یک قیاس ساده دبستانی / همزمانی ساده و کاملا اتفاقی

By | ۱۴۰۱-۰۱-۱۸

شنیده ایم که می گویند اصولا بخش قابل توجهی از درآمدهای نفتی بایستی در مسیرهایی هزینه شود که نیاز به نفت را روز به روز کاهش داده و با تولیدات دیگر، اتکا به تک محصولی بودن را کمتر کند بااینحال نه تنها اینگونه نبوده که بلکه روزبروز اوضاع بحرانی تر نیز شده، اما چرا و چگونه؟

توجه شما را به یک قیاس ساده دبستانی جلب می نماید:

بیش ترین درآمد نفتی کشور طی صد سال اخیر به حکومت جمهوری اسلامی رسیده، اگر فقط سالیانه عُشر این درآمد به بخش کشاورزی و صرفا کشت گوجه فرنگی اختصاص داده شده بود یحتمل مشکلات امروز بقدری نبود که هست.

قیمت یک تُن رب گوجه محصول کشور چین با کیفیت معمولی در بازار جهانی  بین هزار تا هزار و هفتصد دلار ( قیمت سال ۲۰۱۹) است و محصول مشابه هندی قیمتش تا سه برابر بیشتر است

اگر مبنای قیمت را همان هزار دلار به ازای هر تن در نظر بگیریم، هر کیلو رب گوجه معمولی قیمتی معادل یک دلار خواهد داشت. قیمت رب گوجه را با بشکه استاندارد نفت که حدود ۱۶۰ لیتر است به مقایسه می گذاریم:

اگر در بهترین حالت قیمت یک بشکه استاندارد نفت را هشتاد دلار محاسبه کنیم، قیمت رب گوجه با همین وزن میشود ۱۶۰ دلار یعنی دو برابر قیمت نفت ِ یک کشورِ مستعمره ی تک محصولی ِ مصرف کننده می ارزد 

حال اگر زمان و هزینه های مصروف کاشت، داشت، برداشت و تولید و فراوری رب گوجه را با همین مراحل برای نفت بسنجیم؛ ارزش آورده گوجه چندین برابر نفت خواهد شد.

از طرفی نظر باینکه شرایط اقلیمی خاورمیانه بگونه ایست که از ۱۵-۱۶ کشور تولید کننده نفت، بجز معدودی آنهم بطور بسیار محدود، توانایی تولید گوجه و رب گوجه را ندارند در حالیکه ایران بصورت چهار فصل توانایی تولید گوجه را داشته و تکنولوژی وطنی تولید رب، کارشناسان زراعت، زمین حاصلخیز و غیره نیز در دسترس است. تنها مشکل “آب” بوده که راه حل فراوان داشته و دارد.

دیگر آنکه علاوه بر کم رقیب بودن در منطقه، از مصائب زیر خبری نبود:

 تحریم، رانت، رشوه، مافیا، اختلاس، مصرف کنندگی محض، خانم زاده و آقازاده، افزایش فزاینده بیکاری، مبادله دشوار ارز، دلالان، پول بلاکه، قوانین پترو دلار در بانکهای مرجع، خطر ایجاد آلودگی، دزدان دریایی، حقوق و مزایای ده برابری در بخش نفت، ماتم برای ته کشیدنِ منابع زیر زمینی، خرید ادوات و تعمیر و ترمیم چاهها، نیاز به کنسرسیومهای هفت خواهران و دهها مورد دیگر.

بعلاوه مبادله بارتر یا پایاپای نیاز به دلار را برای تهیه اقلام ضروری بشدت کاهش می داد، بخشی بزرگی از واسطه گریها منتفی میشد، هزینه نگهداری محصول پایین بود، خرید و فروش ها آنچنان تابع قیمتهای اجباری و نوسانی مانند نفت و گاز نبود. در این اثنی قوت لایموت ملت تعادل داشت، طبعا صنایع مکمل و جنبی دیگری نیز توسعه پیدا میکرد، احداث مراکز تحقیقاتی برای افزایش محصول و کیفیت باب میشد، میزان نقدینگی و تورم تابعه لجام گسیخته نبود، اشتغالزایی بیشمار و ……

جالب است بدانیم اگر می خواستیم دامنه کار را وسعت دهیم آلترناتیوهای لاکچری نیز فراون داشتیم مثلا قیمت هر تُن خرمای بم، پُر شده با مغز گردو هفت تا هشت هزار دلار است یعنی هفت هزار دلار برای تقریبا هفت بشکه نفت ِ حاوی ِ خرمای گردویی. امثال زعفران، گیاهان دارویی و….. بماند!

(در بازار جهانی قیمت یک کیلو خرمای معمولی با کیفیت بسیار پایین از دو دلار شروع میشود، قیمت هر کیلو گردو به بیست دلار نیز میرسد)

اکنون سوال اینست که آیا سیستم با اینهمه نخبه، مشاور، دکتر، پروفسور و منابع مالی عظیم، باندازه یک فرد عادی مثل من نوعی نمیتوانست به این قبیل گزینه ها و راههای صنعتی کردن کشت و تولید بیاندیشد یا اینکه جهان سوم و خصوصا دنیای اسلام نبایستی از تک محصولی بودن و مصرف کنندگی خلاصی داشته باشد چون صاحبکار نمیخواهد؟ چرا نیوزلند و استرالیا علیرغم خشکی ۹۰-۸۰ درصد مساحت شان، دورافتادگی، کمبود نیروی انسانی و…. توانسته اند؛ اما ما نتوانسته ایم یا نگذاشته اند که بتوانیم؟

چرا فقط زعفران، پسته و…. ایرانی همه مسموم و غیراستاندارند ولی همان محصول به اسپانیا میرود و بعنوان محصول درجه یک با سه برابر قیمت در قوطی جدید صادر میشود؟

یقیناً و قطعاً همه شرایط امروز ما فقط حاصل اتفاق و شانس زندگی بوده وگرنه هیچ قدرتی مانع پیشرفت کشور دیگر نیست، خواه هفت خواهران نفتی باشند خواه سه برادران غیر نفتی یا خیّرین ِ پیدا و ناپیدای ِ دیگر!  

لطفا از پیش کشیدن ِ طرحهای دایی جان ناپلئونی و مش قاسمی اکیدا امتناع ورزید.
امیرعلی متولی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *