌نشین‌ها و کپر‌نشین‌ها و گروهی از روستاییان نیست. نبود دسترسی به امکانات و رفاه در ایران موجب شده است تا در استان‌های مرزی هم بخش بزرگی از جمعیت مثل مردمان حاشیه‌نشین زندگی کنند. سیستان و بلوچستان، کردستان، ایلام، کرمانشاه و بخش‌های زیادی از خراسان رضوی، گرفتار این نوع توسعه نیافتگی‌اند.

شهردار سنندج سال گذشته گفته بود که این شهر، رکورددار آمار حاشیه نشینی در کشور است. خبرگزاری دولتی ایرنا در سال ۹۷ اعلام کرد حاشیه نشینی به شکل حلبی‌آباد ابتدا در تهران، تبریز، اصفهان و سایر شهرهای صنعتی شکل گرفت و در حال حاضر در ارومیه، بوکان، پیرانشهر، مهاباد، میاندوآب، سردشت و خوی، کرج، زاهدان نیز مناطق حاشیه‌نشین شکل گرفته است. آذربایجان غربی با آمار تقریبی ۶۰۰ هزار نفر حاشیه‌نشین یکی از استان‌های پیشتاز دارای سکونتگاه غیررسمی است.

مرداد ماه ۱۳۹۷، فرید براتی سده، معاون پیشگیری و درمان مرکز درمان سازمان بهزیستی، بر اساس آمار وزارت راه و شهرسازی ایران تعداد حاشیه‌نشینان در کشور را ۱۹ میلیون نفر اعلام کرد. یعنی از هر چهار نفر ایرانی یک نفر حاشیه‌نشین است و در سکونتگاه‌های غیررسمی زندگی می‌کند؛ یعنی حدود ۴۰ درصد جمعیت شهری ایران حاشیه‌نشین و بدمسکن هستند.

سال گذشته محمدرضا محبوب‌فر، عضو انجمن آمایش سرزمین ایران، گفت که همزمان با تورم و گرانی در بخش مسکن و افزایش اجاره‌بها، میزان حاشیه‌نشینی در کشور به ۴۵ درصد رسیده است. اگر این ۴۵ درصد را نسبت به جمعیت ۸۵ میلیون نفری ایران حساب کنیم، امروز بیش از ۳۸ میلیون نفر حاشیه‌نشین و بدمسکن هستند که نشان می‌دهد میزان حاشیه نشینی در کشور به دلیل سیاست‌های غلط و مشکلات اقتصادی افزایش معناداری داشته است.

بر اساس آمار سازمان ملل تعداد افراد ساکن در محله‌های فقیر یا سکونتگاه‌های غیررسمی به بیش از یک میلیارد نفر در جهان رسیده است. ۸۰ درصد این جمعیت در سه منطقه آسیای شرقی و جنوب شرقی آسیا با ۳۷۰ میلیون نفر، جنوب صحرای آفریقا با ۲۳۸ میلیون نفر و آسیای مرکزی و جنوبی با ۲۲۷ میلیون نفر ساکنند. سازمان ملل تخمین می‌زند که سه میلیارد نفر تا سال ۲۰۳۰ به مسکن مناسب و مقرون به صرفه نیاز داشته باشند.

داراوی در بمبئی واقع در هندوستان با جمعیتی در حدود یک میلیون نفر یکی از پرجمعیت‌ترین مناطق حاشیه‌نشین آسیا شناخته شده است.

جمعیت‌های حاشیه‌نشین یا آن‌ها که به دلیل‌ توسعه نیافتگی به حاشیه رانده شده‌اند، می‌توانند با موانعی برای دستیابی به اشتغال معنی‌دار، مسکن مناسب، آموزش، تفریح، آب پاک، خدمات بهداشتی و سایر عوامل اجتماعی سلامت مواجه باشند.

کارشناسان می‌گویند حاشیه‌نشین‌ها با این که خود در رنج و فقر روزگار می‌گذرانند، در عین حال برای امنیت شهرهای بزرگ تهدید بزرگی محسوب می‌شوند.

درمحلات حاشیه‌نشین نرخ جرم و بزهکاری به علت تراکم بالای جمعیت، فقر، باروری بالا، بی‌سوادی، تضعیف پیوندهای اجتماعی بسیار بالا است. این شرایط، تهدید خانواده‌های نزدیک و همجوار مناطق حاشیه‌نشین را به همراه دارد و مشکلات امنیتی زیادی برای ساکنان شهرهای بزرگ به وجود می‌آورد. بر اساس گزارش‌های بین‌المللی، فقر و بی‌سوادی از مشخصه‌های اصلی حاشیه‌نشینان است و به نظر می‌رسد مشکلات اجتماعی آن‌ها از کنترل خارج شده است. جرم و جنایت، سوءمصرف مواد مخدر، اعتیاد به الکل، مشکلات روحی روانی و خودکشی، بخشی از زندگی و چشم‌انداز سکونتگاه‌های غیررسمی است.

حاشیه‌نشینی که حاصل سیاست‌های اشتباه دولت‌ها در ایران بوده، در دهه اخیر گسترش چشمگیری پیدا کرده و حتی در سه سال گذشته موجب بدسرپناهی افراد بسیاری شده است. حاشیه‌نشین‌های اطراف تهران، فقط چند کیلومتر تا املاک نجومی فاصله دارند. بنا بر آمار رسمی، نرخ رشد قیمت مسکن موجب شده است که شهروندان ایرانی پس از ۷۰ سال بتوانند صاحب خانه شوند.

حسین قاضیان، جامعه‌شناس، در خصوص چرایی افزایش حاشیه‌نشینی به ایندیپندت فارسی می‌گوید: «با توجه به منشا اقتصادی حاشیه‌نشینی، باید حدس بزنیم که حاشیه‌نشینی رو به افزایش خواهد بود. حاشیه‌نشینی دو منشا عمده دارد که خود را در یک شاخص خلاصه می‌کند و آن عبارت است از شاخص فلاکت. این شاخص در این سال‌ها رو به رشد بوده است. شاخص فلاکت از ترکیب دو خرده شاخص تورم و بیکاری درست می‌شود. در تمام این سال‌ها میزان بیکاری و تورم در حال افزایش بوده است. با توجه به سهم سرمایه‌گذاری از تولید ناخالص ملی که در تمام این سال‌ها رشد منفی داشته است می‌توان حدس زد که با افزایش نابرابری و فقر گسترده‌تری روبه‌رو باشیم.»

این جامعه‌شناس و پژوهشگر همچنین اضافه می‌کند: «هر سه مورد در وهله اول تاثیر خود را در هزینه مسکن نشان می‌دهند. هزینه مسکن دست‌کم ۳۵ درصد هزینه خانوار را تشکیل می‌دهد. بنابراین نخستین نقطه‌ای که روی آن فشار وارد می‌شود مسکن است. خانواده‌ها کم کم به نقاطی که مسکن ارزان‌تر است عزیمت می‌کنند و به مرور به حاشیه شهرهای بزرگ رانده می‌شوند. بنابراین نوعی حاشیه‌نشینی در کنار شهرهای بزرگ شکل می‌گیرد. به مرور که فشار بیشتر می‌شود، این افراد به شهرک‌های حاشیه‌ای یا اقماری شهرهای بزرگ -برای مثال در تهران به شهریار، ملارد، پردیس- نقل‌مکان می‌کنند. بنابراین نوعی حاشیه‌نشینی شهری نیز پیدا می‌شود. یعنی حاشیه‌های اقماری شهرهای بزرگ و بعد در خود آن‌ها هم یک نوع حاشیه‌نشینی مجدد صورت می‌گیرد.»

اما نقش این حاشیه‌نشین‌ها در اعتراض‌های مردمی چیست؟ به گفته حسین قاضیان، حاشیه‌نشین‌ها دراعتراض‌های واکنشی مثل قضیه بنزین در آبان مشارکت می‌کنند. چون بخشی از زندگی این افراد کاملا با این موضوع مرتبط است. افزایش بهای بنزین، فشارهزینه‌ زندگی بر آن‌ها را بالا می‌برد. بنابراین تاثیر آن بر زندگی این افراد بیشتر است تا مسئله سیاسی به مفهومی که سایرین به آن نگاه می‌کنند. چون مشکلات اقتصادی و افزایش هزینه‌ها مسئله جدی زندگی برای آن‌ها محسوب می‌شود. این مسئله در آینده هم ممکن است بروز پیدا کند. کما اینکه در گذشته هم رخ داده است؛ در زمانی که افزایش تورم به ۴۹ درصد رسید شورش‌های شهری را شاهد بودیم.

تورم، فقر و افزایش قیمت مسکن و زمین در ایران و به خصوص در شهر تهران، آسیب‌های اجتماعی همچون زاغه‌نشینی را هم به همراه داشته است.

به گفته حسین قاضیان، زاغه‌نشینی و حاشیه‌نشینی دو معضل متفاوت اجتماعی با ترکیب جمعیتی و منشا متفاوت است نوع زندگی آن‌ها و البته پیامدهای آن‌ها نیز با هم فرق دارند. حسین قاضیان می‌گوید حاشیه‌نشینی در حال حاضر به لحاظ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مسئله مهم‌تری است تا زاغه نشینی.

این پژوهشگر اجتماعی می‌گوید «زاغه‌نشین‌ها معمولا از درون شهر به زاغه‌ها نمی‌روند بلکه از بیرون شهرها زندگی زاغه‌نشینی را شروع می‌کنند. بنابراین منشا متفاوتی دارند و به نوعی از مشاغل شهری مشغولند که خیلی از شهرنشین‌ها حاضر به انجام آن‌ نیستند. معمولا قسمت‌های زاغه‌نشین چند تهدید فرهنگی اجتماعی دارند. یکی از آن‌ها مسئله افزایش جرائم خرد و کانون‌هایی است که جرایم خرد در آن‌ها سازماندهی می‌شود یا شکل می‌گیرد. این مناطق معمولا از نظارت پلیس بیرون است.

دیگر اینکه این افراد به یکسری کارهای تخریب‌گرایانه هم وارد می‌شوند؛ چون احساس نابرابری در این افراد بسیار شدید است. ممکن است محل کار بسیاری از این افراد مناطق مرفه‌نشین شهر باشد مثلا اگر نان خشک یا زباله جمع می‌کنند این زباله یا نان خشک را در مناطق مرفه جمع می‌کنند. این احساس نابرابری، جرائم تخریب‌گرایانه را افزایش می‌دهد و در کل، سطح ایمنی زندگی شهری را پایین می‌آورند.»

به گفته این جامعه‌شناس، زاغه‌نشین‌ها برای زندگی افرادی که احساس می‌کنند حقشان راخورده‌اند، یک تهدید بالفعل‌اند که از جهتی هم به دلیل توزیع نابرابر ثروت درست است. در عین حال، افراد زاغه‌نشین به دلیل افزایش جرائم که برای همه جامعه تهدیدآمیز است، چون مجموعه ایمنی شهری را پایین می‌آورند.

حسین قاضیان می‌افزاید: «ولی زاغه‌نشین‌ها در حالت عادی زندگی سیاسی فعالی ندارند. تنها ممکن است در مواقعی مثل بحران شورش‌های بزرگ اجتماعی مثل انقلاب این افراد بخشی از نیروهایی شوند که در خیابان حضور دارند. ولی در حالت عادی آن‌ها نه زندگی سیاسی فعالی دارند نه در چنین مواقعی به شکل جدی در اعتراض‌ها حضور پیدا می‌کنند؛ مگر اینکه در صحنه بوده باشند مثلا در خیابان یا منطقه‌ای که این اتفاق می‌افتد حضور داشته باشند و به معترضان بپیوندند؛ ولی خود آغازگر چنین اعتراض‌هایی نیستند.

حسین قاضیان درباره اینکه آیا افزایش حاشیه‌نشینی می‌تواند بر اعتراض‌ها و شورش‌های مردمی در آینده تاثیری داشته باشد میگوید: «چنانچه حاشیه‌نشینان احساس کنند جنبش‌های اعتراضی ترجمان خواسته‌های آنان در زندگی است، در آن‌ شرکت می‌کنند ولی در مورد حقوق بشر و دموکراسی واکنشی نخواهند داشت.

به طور کلی، حاشیه‌نشینی خاستگاه اصلی آسیب‌های اجتماعی است که با توجه به افزایش بحران‌های اقتصادی در ایران در سال‌های پیش رو، می‌تواند به عنوان رفتاری واکنشی، خرده اعتراض‌ها را پدید آورد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *