دیدارنیوز: خطی کشیده میشود میان غنی و فقیر، دارا و ندار، پولدار و بیپول و … که نشان از میزان قدرت خرید و قدرت تامین مایحتاج زندگی و… دارد. با شرایط عجیب و غریب اقتصادی که این روزها اقلام اولیه زندگی نیز به کالایی لوکس تبدیل شده است، اهمیت این خط بیش از پیش شده است. خطی که هر روز عریض و طویلتر میشود و افراد بیشتری به زیر آن میافتند.
خط فقر یا آستانه فقر، حداقل درآمدی است که برای زندگی در یک نقطه خاص در نظر گرفته میشود. شاخص فقر میتواند صورتهای متفاوتی را بپذیرد که از جمله آنها میتوان این سه برداشت را بیان کرد: ۱- مصرف یک سبد خاص از کالا-۲- هزینه کل-۳- درآمد کل. کسانی زیر خط فقر در نظر گرفته میشوند که قادر به فراهم نمودن نیازهای اساسی خود، خصوصاً اولین نیاز که سلامت جسم و تغذیه مناسب است نباشند.
چندی پیش «احمد امیرآبادیفراهانی»، عضو هیئت رئیسه مجلس گفت: «در بودجه سال ۹۸ تورم نقطه به نقطه ۵۰ درصد و عدد خط فقر برای یک خانواده در تهران زیر ۴ میلیون و پانصد و نود دو هزار تومان است».
با اعلام این رقم میتوان حدس زد که بسیاری از خانوادهها در کشور زیر خط فقر قرار دارند و به سختی زندگی خود را میگذرانند، زیرا حقوق یک کارگر در حقیقت نصف این رقم است. زیر خط فقر نیز به این معناست که بسیاری از خانوارها از مایحتاج اولیه زندگی محروم هستند و در شرایط نگران کنندهای به سر میبرند. قطعاً با شرایط نگران کننده اقتصادی این روزهای کشور که با تحریمهای آمریکا و… هر روز به سمت بدتر شدن حرکت میکند، شاهد ورود خانوادههای طبقه متوسط نیز به زیر خط فقر خواهیم بود و شرایط زندگی برای اقشار مختلف جامعه هر روز سختتر میشود. در همین رابطه، خبرنگار دیدارنیوز به گفتوگو با شهروندان مناطق مختلف تهران در مورد خط فقر و اینکه آنها کجای این خط ایستادهاند پرداخته است.
داستان اول: ترس
حدود ۵۰ سال سن دارد و از کیسههای خرید دستش پیداست که از فروشگاه روبروی ایستگاه اتوبوس بیرون آمده است. سرش را تکان میدهد و میگوید: «همه زیر خط فقر آمدهایم. اکثر خانوادهها در همین حدود درآمد دارند و هر روز هم قیمتها دوبرابر میشود. تا آخر سال با این شرایط همه فقیر هستیم».
داستان دوم: بغض
«مردی که شرمنده زن و بچهاش هست، یعنی زیر خط فقر قرار دارد. حالا برای خط فقر رقم تعیین کنند، چه فرقی در اصل ماجرا دارد؟» پیک موتوری یک پیتزافروشی در شهرک غرب است و در ادامه میگوید: «با ماهی ۱ میلیون تومان چه باید بکنم، امثال ما را میخواهند بکشند». همکارش که تازه رسیده است، کنارش میایستد و میگوید: «خودشان میگویند زیر ۴ میلیون درآمد زیر خط فقر است بعد حقوق کارگران ۲ میلیون تومان است. معلوم نیست میخواهند سر مردم چه بیاورند».
داستان سوم: خشم
دانشجوی کارشناسی ارشد است و بعد ازظهرها در آموزشگاهی ساز درس میدهد. با ابروهای گره کرده میگوید: «تا آخر سال با همین روند، دیگر قشر متوسطی در کشور باقی نمیماند و همه زیر خط فقر میرویم. گوشت و مرغ که قیمتشان سر به فلک کشیده بود حالا نوبت به پیاز و سیبزمینی رسیده است». با عصبانیت ادامه میدهد: «مردم فقط تاوان تحریمها را میدهند، به هیچ وجه تحریمها به زندگی مسئولین ورود نکرده است. قشر زیر خط فقر به سمت مرگ میروند و ما قشر متوسط هم به زیر خط فقر حرکت میکنیم».
داستان چهارم: نگرانی
«در یک خانواده اگر بیش از یک نفر کار کند از خط فقر بالاتر هستند البته امروز با ماهی ۴ میلیون تومان با قیمتهای بالاتر هم نمیتوان زندگی خوبی داشت اما در خانوادهای که فقط یک نفر کار کند و یا چند نفر فقط کارگر باشند زیر خط فقر خواهند بود». مقداری از بستنی قیفی خود را میخورد و میگوید: «با قیمتهایی که هر روز افزایش مییابد شکی نیست که تا آخر سال، رقم خط فقر هم تغییر میکند و به مرور ما هم فقیر میشویم».
چه کنیم؟
متاسفانه به دلیل تحریمهای خارجی و اختلاسهای فراوان در داخل کشور، شرایط اقتصادی روز به روز بدتر میشود. البته بر فقر جز با ایجاد فضای کسب و کار در کشور نمیتوان غالب آمد لذا باید با حفظ سرمایههای داخلی، جذب سرمایههای خارجی و میدان دادن به کارفرمایان توانمند و در نتیجه ارتقای تولید و ایجاد رونق در کسب و کار، فرصت شغلی به وجود آورد تا میزان فقر کاهش یابد.
البته باید دانست که تا زمانی که تورم کنترل نشود نمیتوان خط فقر را کنترل کرد و تا زمانی که شرایط اینگونه باشد خانوارهای بیشتری به زیر خط فقر خواهند رفت.