رابطه پروژه مورد علاقه طرفداران اقتصاد مقاومتی و ابربدهکاران بانکی

By | ۱۴۰۰-۰۴-۰۶

«هدایت نقدینگی به تولید»! این یکی از کلیدواژه‌های انتخابات ۱۴۰۰ است؛ عباراتی کهنه که نه فقط در این انتخابات، بلکه در سه سال گذشته بارها از زبان طرفداران «اقتصاد مقاومتی» مطرح شده است. اغلب افرادی که این عبارت را به کار برده و می‌برند، تصور می‌کنند نقدینگی حجم انباشته‌ای پول است که بدون استفاده گوشه‌ای افتاده و خاک می‌خورد. آن‌ها یک راه‌حل ساده هم دارند. خیال می‌کنند کافی است نقدینگی را بیرون بکشند و به قول خودشان به «بخش تولید» تزریق کنند.

یکی از ایشان علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی است که بارها با همین ادبیات خواستار «هدایت نقدینگی به تولید»‌ شده است.

به عنوان نمونه، او ۱۰ مرداد ۱۳۹۹ در یک سخنرانی تلویزیونی گفت: «من البته دو سال قبل از این در نماز عید فطر این را گفتم که نقدینگی برای اقتصاد کشور یک خطر بزرگی است، اما همین خطر را می‌شود تبدیل کرد به سود؛ اگر بتوانیم با تدبیرِ درست این نقدینگی را به سمت تولید هدایت کنیم، نه فقط دیگر ضرر ندارد، بلکه سودمند هم خواهد بود.»

اما ماجرا چیست؟

ماجرا این است که بخشی از نقدینگی، در واقع وام‌ها و تسهیلاتی است که سیستم بانکی به افراد و شرکت‌ها و موسسات غیردولتی و دولتی می‌دهد. البته اگر وام‌ها از محل سپرده‌های بانکی تامین شوند و نسبت متعادلی میان نرخ سود وام و سپرده وجود داشته باشد، تسهیلات بانکی به خودی خود باعث افزایش نقدینگی و تورم نمی‌شود، اما اگر نرخ سود بانکی غیرمتعارف باشد، خود سپرده‌ تبدیل به عامل محرک رشد نقدینگی، تورم، افزایش هزینه و فشار به بخش تولید می‌شود. همین الان هم بسیاری از واحدهای تولیدی به دلیل بدهی بانکی به ورطه تعطیلی کشیده شده‌اند و بعضا به تملک بانک‌ها درآمده‌اند.

یعنی وقتی نرخ رسمی سود بانکی ۲۰ (غیررسمی تا بالای ۳۰ درصد) است، طبیعتا نرخ سود وام‌ها و تسهیلات بانکی روی ۲۵ درصد بسته می‌شود. کدام تولیدکننده می‌تواند هر سال یک چهارم پولی را که وام گرفته سود بدهد، زیر بار افزایش شدید هزینه تولید برود و البته قیمت‌هایش رو متناسب با قیمت‌گذاری مصوب دولتی پایین نگه دارد.

با این اوصاف طبیعی است آنچه نظریه‌پردازان اقتصاد مقاومتی درباره «هدایت نقدینگی به سمت تولید» می‌گویند نه‌تنها ابعاد بحران پولی و تورم را گسترده‌تر می‌کند، بلکه وضعیت تولید را هم بحرانی‌تر می‌کند و نتیجه‌ای جز ورشکستگی و تعطیلی بیشتر کارگاه‌های تولیدی، به دنبال نخواهد داشت.

آیا همین الان نقدینگی به بخش تولید هدایت نمی‌شود؟

بله؛ کافی است به گزارش روز اول تیر بانک مرکزی نگاه کنیم که در آن گفته شده تنها در دو ماه فروردین و اردیبهشت امسال بانک ۲۷۴ هزار میلیارد تومان وام به بخش تولید تزریق کرده‌اند. این رقم تقریبا یک و نیم برابر ارزش وامی است که پارسال پرداخت شده است.

 ۲۷۴هزار میلیارد تومان رقم بسیار بزرگی است. یعنی طی دو ماه بانک‌ها چیزی معادل ۸ درصد کل حجم نقدینگی در پایان سال ۹۹ به بخش‌های تولیدی کشور وام و تسهیلات پرداخت کرده‌اند.

روشن است همین الان هم مشکلی از باب «هدایت نقدینگی به بخش تولید» وجود ندارد. یعنی اگر مشکلی هست دست کم از کمبود وام و تسهیلات نیست. مثلا اگر قیمت مسکن همچنان در حال افزایش است و بازار مسکن هر روز از دست طبقه متوسط دورتر می‌شود، به این دلیل است که بانک‌ها وام مسکن به خریدگان یا وام ساخت مسکن به سازندگان نمی‌دهند.

طبق گزارش بانک مرکزی تنها در فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۰ دقیقا ۱۱,۸۳۰ میلیارد تومان وام به بخش مسکن و ساختمان تزریق شده است که حدود یک پنجم آن برای خرید خانه و مابقی برای ساخت (ایجاد و تامین سرمایه) پرداخت شده است.

یا اگر در بخش صنعت و معدن، در این دو ماه ۸۶,۸۵۵ میلیارد تومان وام پرداخت شده که نزدیک ۸۰ درصد آن برای «تامین سرمایه در گردش» یا همان مشکلات روزمره و کمبود پول جاری بوده است.

در بخش کشاورزی هم حجم تسهیلات پرداخت شده ۱۳,۸۸۶ میلیارد تومان است که بیش از ۷۳ درصد آن هم برای تامین سرمایه در گردش پرداخت شده است.

حجم تسهیلات پرداخت شده در دو ماه اول سال در بخش بازرگانی هم ۴۲۶۳۱ میلیارد تومان و در بخش خدمات ۱۱۸۶۷۱ میلیارد تومان بوده است که رقم چشمگیری است.

اما آیا این حجم از تسهیلات مشکل تولید را حل می‌کند؟

جواب این سوال منفی است. دقیقا معلوم نیست سود تسهیلات چقدر در نظر گرفته شده است؛ اگر فرض کنیم نرخ سود این تسهیلات ۲۰ درصد باشد، بخش تولید ایران باید تا پایان سال ۱۴۰۰ چیزی در حدود ۵۵ هزار میلیارد تومان سود به بانک‌ها پرداخت کند. برای پرداخت این حجم از سود، هر ایرانی باید تا پایان سال بیش از ۶۵۵ هزار تومان به بانک‌ها پرداخت کند. این تازه نقل دو ماه است، اگر این روند تا پایان سال ادامه پیدا کند، تنها برای پرداخت سود هر ایرانی باید نزدیک ۴ میلیون تومان به حساب بانک‌ها واریز کند.

ممکن اثر تورمی تزریق چنین حجم بزرگی از پول بیش از این باشد، یعنی میزان افزایش هزینه‌ خانوار ممکن است بیش از این باشد و اوضاع از این که هست بدتر شود.

هواداران اقتصاد مقاومتی با چه انگیزه‌ای از «هدایت نقدینگی» حرف می‌زنند؟

 پاسخ خوشبینانه این سوال جهل و ناآگاهی است. یعنی نمی‌دانند درباره چه چیزی حرف می‌زنند. نه اطلاعی از اعداد و ارقام دارند و نه با اقتصاد آشنایی دارند.

اما اگر خوش‌بین نباشیم، می‌‌توانیم به انگیزه هواداران اقتصاد مقاومتی از طرح این شعار تردید کنیم. اینکه ممکن است، منظور واقعی از هدایت نقدینگی به سمت تولید، تسهیل پرداخت وام به افراد و گروه‌های بانفوذی باشد که کسی جرات پیگیری و پس گرفتن اصل وام را هم نداشته باشد. نباید فراموش کرد ۱۱ ابر بدهکار بانکی را که حتی رییس بانک مرکزی و رییس قوه قضاییه که حالا رییس‌جمهور شده است، جرات اعلام اسامی‌شان را ندارند.  شاید منظور نزدیکان رهبر جمهوری اسلامی راه انداختن کار این قبیل دانه‌درشت‌ها باشد؛ دانه‌درشت‌هایی که کسی درست نمی‌داند ارتباط‌شان با هسته مرکزی قدرت چیست؟ چرا پول و رانت و امکانات و تجهیزات در اختیارشان گذاشته می‌شود؟ دقیقا در فرایند پول‌شویی و تامین مالی اقدامات غیرقانونی نهادهایی ماند سپاه یا ستاد اجرایی فرمان امام و… چه نقشی دارند؟

پاسخ این سوال‌ها هیچ‌کدام معلوم نیست، اما آنچه مشخص است؛ پروژه «هدایت نقدینگی به سمت تولید» برای کسی آب نداشته باشد، برای بعضی‌ها نان خوبی دارد.
بهرام خدابنده / ایران وایر:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *