نوروز نشان بالندگی و پایندگی فرهنگ ایرانزمین؛ رفراندومی که هر سال علیه جمهوری اسلامی برگزار می‌شود!

By | ۱۴۰۱-۰۱-۰۷

– خیزش طبیعت در بهار، قوی‌ترین اکسیر پیروزی و روشن‌ترین نماد جاودانگی را به انسانِ در جستجوی معنا برای زندگی خود ارائه می‌دهد. از این رهگذر، نوروز منطقی‌ترین دلیل برای بزرگداشت خود را در افکار و احساسات مردم ایجاد می‌کند. اما این عنصرِ چالش و نبرد همیشگی نوروز در روزگار معاصر ایرانیان، به نوعی جنگِ نرم‌افزاری شهری هم تبدیل شده است.

نوروز کهن‌ترین جشن آیینی- ملی تاریخ بشریت است که یکی از وسیع‌ترین حوزه‌های فرهنگی را در بر می‌گیرد. برای ایرانیان که در مرکز این حوزه فرهنگی قرار دارند اما نوروز نقشی بسیار فراتر از یک جشن و آیین و ایام فراغت است و گویی رشته ارتباط آن با ایرانیان از مقوله رابطه مادر و فرزندی است، آنهم به نحوی که نمی‌توان گفت نوروز مادر ایران است یا ایران مادر نوروز. اما آنچه روشن است اینکه هر دو لازمه‌ی حیات و تداوم یکدیگرند. از این دیدگاه می‌توان منطق و علل ماندگاری نوروز را از سه زاویه بررسی کرد.

بُعد زیبایی‌شناسی

زمان وقوع نوروز با پدیداری یک شاهکار عظیم طبیعت درآمیخته است. اگر هنر را که طبق تعریف دانشنامه بریتانیکا، مجموعه آثار یا فرآیندهای انسان‌ساختی بدانیم که تعمدا عناصر نمادین را در جهت اثرگذاری بر عواطف، احساسات و هوش انسانی به کار می‌گیرد، در آغاز بهار این هنر دستکار طبیعت است که در وسیع‌ترین و عمیق‌ترین وجه ممکن بر عواطف، احساسات و هوش انسان به مثبت‌ترین شکل آن تاثیر می‌گذارد. در همه‌ی ارکان طبیعت، رستاخیز به زیبایی جلوه می‌کند، کوه و دشت و دریا و زمین و آسمان، در تعادلی دلربا و سخاوتمندانه، انسان را به آرامش، شادمانی و بهره‌مندی دعوت و حواس پنجگانه وی را از زیبایی سیراب می کند، و نوروز ایرانیان، نگین بی‌مانندی در این بازار گوهرفروشان طبیعت است.

 قانون عرضه و تقاضا

تمدن بشری از زمانی به چرخ افتاد که انسانِ پارینه‌سنگی توانست پدیده‌های طبیعت را محاسبه و عناصر آن را تحت فرمان درآورد که مرحله اول آن زندگی شبانی و مرحله دوم و پیشرفته‌تر، زندگی کشاورزی بود.

در زمستان‌های سرد و طولانی، انسان روزگار باستان عملا انتخابی جز انتظار نداشت، انتظار برای عبور از سکون و رکود به جنبش و رونق. او گرما، روشنایی، آب چشمه‌ساران و دشت‌های پوشیده از علف را می‌خواست تا خود و دام‌ها و داشته‌هایش را حفظ کند و فصل بهار، این پیمان‌نامه قطعی زندگی را مجری می‌کرد که نخستین روزش در واقع پیک خجسته اجرای این قرارداد بود.

عنصر چالش و نبرد همیشگی

نابودی، فرسایش، گم شدن و فراموشی، عناصر شکست و تسلیم‌اند، و برعکس، بود، بالندگی و حضور، ارکان اقتدار و پیروزی‌اند و اساسا فلسفه زندگی انسان در میان و نبرد بین این مفاهیم تعریف شده است. بی‌شک طبیعت نخستین آموزگار انسان بوده که راه و رسم چالش برای پشت سر گذاشتن شکست و رسیدن به پیروزی را به او آموخته است. در این میان، جاودانگی همواره مسئله اصلی ذهن بشر و سرمنشأ بیشتر رفتارها و خلاقیت‌ها و تولیدات ذهنی اوست.

خیزش طبیعت در بهار، قوی‌ترین اکسیر پیروزی و روشن‌ترین نماد جاودانگی را به انسانِ در جستجوی معنا برای زندگی خود ارائه می‌دهد. از این رهگذر، نوروز منطقی‌ترین دلیل برای بزرگداشت خود را در افکار و احساسات مردم ایجاد می‌کند. اما این عنصرِ چالش و نبرد همیشگی نوروز در روزگار معاصر ایرانیان، به نوعی جنگِ نرم‌افزاری شهری هم تبدیل شده است.

ایرانیان در چهل ساله اخیر و پس از استیلای حکومت فرقه‌ای شیعه ولایت فقیه، برای ایستادگی با هزینه‌‌ی کمتر در برابر حاکمان و قوانین ضدانسان و ضدطبیعت آن، با وجود محرومیت‌های اقتصادی، همواره به نبرد با محدودیت‌های سیاسی- فرهنگی برخاسته و در این میان، نوروز در طول و عرض زندگی آنان پررنگ‌تر شده و جلوه‌ای دیگر همراه با ایستادگی یافته است تا جایی که به شکل یک اسلحه نافرمانی مدنی از آن بهره می‌جویند.

در حقیقت ملت ایران با برگزاری ۴۴ مرتبه  آیین نوروزی، ۴۴  رفراندوم  فرهنگی- سیاسی علیه نظام جمهوری اسلامی به عنوان یک  حکومت مهاجم و اشغالگر انجام داده است.

از سوی دیگر، پیرایش آیین نوروزی از ضمائم غیرایرانی و تقویت ارکان فرهنگی باستانی این جشن ملی یک ضرورت ملی نیز هست. ایرانیان برون‌مرز به ویژه باید که هرچه بیشتر مراقب خطر تغییر و استحاله آیین‌های ملی- میهنی از جمله نوروز باشند و آداب و سنن نوروزی را به همان شکل ماندگار ایرانی بجا آورند و آگاه باشند که زبان فارسی پشتوانه و ابزار تدارکاتی بسیار ارزشمند آیین‌های ایرانی است که بدون آن این مراسم مسخ و خالی از محتوا می‌شود. فرزندان ایرانیان برون‌مرز، اگر نتوانند فلسفه نوروز را به زبان فارسی بفهمند و آن را به زبان پارسی بیان کنند، چگونه قرار است که این آیین را تداوم بخشند؟ در این راستا آموزش زبان پارسی در هر سه بُعد خواندن، نوشتن و سخن گفتن، برای فرزندان ایرانیان در غربت یک خویشکاری ملی- میهنی به شمار می‌رود. پیروزی نزدیک است و بار دیگر ایرانیان، گرد اشتراکات خود چون  تاریخ و فزهنگ و زبان  پارسی گرد می‌آیند.

*منبع: TimesOfOcean
*ترجمه و تنظیم: محبوبه مهراردشیر (حسینپور)
کیهان چاپ لندن:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *