پیام میرحسین موسوی چه بود؟ علیه تحقیر

By | ۱۴۰۰-۰۳-۲۴

در غیاب امکان ارتباط مستقیم، بیانیه به تنها مجرای ارتباطی رهبران «جنبش سبز» با افکار عمومی در ایران بدل شده است. میرحسین موسوی بیانیه نوشتن را خوب می‌داند، حتی در یک سال و نیم بحرانی بعد از انتخابات سال ۸۸ و قبل از شروع حصر هم او از همین زبان برای بیان قطعی‌ترین نظرات و موضع‌گیری‌هایش استفاده می‌کرد. ۱۸ بیانیه که هم اعتراض داشت هم تحلیل و اعلام موضع، هم راه‌حل بود و هم همدردی با آسیب‌دیدگان.

حال انتخابات پر حرف و حدیث ۱۴۰۰ در پیش است. هم فضای عمومی جامعه نشان از آن دارد که کفه رای ندادن سنگین است و هم نظرسنجی‌های گاه و بیگاه آن را تایید می‌کند. با وجود این، رسیدن به این «تصمیم» در بدنه بدون کشمکش هم نیست. مرددها به دنبال راهی هستند که حجت بر آنان تمام شود. برای برخی این تصمیم با انتشار بیانیه میرحسین موسوی از حصر نهایی شد، گروهی اما هنوز هم اما و اگرهایی دارند.

دوازده سال بعد از آنچه رهبران جنبش سبز آن‌را «کودتای انتخاباتی» سال ۸۸ نامیده بودند، در روز ۲۲ خرداد، بیانیه کوتاه دیگری از میرحسین موسوی و این بار درباره انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ منتشر شد.

چکیده این بیانیه میرحسین موسوی و آنچه که در میان هوادارانش از او شنیده شد این بود که :«در کنار کسانی می‌ایستم که از انتخابات تحقیرآمیز و مهندسی به‌جان آمده‌اند.»

آیا میرحسین موسوی گفت رای ندهیم؟

به نظر می‌رسد اولین و مهمترین سوالی که از نظر مخاطبان موسوی و کسانی که با ولع کلمات بیانیه کوتاه او می‌خواندند، گذشت این بود؛« او چه گفت؟ رای بدهیم یا نه؟»

موسوی نامه را با آیه‌ای از قرآن آغاز کرد با این معنی: «شما هرگز نباید با ظالمان همدست و دوست و به آنها دلگرم باشید وگرنه آتش (کیفر آنان) شما را هم خواهد گرفت و در آن حال جز خدا هیچ دوستی نخواهید داشت و هرگز کسی یاری شما نخواهد کرد.»

در ادامه بدون اطاله کلام به سراغ  نظارت استصوابی شورای نگهبان رفت و بر آن تاخت: «در صورت تداوم بدعت نظارت استصوابی عنوان جمهوری اسلامی ایران در زمانی نه چندان دور بی معنا خواهد شد.»

میرحسین موسوی: «در صورت تداوم بدعت نظارت استصوابی عنوان جمهوری اسلامی ایران در زمانی نه چندان دور بی معنا خواهد شد.»

در تفسیر پذیرترین بخش بیانیه اما از پیوستن‌اش به مردمی گفت که دیگر از انتخابات­‌های «مهندسی شده» و «تحقیرآمیز» به جان آمده­‌اند و تاکید کرد: «در شرایط چنین ناپایدار و پر ابهام بنده به عنوان یک همراه کوچک، در کنار کسانی خواهم ایستاد که از انتخابات‌های تحقیرآمیز و مهندسی شده به جان آمده‌اند. کسانی که حاضر نیستند تسلیم تصمیمات پشت پرده‌ای برای آینده کشور بشوند».

موسوی با اشاره تلویحی به آنچه که در سال ۸۸ گذشته بود، افزود: «به طور قطع یکی از مهم‌ترین پوسترهای سیاسی کشور عزیزمان دروغ ممنوع بود و دور نیست که در آینده نزدیک محکومیت تصمیمات دزدکی و پنهانی موضوع بحث‌های خانه و بازار و فضای مجازی در سراسر کشور شود.»

اولین بیانیه انتخاباتی میرحسین موسوی بعد از یک دهه چنانچه انتظار می‌رفت واکنش‌­های زیادی در پی داشت. تا جایی که در روز مناظره سوم انتخاباتی و زمانی که انتظار می‌رفت هشتگ­‌های مربوط به مناظره ترند شود در توییتر فارسی نام میرحسین موسوی و جنبش سبز برای ساعاتی به اصلی‌ترین هشتگ­‌های کاربران داخل ایران تبدیل شد.

در کنار بسیاری از کسانی که  این بیانیه را یک «نه» قطعی به انتخابات پیش رو و رای ندادن در آن دانستند بودند کسانی هم تلاش می‌کردند از نمد آن کلاهی برای تمایل خود به رأی دادن بسازند؛ گویا میرحسین موسوی آنان را هم آگاهانه دفع نکرده بود تا از «طائفه‌طائفه‌ کردن آدم‌ها» خودداری کند و هم‌چنان چتر جنبش سبز بر سر هر همه‌ی معترضان و منتقدان گسترده باشد.

مخالفان شرکت در انتخابات معتقدند که از کنار هم گذاشتن کلمات موسوی مانند «انتخاب‌های تحقیرآمیز» و «مهندسی شده» با سایر مواضع میرحسین، و روندی که او در این بیش از یک دهه اخیر طی کرد هر نتیجه‌های به غیر از اینکه او در کنار کسانی که رای نمی‌دهند ایستاده نه ممکن است و نه منطقی.

اصلاح‌طلبان موافق رای دادن اما می‌گویند، «تسلیم تصمیمات پشت پرده» نشدن یعنی خالی نکردن میدان برای رئیسی به عنوان کاندیدای مطلوب نظام، و این را در کنار آنچه به زعم آنان عدم صراحت موسوی در گفتن این «نه» است می‌گذارند و نتیجه می گیرند برای تسلیم نشدن باید رای داد.

اینکه این رهبر مردمی در بیانیه کوتاه خود چه گفت را اما شاید بتوان با نگاهی به مواضع و بیانیه‌های پیشین او دریافت. «اعتراض» به حاکمیت و «در کنار مردم ماندن» را شاید بتوان مشخصه‌ اعمال و اقوال موسوی در بیش از یک دهه اخیر دانست.

یک دهه اعتراض از حصر

دو سال پیش و بعد از کشتار آبان ۹۸، میرحسین موسوی در بیانیه­‌ای درباره آن فجایع جوری موضع گرفت که تحلیلگران بیانیه او را عبور از جمهوری اسلامی خواندند. موسوی در آن بیانیه گفت: «برخورد خشن و خونین با مردم شباهت تام و تمام با کشتار بیرحمانه مردم در ۱۷ شهریور خونین ۵۷ دارد»، او به مقایسه حکومت اسلامی تحت زعامت خامنه‌ای با حکومت پهلوی بسنده نکرد و در ادامه ضمن اینکه عواقب کشتار میدان ژاله را به حکومت یادآوری کرد، افزود: «آدمکشان سال ۵۷ نمایندگان یک رژیم غیر دینی بودند، و ماموران و تیراندازان آبان ۹۸ نمایندگان یک حکومت دینی. آنجا فرمانده کل قوا شاه بود و امروز اینجا ولی فقیه با اختیارات مطلقه».

این تاکید نشان از آن دارد که با توجه به تعلقات مذهبی موسوی او صدور این رفتار را از حاکمیت اسلامی حتی قابل سرزنش‌تر از شاه می‌داند. او با ادبیات مکتبی خود افزایش قیمت بنزین و اعتراض به آن را «اعتراض به یک تصمیم غیر معقول کاسبکارانه و مخالف منافع اقشار مستضعف، و زخم خورده از سیاست‌های خانمان برانداز» توصیف کرد.

هر چند در آن زمان تحلیل‌گرانی بودند که بدون تایید برخورد خشن حکومت با مردم معترض، افزایش قیمت بنزین را تصمیم لازمی می‌دانستند، اما به وضوح نظر موسوی با توجه به قرائت چپ‌گرای او از حکومت‌داری این نبود و از بنیان به این تصمیم «کاسبکارانه و مخالف منافع اقشار مستضعف» معترض بود. و این نزدیک‌ترین موضعی بود که یک رهبر سیاسی می‌توانست با معترضان آبان ۹۸ بگیرد.

همراهی گام‌به‌گام میرحسین موسوی با خواست مردم، نگاه اعتراضی آنان زمانی که معترض بودند و مشارکت‌شان زمانی که امیدوار بودند، او را به سیاستمداری مردمی و محبوب بدل کرده است.

پیش از این در خرداد ۹۶ هم، زمانی که خواست عمومی بر رای به حسن روحانی قرار گرفت، میرحسین موسوی و زهرا رهنورد هم اعلام کردند که به حسن روحانی رای خواهند داد. موسوی در سال ۹۶  در ملاقات با خانواده گفته بود که «تبلیغات صداوسیما مسجل کرد که باید به آقای روحانی رای داد».

«دیگر بازگشتی در این راه وجود ندارد»

سابقه این شکل از موضع‌گیری‌های موسوی را می‌توان به کرات در بیانیه‌های او از ۱۳ خرداد ۸۸ تا ۲۵ بهمن ۸۹  هم دید.

اولین بیانیه اعتراضی میرحسین موسوی درباره انتخابات سال ۸۸ در روز ۲۳ خرداد منتشر شد. مجموعه بیانیه‌های او تا زمان انتشار بیانیه شماره ۱۸ در روز ۲۵ خرداد سال ۱۳۸۹ به چکیده موضوعات مورد اعتراض مردم در آن سال پربحران بدل شده بود. او در آن بیانیه‌ها به موضوعات متعددی از تقلب در انتخابات تا اعتراض به عملکرد شورای نگهبان و اعتراض به اعدام‌های سیاسی بعد از انتخابات و پیگیری حقوق معترضان پرداخته بود. کار آن بیانیه‌ها حتی به انتقاد از عملکرد آیت‌الله خمینی برای ادامه جنگ ایران و عراق هم کشید.

موسوی در بیانیه‌اش ۲۳ خرداد ۸۸ خطاب به رای‌دهندگان گفت که «رنجش عمیق شما کاملا به حق است» و تاکید کرد که «تسلیم این صحنه‌آرایی خطرناک» نمی‌شود.

موسوی درباره انتخابات سال ۸۸: « فقط بخشی از این تغییر مربوط به پیروزی در انتخابات است. بخش دیگر آن ادامه خواهد یافت و دیگر بازگشتی در این راه وجود ندارد.»

در بیانیه بعدی و در روز ۲۴ خرداد، پس از آنکه واکنش مثبتی از سوی حاکمیت دریافت نکرد، خواستار ابطال انتخابات شد و از مردم برای شرکت در راهپیمایی مسالمت آمیز ۲۵ خرداد دعوت کرد. راهپیمایی در سکوت انجام شد اما کشته در پی داشت و میرحسین به همراه رهنورد با وجود فشارها و اعلام چندین باره رادیو و تلویزیون در رابطه با لغو راهپیمایی در میان خیل عظیم جمعیت حاضر شدند.

می‌توان گفت که از ۲۵ خرداد به بعد موسوی وارد مرحله دیگری شد و جنبش اعتراضی سبز از او «میرحسین» دیگری ساخت. همزمان با تلاش برای هدایت راهپیمایی­‌های خیابانی؛ پس از هر بیانیه بخشی از مطالبات مردم را مطرح می‌کرد. شدت گرفتن خشونت برخوردها توسط حاکمیت هر بار فاصله موسوی  را از نظام بیشتر می‌کرد و او را «مردمی»تر.

موسوی این را در بیانیه­ شماره ۵ خود به وضوح اعلام کرد و از این گفت که در این راه دیگر نگاهش به مردم است و همراه آنان شده است: «حرکت خودجوش مردم، رنگ سبز را به عنوان نماد خویش برگزید. اینجانب اعتراف می‌کنم که در این امر پیرو آنان بودم.» و در ادامه همین بیانیه بر ناسازگاری جمهوریت و اسلام تاکید می‌کند: «اگر حجم عظیم تقلب و جابه‌جایی آرا، که آتش به خرمن اعتماد مردم زده است، خود دلیل و شاهد فقدان تقلب معرفی شود، جمهوریت نظام به مسلخ کشیده خواهد شد و عملا ایده ناسازگاری اسلام و جمهوریت به اثبات می‌رسد.»

رهبر «جنبش سبز» البته پیش از انتخابات هم نشان داده بود که اهل کوتاه آمدن نیست. او درمصاحبه­‌ای که پیش از انتخابات با مجله تایم داشت و پس از انتخابات منتشر شده، از عدم توازن قدرت بین رهبر جمهوری اسلامی و رییس جمهور گفته بود و معتقد بود که با همان روش تظاهرات‌های خیابانیِ روزهای پیش از انتخابات می‌­تواند ماهیت ساختار قدرت را تغییر دهد و رهبر جمهوری اسلامی را مجبور به توجه بیشتر به افکار عمومی کند.

او در همین مصاحبه و در پاسخ به سوالی درباره واکنش احتمالی‌اش به باخت گفته بود: «فقط بخشی از این تغییر مربوط به پیروزی در انتخابات است. بخش دیگر آن ادامه خواهد یافت و دیگر بازگشتی در این راه وجود ندارد.»

از طرف دیگر برخلاف بسیاری از سیاستمداران اپوزیسیون درون کشور، نگاه او تنها به خیابان­‌های شهرهای ایران نبود. او در بیانیه شماره ۷ خطاب به ایرانیان خارج از کشور از آن­ها هم خواست که دست به تجمع بزنند و صدای اعتراض خود را در تقلب گسترده انتخابات به گوش مسئولین کشور برسانند.

پس از انتخابات و بعد از سخنرانی رهبر جمهوری اسلامی در نماز جمعه برخورد با مردم شدت گرفت. شعارها هم به همان میزان تندتر شد و شخص علی خامنه‌­ای خطاب قرار می‌گرفت. موسوی هم در بیانیه شماره ۹ روال تندتری را در پیش گرفت و مفصل‌تر نوشت. او در این بیانیه که جمله «امید بذر هویت ماست» از آن شاخص شد، گفت: «خطر در پیش است. نظامی که به مدت سی‌سال به اعتماد مردم متکی بود نمی‌تواند یک شبه قوای امنیتی را جایگزین این نقطه اتکا کند.»

او  برای مقابله با حجم ناامیدی مردم در مواجهه با برخورد خشونت‌آمیز حاکمیت، در این بیانیه سعی کرده بود اعتراضات را پویا نگه دارد و نوشت: « تمامی تلاش‌هایی که این روزها در مخالفت با شما صورت می‌گیرد برای آن است که از ثمربخش بودن اعتراضات قانونی خود ناامید شوید، زیرا تا ما ناامید نشویم این دولت از اعتبار واقعی برخوردار نخواهد شد… شعله امید در سینه‌های خود محافظت کنید، زیرا امید بذر هویت ماست؛ بذری که با نخستین باران شروع به روییدن می‌کند و جان هر کسی را که هنوز ایرانی باقی مانده است، در هر کجای جهان که بیتوته کرده باشد به اهتزاز در می‌آورد، تا از نو خود را در سرنوشت این خاک شریک بداند. امید به آینده رساترین اعتراض ماست».

در بیانیه شماره ۱۱، به موازات تکوین حرکت مردم در خیابان، دیگر مسئله موسوی فقط انتخابات نبود. او در این بیانیه به شکل کامل‌تری «جنبش سبز» را «راه سبز امید» نامید و نهایتا ۹ بند را در پایان آن نوشت و برای خروج از انسداد موجود خواستار تحقق آن توسط حاکمیت شد.

او  در این بیانیه به منع مداخله نظامیان در امور سیاسی و اقتصادی، آزادی راه اندازی رادیو و تلویزیون خصوصی، آزادی رسانه­‌ها، آزادی تجمعات و برگزاری دادگاه­های عادلانه و مواردی از این دست اشاره کرد.

این روند با تظاهرات­‌های روز قدس، ۱۳ آبان و ۱۶ آذر ادامه داشت. تا اینکه ماجرا به عاشورای ۸۸ و کشتار و خشونت عریان در آن روز رسید. با گسترش کشتار مردم در خیابان، او در بیانیه‌ای که به بیانیه شماره ۱۷ شناخته شد، از آمادگی خود برای «شهادت» در راه احقاق حقوق از دست رفتهٔ مردم سخن گفت و هم‌زمان راه‌کارهایی برای خروج از بن‌بست موجود پیش روی حاکمیت گذاشت.

با گسترش کشتار مردم در خیابان، موسوی در بیانیه‌ای که به بیانیه شماره ۱۷ شناخته شد، از آمادگی خود برای «شهادت» در راه احقاق حقوق از دست رفتهٔ مردم سخن گفت.

او با وجود آنکه فراخوانی برای مراسم عاشورا نداده بود، پشت سر مردمی که به خیابان آمدند ایستاد و در این بیانیه اینگونه نوشت: «همواره به اینجانب و دوستان گفته می‌شد که اگر شما اطلاعیه ندهید مردم به خیابانها نخواهند آمد و آنان از اعتراضات و مطالبات خود دست بر خواهد داشت و آرامش به کشور برخواهد گشت. بنده به عنوان یک همراه جنبش عظیم سبز مردمی با این نظر موافق نبودم و می‌اندیشیدم که تا اصلاحات لازم با تکیه بر اصول روشن که می‌توان آنها را از قانون اساسی استخراج کرد، صورت نگیرد ، آب رفته به جوی باز نخواهد گشت. برای مراسم عاشورای حسینی علیرغم درخواستهای فراوان، نه جناب حجت الاسلام و المسلمین کروبی اطلاعیه دادند و نه حجت الاسلام و المسلمین خاتمی اطلاعیه صادر کردند و نه بنده و دوستانم. با این وصف یک بار دیگر مردم خداجوی به صحنه آمدند».

نهایتا با فشارهای حاکمیت، در بهمن ۸۹ و پس از فراخوان برای تجمع اعتراضی در حمایت از بهار عربی، رهبران جنبش سبز به حصر رفتند، حصری که تا به امروز ادامه دارد. با وجود این، دو بیانیه  آبان ۹۸ و خرداد ۱۴۰۰ نشان داد که مدل مواجهه موسوی با نظام و ارتباط او با بدنه اجتماعی‌اش طی این سال‌ها تغییری نکرده است و به اصطلاح هنوز بر همان عهد پیشین است.

بلند نگه داشتن صدای اعتراض به آنچه ناعادلانه و ظالمانه است و همراهی با برآیند خواست عمومی مردم، موسوی را از رهبری پیشاپیش آنان، به فردی همراه با جنبش‌های اجتماعی و اعتراضی بدل کرده. در این روند به نظر می‌رسد که جنبش‌های مردمی در ایران و مواضع میرحسین موسوی به موازات همدیگر و در یک هم‌افزایی در حال پیش رفتن هستند. او وضعیت را توصیف می‌کند، به آنچه ناعادلانه است اعتراض می‌کند و آن را به پیش چشم می‌گذارد و در نهایت همراه مردمی است که قرار است هزینه تغییر این وضعیت نابسامان را پرداخت کنند حرکت می‌کند در راهی که به گفته خودش بازگشتی در آن وجود ندارد. از این رو پر بیراه نیست اگر با توجه به فضای عمومی حاکم بر جامعه ایران و تنور سرد انتخابات بتوان نتیجه گرفت به جان آمدگانی که او در این بیانیه تاکید کرده در کنارشان ایستاده همان کسانی باشند که به صندوق رای پشت کرده‌اند.
زیتون:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *