انتخابات مصلحتی نظام؛ آینده رهبری و سرکوب فقرا

By | ۱۴۰۰-۰۳-۱۵

حسن روحانی نیز ظاهرا در تلاش است دوره مسئولیت خود را بی آنکه نزدیکانش به سرنوشت نزدیکان خاتمی و احمدی‌نژاد دچار شوند، به پایان برساند

شرایط چند روز گذشته رقابت انتخابات ریاست‌جمهوری سیزدهم به‌خوبی روشن کرد که آنچه در محافل سیاسی درباره نقش هفت نامزد تایید صلاحیت شده بیان شد، کاملا درست  است و آنان «سربازان پوششی نظام» در صحنه‌آرایی انتخابات هستند.

قرار است این انتخابات نه‌ تنها «مهندسی» شود، بلکه «مدیریت» شود

مهندسی شورای نگهبان با توجه با آنچه گفته و شنیده شد، چند مبنای روشن دارد: برابر نبودن شانس هیچ‌کدام از نامزدهای تایید صلاحیت شده با ابراهیم رئیسی و پوششی بودن همه نامزدها که هرکدام به شکلی برای ایجاد مقبولیت برای او به صحنه آمده‌اند؛ اما نکته مهمی که در این میان وجود دارد، مسائل بزرگ‌تری است که متولیان حکومت در پس این صحنه‌سازی سیاسی برنامه‌ریزی شده، تنها راه «حفظ اصل نظام» را در تحقق آن دیده‌اند: گسیل کردن خیل «سخنرانان اجاره‌ای حکومت» به محافل و تهدید علنی به سرکوب شدید مخالفان و مردم با الفاظ رکیک در صورت هرگونه اعتراض.

سخنان رهبر جمهوری اسلامی درباره بیان نکردن هرگونه مطلب و موضوعی که موجب تحریک مردم شود و نامه فرستادن معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به ‌مطبوعات داخلی ایران درباره لزوم تبلیغ انتخابات و منتشر نکردن هر محتوایی که علیه یکی از کاندیداها تلقی شود، برنامه‌ریزی سخت‌گیرانه صداوسیما در پخش کمترین نکته چالش‌برانگیز که اعتراض دو کاندیدای پوششی رئیسی از جناح رقیب را هم برانگیخت، همه مشخص می‌کنند که قرار است این انتخابات نه‌ تنها «مهندسی» شود، بلکه «مدیریت» شود.

روشن است در جلسات مناظره هم قرار نیست هیچ مطلبی در نقد ابراهیم رئیسی بیان شود و اگر مطالبی علیه دولت یا اصلاحات و مخالفان مطرح شد، بی‌پاسخ خواهد ماند؛ زیرا نه جناح مقابل نامزدی جدی دارد که بخواهد شانس خود را با افشاگری بیازماید و نه انگیزه کافی در کار است.

از سویی در یک سناریو دیگر امکان دارد که نامزدها از جمله ابراهیم رئیسی، اساسا به‌ جای طرح انتقادهای تندوتیز علیه دولت و مخالفان در جلسات مناظره، در شرایطی که نیاز به رقابت نیست، حتی فرصت و اجازه طرح مباحث و پرسش‌ها در فضای مجازی و غیررسمی را هم فراهم نکنند که البته این موضوع محتمل است اما به نظر می‌آید مطابق آنچه تا اینجا از نامزدها شنیده‌ایم، یک سناریو بسیار جدی باشد.

در شرایطی که مجلس، شورای نگهبان و همه نهادهای حکومتی یکدست‌اند و در یک احتمال بسیار بالا، دولت نیز بدون هیچ مشکلی به‌ زودی در اختیار راست سنتی قرار می‌گیرد، اساسا به مجادله نیازی نیست و قرار است علی خامنه‌ای بازی را به آسانی برنده شود.

پس از پخش مناظره‌ها نیز بعید است اتفاقی رخ دهد. حکومت به رای مردم نیازی ندارد و بدون تردید با وجود افرادی مانند وزیر کشور دولت حسن روحانی در بدنه دولت که در همراهی با جریان سرکوب ترجیح دادند «به‌ جای پا، به سر مردم شلیک کنند»، رای‌سازی در انتخابات پیش رو کاری بسیار ساده است.

رساندن سطح مشارکت به بین ۴۰ تا ۵۱ درصد و کسب حداقل ۸۰ درصد رای مشارکت‌کنندگان برای ابراهیم رئیسی، برنامه‌ای است که همه مقدمات آن فراهم شده است.

حسن روحانی نیز ظاهرا در تلاش است دوره مسئولیت خود را بی آنکه نزدیکانش به سرنوشت نزدیکان خاتمی و احمدی‌نژاد دچار شوند، به پایان برساند. او از همان سال ۹۶ و سپس  ۹۸ که به‌جای حمایت از مردم در کنار سرکوب‌کنندگان مردم ایستاد، تکلیفش را روشن کرده بود.

تکلیف رهبران جریان اصلاحات نیز روشن است. آنان دریافته‌اند که مانند زمان انتخاب خامنه‌ای به‌ رهبری جمهوری اسلامی که با تبانی ارکان قدرت، یک‌ شبه همه نفوذ خود را ازدست‌ دادند و تاوان سنگین رقابت سیاسی با علی خامنه‌ای در دوران ریاست‌جمهوری او را پرداختند، در موضوع رهبر شدن رئیسی نیز شانسی ندارند و تنها حاصلی که مجادله بیش از این برای آنان در پی خواهد داشت، پرداختن تاوانی دوباره پس از رهبری احتمالی وی خواهد بود.

انتخابات سیزدهم ریاست‌جمهوری در ایران با این‌ همه مقدمه‌چینی، اگر برنامه‌ریزی برای روشن‌ کردن تکلیف دهه آینده در صورت مرگ رهبر فعلی جمهوری اسلامی ایران نباشد، بدون تردید برنامه روشن حکومت برای مدیریت یکدست جامعه در بحران بزرگ فقر و معیشت است؛ بحرانی که یقه کشور و مردم را جوری گرفته است که ناظران، بارها در دو سال گذشته هشدار داده‌اند که در نتیجه این شرایط،  باید بزرگ‌ترین «شورش فقرا» در تاریخ ایران را انتظار داشت.

حکومتی که بیش از ۲۰ سال است با طرح توطئه انقلاب رنگی و مخملی، همه مخالفان سیاسی، روزنامه‌نگاران و فعالان اجتماعی و مدنی را به شدیدترین شکل ممکن سرکوب کرده است، تلاش دارد در صورت رخ‌دادن چنین شرایطی هر روزنه‌ای برای تکمیل اصلاح علیه استبداد را به روی جامعه ببندد. بنابراین می‌توان این احتمال جدی را مدنظر قرار داد که حکومت اسلامی نمی‌خواهد تحت هیچ شرایطی در خصوص دو سناریو مهم پیش روی خود کوتاه بیاید و اختیار امور را به دست کسانی می‌دهد که یا در برابر این وضع تساهل کنند یا اسناد این برنامه‌سازی را در اختیار داشته  باشند و بخشی از آن باشند.

حال با توجه‌ به این موضوع، چه کسی مناسب‌تر از ابراهیم رئیسی که هم عملا بیش از ۳۰ سال در سرکوب شدید و برنامه‌ریزی شده و بدون اغماض مردم سابقه دارد و هم اینکه در صورت مرگ خامنه‌ای می‌تواند با رعایت همه منافع و برنامه‌های دالان تودرتوی قدرت، سیاست و فساد در ایران، برای جانشینی وی بهترین گزینه باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *