-معاون و سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی هرگونه مذاکره مستقیم و غیرمستقیم با آمریکا را رد کردند.
-شواهد و شنیدهها حاکیست تهران از کانال ژاپن، عمان، قطر، پاکستان و سوئیس برای مذاکره با آمریکا تلاش میکند.
– «خروج پلکانی» از برجام، نسخهی جایگزین آتش زدن برجام میشود؟!
– غلامرضا جلالی رئیس سازمان پدافند غیرعامل: اینکه ما اتلاف وقت اروپاییها را بپذیریم به مثابه این است که اروپاییها ما را در مقابل تیراندازی اقتصادی آمریکاییها به عنوان یک هدف ثابت نگه داشتهاند.
-مقامهای سیاسی و امنیتی جمهوری اسلامی بحث خروج از برجام را بیشتر و جدیتر از گذشته مطرح میکنند.
– بخشی از مسیر رسیدن به توافق اتمی در سال ۲۰۱۵ از طریق چین و روسیه و بخشی دیگر از مسیر دموکراتهای آمریکا و اتحادیه اروپا مهیا شد اما اکنون خبری از این «شرکای راهبردی» نیست.
در شرایطی که به نظر میرسد رژیم ایران از چند کانال به دنبال مذاکره با آمریکاست در تهران مسئولان وزارت خارجه هرگونه مذاکره با ایالات متحده را انکار و رد میکنند.
کیهان چاپ لندن:
عباس عراقچی معاون سیاسی وزیر خارجه جمهوری اسلامی، پنجم خرداد، در آغاز سفر منطقهای خود در مسقط با یوسف بنعلوی بنعبدالله وزیر خارجه عمان دیدار و هرگونه گفتگوی مستقیم یا غیرمستقیم با آمریکا را رد کرد.
همزمان عباس موسوی سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی نیز اظهارات یک مقام کویتی مبنی بر آغاز گفتگوی ایران و آمریکا را انکار و قویاً رد کرد و گفت: «هیچ گفتگوی مستقیم یا غیرمستقیمی بین ایران و آمریکا وجود ندارد.»
این در حالیست که روز شنبه معاون وزیر خارجه کویت از آغاز مذاکرات میان آمریکا و جمهوری اسلامی ایران خبر داده و گفته بود، «به نظر میرسد مذاکرات میان واشنگتن و تهران آغاز شده است.» عادل عبدالمهدی نخست وزیر عراق از اعزام هیاتهایی از سوی این کشور به ایران و آمریکا و برای پایان دادن به تنش میان طرفین خبر داد.
علاوه بر اینها زمزمههایی به گوش میرسد که از طریق پاکستان، قطر و آنسوتر، ژاپن، و همچنین سوئیس (حافظ منافع آمریکا در ایران) نیز تلاشهایی برای مذاکره مستقیم و غیرمستقیم تهران و واشنگتن صورت گرفته و رژیم برای هر کدام از این کانالها تیمها و لابیگران ویژهای در نظر گرفته که ظریف، عراقچی، عبداللهیان، ولایتی، خرازی و مسجدی (سفیر جمهوری اسلامی در بغداد)، حجتالاسلام نوری شاهرودی (سفیر جمهوری اسلامی در مسقط) مهرههای میدانی آن هستند.
حمد بن جاسم نخستوزیر و وزیر خارجه پیشین قطر، ۱۱ ماه مه، در توییتی نوشت، «مسئله حضور ایران در سوریه، یکی از علل بحران فعلی است. این موضوع یکی از پیچیدهترین موضوعات مطروحه در مذاکره [باواسطه] ایران و آمریکا میباشد.»
در جریان مذاکرات اتمی تا رسیدن به «نرمش قهرمانانه» و امضای نهایی برجام در ۱۴ ژوئیه ۲۰۱۵ که از برخی جهات شبیه وضعیتی است که اکنون جمهوری اسلامی در آن قرار گرفته، علاوه بر عمان دیگر کانالهای ارتباطی میان تهران و واشنگتن از طریق کشورهای اروپایی وجود داشت. با اینهمه نباید فراموش کرد که در آن زمان از در آمریکا دولت باراک اوباما روی کار بود و محمدجواد ظریف و لابیهای جمهوری اسلامی از جمله نایاک به دموکراتها نزدیک بودند. در واقع یکی از کانالهای اصلی مراودات طرفین در داخل خود آمریکا بود. اما شرایط فعلی که نظام در آن قرار گرفته با آن زمان تفاوتهایی دارد و پالسهای مذاکره عمدتا از دولتهای خاورمیانه و آسیایی ارسال میشود که در پی ایفای نقش میانجی و نشاندن رژیم ایران و آمریکا پای میز مذاکرهاند. اینکه آیا در میان این کشورها ظرفیتی برای میانجیگری بین تهران و واشنگتن هست یا نه نیز حاوی یک پیام است: اروپاییها پای خود را پس کشیدهاند!
در هفتههای اخیر تنها سفر کمال خرازی رئیس شورای راهبردی روابط خارجی ایران به پاریس بود که میتوانست به روزنهای برای پیگیری مذاکره با آمریکا از کانال اروپاییها تعبیر شود که البته او دست به تهدید زد و گفت اروپا دو ماه فرصت دارد از مرگ برجام جلوگیری کند!
در واقع موازی با تلاشها برای مذاکره با آمریکا زمزمههای خروج جمهوری اسلامی از برجام بیشتر مطرح میشود که به نظر میرسد پاسخی است از سوی رژیم به اروپا که ظاهرا در حال حاضر منفعل و ناظر است.
در همین زمینه غلامرضا جلالی، پنجم خرداد، رئیس سازمان پدافند غیرعامل گفت، «تدبیر حکیمانهای که رهبری معظم انقلاب در خصوص تغییر مسیر برجام اتخاذ فرمودند موجب میشود که طی یک سیر پلکانی با کاهش تعهدات و پس از محقق نشدن خواستههای ایران از برجام، خروج از برجام رقم بخورد.»
او تاکید کرده، «ما در ذیل استراتژی سیاسی آمریکاییها در خصوص برجام مورد یک تهاجم همهجانبه اقتصادی قرار گرفتهایم ابزارهای این اعمال فشار اقتصادی بر کشور، تحریمهای پولی، مالی و بانکی، صفر کردن فروش نفت و برخی کالاهای استراتژیک و ایجاد التهابات بازار هستند.»
این مقام امنیتی عنوان کرده، «آمریکا اروپاییها را برای درگیر کردن و ماندن ایران در برجام وارد قضیه کردند و خودشان از برجام خارج شدند تا دستشان برای تحریمهای جدید باز باشد» و «بر اثر کمتوجهی برخی مسئولان در وزارت خارجه، اروپاییها ما را بدون هیچ عایدی یک سال در برجام نگه داشتند، اینکه ما اتلاف وقت اروپاییها را بپذیریم به مثابه این است که اروپاییها ما را در مقابل تیراندازی اقتصادی آمریکاییها به عنوان یک هدف ثابت نگه داشتهاند.»
دوم خردادماه نیز حسین امیرعبداللهیان دستیار ویژه رئیس مجلس در امور بینالملل در دیدار با مدیرکل سیاسی وزارت خارجه آلمان تهدید کرد تداوم وعدههای بیعمل اروپا به خروج تهران از برجام منجر خواهد شد.
آخرین اظهار نظر خامنهای در مورد برجام
اول خرداد علی خامنهای با گروهی از دانشجویان و بسیجیان هواداران خود دیدار داشت. یکی از پرسشهایی که در این دیدار از وی مطرح شد در مورد «نسبت دادن تصویب برجام به رهبری» بود که او پاسخ داد، «شما البته چشم و هوش دارید و همه چیز را میفهمید. در آن نامهای که درباره برجام به مسئولان نوشتم مشخص است که تصویب باید چگونه باشد. در آن نامه شرایطی ذکر شده که در آن صورت، تصویب میشود.»
او در ادامه گفت، «البته اگر آن شرایط و خصوصیات اجرا و اعمال نشد، وظیفه رهبری این نیست که وسط بیاید و بگوید برجام نباید اجرا شود. این بحث که وظیفه رهبری در اینگونه مواقع اجرایی چیست، مقولهای است، اما معتقدم در زمینههای اجرایی نباید رهبری وارد میدان شود و کاری را اجرا کند یا جلوی آن را بگیرد، مگر در مواردی که به حرکت کلی انقلاب ارتباط پیدا میکند که در آنجا وارد میشویم.»
وی همچنین تاکید کرد، «من به برجام به آنصورتی که عمل و محقق شد، خیلی اعتقادی نداشتم و بارها نیز به خود مسئولان این کار از جمله به آقای رئیسجمهور و وزیر محترم امور خارجه این مطلب را گفتیم و موارد زیادی را به آنها تذکر دادیم.»
خامنهای چند ماه پیش از روی کار آمدن دولت ترامپ تهدید به آتشزدن برجام در صورت نقض آن کرده بود. پس از دو سال در عمل برجام پاره شد اما خبری از آتش زدن آن نشده و اکنون نیز بحث خروج تدریجی و پلکانی مطرح شده است.
گرچه بارها مقامهای ارشد جمهوری اسلامی از جمله علیاکبر ولایتی مشاور عالی خامنهای در امور بینالملل تاکید کردند مذاکرات اتمی و تصویب برجام با دستور و زیر نظر رهبر جمهوری اسلامی صورت گرفت، از اظهارات اخیر خامنهای در جمع هوادارانش میشود دریافت که او احتمالا در حال زمینهچینی برای خروج نظام از برجام است و برای قدم اول ابتدا باید به تکرار از زیر بار مسئولیت آن شانه خالی کند و در گام دوم نقش خود را در انعقاد توافق اتمی انکار نماید تا در صورت چیزی شبیه «آتش زدن» و خروجی تدریجی و کامل از آن جایگاه وی بیشتر از این لطمه نبیند.
اما مسئله اساسیتر برای خامنهای و نظام، نه خروج از برجام بلکه پس از آنست که علاوه بر افزایش فشارهای بینالمللی به تهران نه تنها دست آمریکا را برای افزایش تحریمها باز میکند بلکه بیش از پیش فضای بینالمللی را علیه رژیم ایران با خود همسو میکند. علاوه بر این تهران پس از خروج از برجام بر بحرانهای موجود خواهد افزود چون تنها گزینههای پیش رو از یکسو راهاندازی مجدد سانتریفیوژها و افزایش تولید اورانیوم با غنای بیشتر و خروج از NPT است و از سوی دیگر، موشکپرانی و افزایش برد بالستیکهاست که اینهم با جیب خالی تقریبا ناممکن است.
با خروج آمریکا از برجام در ماه مه ۲۰۱۸ و آغاز تحریمهای شد این کشور از نیمه نوامبر همان سال در عمل مشخص شد اروپاییها نه ظرفیت اجرای برجام بدون آمریکا را دارند و نه توان مقابله با تحریمها را. پس از یک سال کانال مالی که قرار بود راهی برای مبادلات تجاری با ایران باز کند هنوز آغاز به کار نکرده و اروپا موانع زیادی پیش پای جمهوری اسلامی گذاشته از جمله لزوم تصویب پالرمو و CFT مربوط به گروه اقدام مالی FATF.
محسن جلیلوند کارشناس مسائل بینالملل اخیرا به خبرگزاری مهر گفته امیدواری به اینستکس اشتباه است و اروپا برای برجام گامی بر نمیدارد.
تحریمها به ویژه در حوزهی نفت به شدت جمهوری اسلامی را تحت فشار قرار داده چنانکه عبدالرضا رحمانی فضلی وزیر کشور گفته باید برای مقابله با آن درآمدهای جدیدی را در کشور تعریف کنیم.
علی خامنهای سوم خرداد ۱۳۹۷ در یک سخنرانی برای اروپاییها شروطی را گذاشته بود که تضمین خرید نفت و تضمین تبادلات بانکی و تجاری از اصلیترین آنها بود؛ اما کسی به این شروط اعتنایی نکرد چه برسد به آنکه متحقق شود.
در چنین شرایطی باید دید خامنهای تصمیم به یک «نرمش قهرمانانه» دیگر که دردش بسیار بیشتر از نرمش قبلی خواهد بود میگیرد یا نه. آیا دولت ترامپ شرایط این نرمش را برای رژیم ایران فراهم خواهد کرد؟ و یا کار به آتش زدن برجام خواهد رسید؟
بخشی از مسیر رسیدن به توافق اتمی در سال ۲۰۱۵ از طریق چین و روسیه که رژیم آنها را «شرکای راهبردی» خود میداند و بخشی دیگر از مسیر دموکراتهای آمریکا و اتحادیه اروپا مهیا شد. از امضای نهایی توافق تا کنون البته در آمریکا دموکراتها کنار رفتند و جمهوریخواهان روی کار آمدند ولی ساختار ۱+۵ و برجام تا این لحظه حفظ شده است. اما چرا چین و روسیه به عنوان شرکای سنتی و راهبردی رژیم واسطهی نجات جمهوری اسلامی از این تنگنای سرنوشتساز نمیشوند؟! چرا اروپاییها شبیه دوران منتهی به برجام از تمام ظرفیتهای خود برای کمک به تهران استفاده نمیکنند؟! آیا رگههای پاسخ به این پرسشها را نباید در کنفرانس ورشو جستجو کرد؟!