روزگار چندان بر وفق مراد برادران لاریجانی نمیگردد. خانواده لاریجانی که تا چند ماه پیش قدرتمندترین خانواده در ساختار قدرت جمهوری اسلامی بودند اکنون هدف حملات متحدان سیاسیشان قرار گرفتهاند. تا چند ماه پیش، از پنج پسر میرزا هاشم آملی، علی، پسر سوم، رییس قوه قانونگذاری ایران بود و صادق، پسر چهارم، رییس قوه قضاییه. محمدجواد، پسر اول خانواده هم معاون بینالملل برادر کوچکترش در دستگاه قضایی بود. باقر، پسر پنجم، هم معاون آموزشی وزارت بهداشت است. فاضل، پسر دوم خانواده نیز تا چند هفته پیش رییس دانشگاه آزاد آمل بود که به افتخار پدرشان واحد آیتالله آملی نامیده میشود.
انتقادات از برادران لاریجانی رخداد جدیدی نیست. در زمان دولت اصلاحات که علی لاریجانی در مسند ریاست صدا وسیما نشسته بود و جواد لاریجانی تئوریسین ضداصلاحات جناح راست بود، این خانواده محبوب جناح راست آن زمان و مغضوب اصلاحطلبان بودند. ارادت اصولگرایان به خانواده لاریجانی آنچنان گسترده بود که در پایان دولت خاتمی، یکی از گزینههای اصلی این جناح برای پست ریاستجمهوری علی لاریجانی بود. ناکامی لاریجانی و انتخاب احمدینژاد، او را به قوه مقننه کشاند. شیخ صادق برادر چهارم هم مورد توجه علی خامنهای قرار گرفت و پس از اتمام دوره ریاست محمود هاشمی شاهرودی در قوه قضاییه، این مسند مهم به او که چهرهای گمنام بود سپرده شد.
همه چیز تا یکشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۸۹ خوب پیش میرفت. دو قوه از سه قوه در اختیار برادران لاریجانی بود و سه برادر دیگر هم سمتهای مهمی در وزارت بهداشت، دانشگاه و قوه قضاییه داشتند. اما در ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ و در جریان رسیدگی به استیضاح وزیر کار احمدینژاد، در حالی که علی لاریجانی بر صندلی ریاست مجلس تکیه زده بود، احمدینژاد درخواست کرد تا فیلمی از جلسه فاضل لاریجانی با سعید مرتضوی، رییس وقت سازمان تامین اجتماعی پخش شود. در این فیلم، برادر بزرگ رییس مجلس و رییس قوه قضاییه پیشنهاد دریافت رشوه در مقابل حل مشکل بابک زنجانی در خرید شرکتهای سازمان تامین اجتماعی را مطرح میکرد.
هرچند انتشار این فیلم و حواشی پس از آن تا سالها بعد تغییری در جایگاه این برادران ایجاد نکرد و حتی پرونده فساد فاضل لاریجانی نیز هیچگاه به نتیجه نرسید ولی برادران لاریجانی به ناگاه موقعیتی متزلزل پیدا کردند و ۹ سال طول کشید تا اصولگرایان بر حذف لاریجانیها از قدرت به اجماع برسند. تغییر زودتر از موعد صادق لاریجانی از ریاست قوه قضاییه از سوی رهبر ایران سبب شد تا به ناگاه حجم انبوهی از حملات و اتهامات مالی و سیاسی به سمت لاریجانیها روانه شود. جریان این حملات نه از سوی اصلاح طلبان و یا حتی طیف احمدینژادیها که از سوی کسانی هدایت میشود که شرکای سیاسی برادران لاریجانی و از نزدیکان رهبر ایران هستند.
دستگیری معاون دفتر شیخ صادق به اتهام فساد مالی، برکناری فاضل از دانشگاه آزاد آمل، تمسخر شیخ صادق در صدا و سیما، حمله محمد یزدی به صادق لاریجانی و اتهام ساخت حوزه علمیه لوکس و حمایت از مفسدان اقتصادی همه در ۴ ماه گذشته رخ داده است. در آخرین مورد از حملات به لاریجانیها، رسیدگی به طرح تشکیل وزارت تجارت و بازرگانی در مجلس شورای اسلامی بهانهای شد تا علی و صادق لاریجانی هدف حملات کلامی جریان اصولگرایی قرار بگیرند. نصرالله پژمانفر، نماینده مشهد و از اعضای جبهه پایداری که بر سر نحوه تصویب این طرح وارد مجادله با علی لاریجانی شده بود و با دیکتاتور خواندن او گفت: «برادر شما ۱۰ سال رئیس قوه قضائیه بود، ضمن اینکه شما ۱۲ سال است که رئیس مجلس هستید. این در حالی است که در میدان سید اسماعیل میگویند بین دیدگاه شما و آقای روحانی تفاوتی وجود ندارد. اگر اجازه میدادید در این مجلس حرفهایی را بگوییم، مردم برای بیان اعتراضات خود به خیابانها نمیآمدند و وقتی مردم نتوانند حرفشان را از طریق نمایندهشان در مجلس بزنند در خیابانها جمع میشوند.»
گرچه مجادله کلامی در مجلس امری عادی است و علی لاریجانی نیز عموما این مجادلات را با خونسردی پاسخ میدهد ولی سخنان علی لاریجانی در پاسخ به حملات این نماینده اصولگرای مجلس نه مانند همیشه که شبیه به سخنانش خطاب به احمدینژاد در ۱۵ بهمن ۱۳۸۹ بود. او که در چندماه گذشته و در جریان حملات تند حامیان رهبر ایران به صادق لاریجانی سیاست سکوت را در پیش گرفته بود این موضوع را بهانهای کرد تا نارضایتی خود را از وضع این روزهای سیاست در ایران ابراز کند: «همه تریبونها دستتان است. هر چه خواستید به همه میگویید کسی هم چیزی به شما نمیگوید که این مملکت این طور شده است. ۴ نفر این طور حرف میزنند و بقیه تسلیم میشوند، ما چیزی به شما نمیگوییم ولی شما هر چه دلتان خواست گفتید.»
رخدادهای چندماه گذشته در صحنه سیاست ایران برادران لاریجانی را به ناگاه از هسته قدرت به حاشیه رانده است. گرچه هنوز یک برادر رییس مجلس است و برادر دیگر رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام، ولی لاریجانیها آنقدر تجربه سیاسی دارند که بدانند دیگر محبوب علی خامنهای نیستند و باید منتظر افول تدریجیشان در صحنه قدرت ایران باشند.
ایندیپندنت فارسی :