انتخابات یا مراسم معارفه سیدی از خراسان؟

By | ۱۴۰۰-۰۳-۲۸

رئیسی نه گلی بر سر ملت خواهد زد و نه تباهی بیشتری انجام خواهد داد تا روز موعود برای او فرا رسد

انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ به همه چیز شباهت داشت جز انتخابات. انتخاباتی بود نه برای رقابت و ایجاد مشارکت مردمی، بلکه مراسمی بود برای معارفه آقای ابراهیم رئیسی که اگر تاکنون افرادی در ایران و جهان با چهره‌اش آشنا نبودند، اینک در گیرنده‌های تلویزیونی و خبری خود از او بیشتر شنیده و با او بهتر آشنا شوند.

در حالی که مقدمات برای حضور بزرگ ابراهیم رئیسی در صحنه سیاسی ایران آماده می‌شود، بهترین راه برای این معارفه دادن مسند ریاست‌جمهوری به او بود.

نامزدهای دیگر هم، کم بی نام و نشان نبودند و غیر از محسن رضایی که دائم‌النامزد انتخابات و همیشه در صحنه حاضر است، مردم کوچه و بازار نام پنج نامزد تایید صلاحیت شده دیگر را نه شنیده و نه آشنایی با آن‌ها داشتند، چه رسد به آنکه بخواهند به آن‌ها رای بدهند.

و مهم آنکه، پیشاپیش به دلیل عملکرد منفعل نیروهای سیاسی حاضر در ایران که به سه دسته میانه‌رو، اصلاح‌طلب و اصولگرا طبقه‌بندی می‌شوند، مردم از پیش تصمیم گرفته بودند تا در انتخابات شرکت نکنند و به هیچکدام از دسته‌بندی‌های سیاسی منتسب به نظام رای ندهند.

عدم باور به ایجاد هرگونه تغییر و اصلاح در ساختار سیاسی و اجتماعی نظام کنونی و یاس و ناامیدی موجود در جامعه از عوامل اصلی تحریم انتخابات بود، اما حکومت نیز در کمال ناباوری کمکی در شکسته شدن سد تحریم انتخاباتی نکرد.

با علم به پایین آمدن مشارکت مردمی و فرمایشی شدن انتخابات ترجیح داده شد که همچنان انتخاب ابراهیم رئیسی بدون مزاحمت و هرگونه رقابت احتمالی و بی‌دردسر انجام گیرد.

نمایشی که می‌توان آن را برنامه‌ای ملی برای معرفی رئیسی اعلام کرد و لازم بود در قالب انتخابات ریاست‌جمهوری برگزار شود تا نمایش‌های تلویزیونی و تبلیغاتی وی نیز از رسانه‌های ملی پخش شود و بستر مناسبی برای ارتقاء وی از حجت‌الاسلامی به آیت‌الهی شود و سپس به رهبر شدن او بیانجامد.

نمایشی که بزرگ‌تر از یک انتخاب برای رئیس‌جمهور آینده کشور است. طرح و برنامه‌ای که نشان می‌دهد رهبر شدن ابراهیم رئیسی موضوعی جدی و قریب‌الوقوع خواهد بود.

حتی اگر در دوره چهار ساله ریاست‌جمهوری محتمل ابراهیم رئیسی این تغییر به وقوع نپیوندد، دست‌کم منفعت این انتصاب در این خواهد بود که حاکمیت نظام یک‌دست شده و روحانیون مرتجع هدایت تمامی ارکان رژیم از بنیان شیعی را در دست خواهند گرفت.

مردم ایران آسوده‌خاطر از اینکه قطع امیدشان از این نظام و حکومت قطعی است در خانه‌هایشان مراکز خالی از جمعیت و نبود رای‌دهندگان را نظاره‌گرند و از خود می‌پرسند که چه فردایی در انتظار آن‌ها و ایران است.

آنچه که انتظار مردم را می‌کشد امروز پیشتر توسط رئیس‌دفتر حسن روحانی، محمود واعظی، ابلاغ شد. وی که در حسینیه جماران با خبرنگاران گفت‌وگو می‌کرد، خبر داد که امروز (جمعه ۲۸ خرداد)، روز بسیار مهمی برای چهار سال آینده کشور است.

واعظی گفت: «مذاکرات وین نتایج خوبی داشته است و این مذاکرات به خوبی در حال انجام است. بعد از انتخابات موضوعات مهم بین‌المللی حل خواهد شد و مردم آینده بهتری از نظر رفاه و اداره کشور خواهند داشت. خوشبین هستم به اینکه بعد از انتخابات بسیاری از مسایل که در سه سال گذشته به دلیل جنگ اقتصادی و فشار حداکثری بوده، رفع می‌شود.»

به این معنا که توافق هسته‌ای ایران با غرب احیا می‌شود و مقادیری از مبالغ مسدود شده ایران در بانک‌های خارجی آزاد شده و وضعیت رفاه و معیشتی «گرسنگان و درماندگان»، اندکی بهتر خواهد شد. اما آقای واعظی و دیگر مقام‌های این نظام به اصل موضوع توجهی ندارند که چرا مردم ایران باید به این اندازه سختی بکشند و چنان در فقر و گرفتاری‌های مالی و روزمرگی فرو روند که اندکی بهبود شرایط، برای نمونه بالا رفتن توانایی خرید چند کیلو گوشت یا مرغ، برایشان بهبود و کمال انگاشته شود؟

مردم ایران را فقیر و درمانده کردند تا دادن چند صد میلیون دلار صدقه، برایشان رفاه و مدیریت قلمداد شود.

حقیقت این است که سوال اصلی نبود مدیریت، برنامه‌ریزی و نداشتن انگیزه و عشق ملی و میهنی حاکمانی است که مردم ایران را به خاکستر نشانده‌اند.

آن‌ها امروز دارند مردی را به کاخ ریاست‌جمهوری می‌فرستند که بیشترین پیشینه مدیریتی وی معاونت و ریاست قوه قضاییه و گرداندن مراکز خیریه در آستان قدس رضوی، جمع‌آوری وجوهات، صدقات و خیرات بوده است.

مشکل این‌جاست که هیچکدام از افرادی که نامزد می‌شوند یا به مصدر امور گمارده می‌شوند، در جای حقیقی خود قرار ندارند و از مردم ایران نمایندگی نمی‌کنند. ردای ریاست‌جمهوری کشور پرافتخار ایران به تن تمامی آن‌ها گشاد است و عاریه‌ای به نظر می‌رسد.

نتیجه پس‌رفت کشور، بدهکاری و بزهکاری، بیکاری و گرانی، نبود امنیت و رفاه و تباهی زیرساخت‌های کشور و دشمن‌تراشی منطقه‌ای و بین‌المللی، نبود مدیر لایق و کارآمد است.

ابراهیم رئیسی نه گلی بر سر ملت خواهد زد و نه تباهی بیشتری انجام خواهد داد تا زمانی که روز موعود برای وی فرا رسد. صد البته که نمی‌دانیم آیا روز رهبر شدن وی در آینده دور و نزدیک هرگز فرا می‌رسد یا خیر و نمی‌دانیم واکنش مردم صبور اما هشیار ایران درباره وقایع پیش رو چه خواهد بود.

از همین منظر است که می‌گویم ابراهیم رئیسی خویشتنداری کرده و از درِ آرامش و اطمینان‌بخشی به جامعه رفتار خواهد کرد تا آن‌هایی که برای او خواب‌های بزرگی دیده‌اند ارزیابی بهتری از شرایط داشته باشند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *