شش روز از زمانی که مردم ایران در شهرهای مختلف در اعتراض به گرانی ناگهانی بنزین دست به تجمعات اعتراضی زدند، گذشته است. گفته میشود این تجمعات در بیش از ۱۰۰ شهر ایران شکل گرفتهاند.
وضعیت معیشت مردم نقطه مشترکی است که به گستردگی این اعتراضات دامن زده است. دیگر فاصلهای میان جنوب یا شمال شهر وجود ندارد و همه معترضان به وضعیت بد اقتصادی به میدان آمدهاند.
«تورج ابوذرخانی»، فعال جنبش کارگری ساکن اروپا و سردبیر سابق ماهنامه «تولید، مصرف» میگوید نارسایی اقتصادی در ۴۰ سال گذشته همواره وجود داشته و حالا به نقطه انفجار رسیده است.
ابوذرخانی که عضو موسس «انجمن صنفی روزنامهنگاران آزاد تهران» نیز بوده است، اعتراض به گرانی بنزین در ایران را بهانه و دنباله اعتراض به فساد سیستماتیک در جمهوری اسلامی و دشواریهای معیشتی میداند.
در چند روز گذشته به دلیل قطع سراسری و گسترده اینترنت در ایران، خبرهای ضد و نقیض از تعداد کشتهها، مجروحان و بازداشتیها منتشر شده است و حالا خبرهایی از امنیتی شدن شهرهای مختلف و وصل شدن قطره چکانی اینترنت میرسد.
به اعتقاد تورج ابوذرخانی، رسانهها باید سد سانسور را بشکنند و هرچه بیشتر مطالبات مردم را منعکس کنند.
«ایرانوایر» از او پرسیده است:
به عنوان یک فعال صنفی کارگری که روزانه با کارگران ایران مرتبط است، این اتفاق چه قدر دنباله اعتراضات قبلی است؟
- اعتراض در رابطه با قیمت بنزین آغاز شد. قیمت بنزین هم در همین ساختار اقتصادی معیوب بالا رفته است. ولی در اصل، نارساییهای اقتصادی باعث شدهاند که حالا اعتراضات به مرحله انفجار برسند. نارسایی اقتصادی یک بحث ۴۰ ساله است که حکومت با انواع برنامههای اقتصادی، تعدیل، خصوصیسازی و هدفمندی یارانهها، آنهم در غالب برنامههای «صندوق بینالمللی پول»، آن را ایجاد کرده است.
از طرف دیگر، فساد سیستماتیکی که تار و پود رژیم را گرفته، کار را به اینجا رسانده است. مردم روز به روز فقیرتر شدهاند. الان دستمزد یک کارگر چهار برابر زیر خط فقر است. اینها چهطور زندگی کنند؟ حدود ۱۰ میلیون نفر در ۴۰ سال اخیر از کشور آواره شدهاند. تا کجا مردم میتوانند تحمل کنند، آن هم وقتی که فرد را در فقر و نداری نگه میدارند و مطالباتش را سرکوب میکنند؟
شما نگاه کنید به آن اعتراضات دی ۱۳۹۶ که در ۱۱۰ شهر انجام شد. اگر اعتراضات آن سال متعلق به طبقه محروم جامعه بود، در اعتراضات کنونی، طبقات محروم و متوسط همه با هم آمدهاند و در یک صف هستند. ادامه این وضعیت برای مردم دیگر واقعا غیرقابل تحمل شده ولی متاسفانه رژیم چشمانش را بسته است و حرف خودش را میزند. فکر میکند با زور و سرکوب همچنان میتواند خودش را تحمیل کند.
یعنی سرکوب بینتبجه است؟
اگر حاکمیت پاسخ درستی به این اعتراضات ندهد، این جنبش صددرصد به سوی انقلاب و سرنگونی رژیم خواهد رفت. جای هیچ تردیدی نیست. تا کجا میتوانند از لشکر «فاطمیون» سپاه پاسداران و از مزدوران خارجی استفاده کنند؟ الان موضوع فقط مساله معیشت کارگران نیست، آنها بخشی از این جامعه معترض هستند. قیام گرسنگان، قیام ملی است که در ابعاد مختلف دارد با دادن کشته و زخمی و مسایل دیگر در شهرهای مختلف بروز پیدا میکند.
گفتید پرداخت یارانه بر اساس برنامهای است که با برنامه صندوق بینالمللی پول تنظیم و هماهنگ شده است، ممکن است بیشتر توضیح بدهید؟
- طرحهایی که صندوق بینالمللی پول به ایران ارایه داد، در اصل، براساس سیاستهای نئولیبرالی بودند که از زمان ریاست جمهوری «اکبر هاشمی رفسنجانی» کلید خوردند. بخش اول، تعدیل اقتصادی بود. این تعدیل، امنیت شغلی کارگران را گرفت. مرحله دوم، خصوصی سازی بود. با این کار، تمام کارخانههای دولتی را به جای واگذاری به بخش خصوصی، در اصل، «خودمانسازی» کردند. یعنی بین خودشان در حاکمیت تقسیم کردند. بعد در خیلی از شرکتها و کارخانهها، کارگران بیکار شدند و مالکان جدید مواد اولیه موجود را به قیمت بالا فروختند و… اگر بخواهیم وارد این موضوع بشویم، یک دنیا حرف وجود دارد. همین اواخر ماجرای «شرکت هپکو»، «شرکت کشت و صنعت نیشکرهفت تپه» و «گروه مجتمع صنعتی فولاد» را دیدید؟
مرحله بعدی هم هدفمند کردن یارانهها بود. دولت «محمد خاتمی» توانست به نوعی از زیر بار اجرای این مساله خارج شود ولی «محمود احمدینژاد» آن را اجرا کرد. دیدید که چه طور نان و معیشت مردم سنگ شد؟ این یک مسالهای بود که در برنامه توسعه کلان ۲۰ ساله دولت مطرح بود و اجرا شد. بارها «علی خامنهای» برای اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی تاکید کرده است. اگر مطبوعات ۲۰ سال قبل را نگاه کنید، میبینید تمام سازمانها، نهادها و خبرگزاریهای دولتی چه قدر این مساله را مطرح کردند. مساله بنزین هم همین است. این بنزینی که الان مطرح شده است، یک زمان احمدینژاد آن را مطرح کرد. بنزین یعنی حمل و نقل. حمل و نقل قیمت تمام شده کالاها را تحت تاثیر قرار میدهد؛ از تولید گرفته تا خدمات و توزیع. تمام ارکان اقتصاد را درگیر میکند. مردم تا کجا میتوانند این گرانی را تحمل کنند؟ مردم این تجربه را دارند که هر موقع بنزین کوچکترین افزایش قیمتی پیدا کرده، بر کل کالاها تاثیر گذاشته است. این سابقه است که باعث شده امروز شاهد این اعتراضات گسترده باشیم.
به نظر شما، اگر برنامه توسعهای که از دوره هاشمی رفسنجانی شروع شد، به درستی اجرا میشد، میتوانست قیمت اجناس را به تناسب حداقل حقوق یک کارگر، به برابری منطقی بکشاند یا از اول اشتباه بود؟
- در رابطه با صندوق بینالمللی پول، برنامههایی که اشاره کردم، عملا شکست خوردهاند. نمونهاش را در مصر میبینید؛ آن «بهار عربی» ریشه در همین مسایل داشت. شیلی را ببینید، اولین کشوری که سیاستهای نئولیبرالی در آن پیاده شد. امروز در این کشور چه خبر است؟ درگیری و اعتراضات آن به کجا کشیده است؟ امروز در ایران هم شاهد همان رخدادها هستیم. فرمولی که ارایه کردند، چه بود؟ تئوریسین این برنامه، صندوق بینالمللی پول بوده است. خود مدیران صندوق در مصاحبهها اعلام کردهاند که این برنامه اشتباه بوده است و عذرخواهی کردهاند. ولی در ایران به دلیل این که سود و منافع مافیای حکومتی در این طرحها تامین میشود، بیشتر تن میدهد و این رویه و سیاست را ادامه داده است.
فیلمهایی از ایران منتشر شدهاند که نشان میدهند اماکن عمومی در آتش میسوزند. در آخرین نمونه در سال ۱۳۸۸، فیلمهای موجود نشان میدهند این رفتار از سمت معترضان نبوده و توسط حکومت اتفاق افتاده است. ولی همان سال، حکومت این رفتار را به گردن مخالفان انداخت و گفت آنها بودند. نظر شما چیست؟
- این سیاستِ نهادهای امنیتی است. در سال ۱۳۵۷ هم که اعتراضات مسالمتآمیز بودند، ساواکیها وارد جمعیت میشدند و بانکها را آتش میزدند. الان هم دقیقا همین است. در تمام این سالها، دهها ویدیو بیرون آمد و ما همه را به چشم دیدیم و مستند هستند که نیروهای امنیتی و انتظامی خودشان اقدام به تخریب اماکن عمومی میکردند. آتش میزدند و نیروهای اطلاعاتی در بین مردم جمعیت را میکشاندند به سمت این که بانک یا اموال عمومی را آتش بزنند. آنها از این اقدام دو هدف دارند؛ یکی اینکه بین معترضان اختلاف بیاندازند و بعد به مردم بگویند اینها اشرار هستند. دوم اینکه میخواهند مجوز پیدا کنند تا مردم را قتل عام کنند و حمام خون راه بیاندازند. دارند به همین سمت میروند.
الان آمار دقیق کشته شدهها، مجروحان و بازداشتیها با توجه به سانسور و قطع اینترنت و… در دسترس نیست. گزارشها حاکی از آن هستند که دهها نفر کشته، صدها نفر مجروح و هزاران نفر دستگیر شدهاند. خود حکومت ادعا میکند هزار نفر را گرفتهاند. ولی جنبش ابعاد وسیعتری دارد. مردم آنقدر به تنگ آمدهاند که به خیابانها ریختهاند. اتفاقا باید اینها را افشا کرد. تمام خرابکاریها مربوط به حکومت است.
خبر آمده که به هلال احمر شهریار حمله شده است. خب مردم با هلال احمر که کاری ندارند؛ نه حقوقشان را میداده، نه بانک بوده، نه پمپ بنزین بوده است! با هلال احمر چه کسی میتواند درگیر باشد؟ حتی در سال ۱۳۵۷ هم ما چنین چیزی نداشتیم. خود رییس هلال احمر میگوید کسانی که آمدند، اول شیشهها را شکستند، بعد آتش زدند. این نشان میدهد که خرابکاران سیستماتیک کار میکنند. یک گزارش دیگر خودشان منتشر کردند که حاکی از آن که مردم یک پمپ بنزین شخصی آتش زدهاند. صاحب پمپ بنزین میگوید کسانی که تخریب کردند، مجهز و با دستگاه هوا برش آمده بودند. اینها که تظاهر کننده نیستند. من و شما در خیابان بودهایم و میدانیم تظاهرکننده یعنی چه؟ این مدل اظهارات نشان میدهند دقیقا برنامهریزی کردهاند و کار خود نهادهای امنیتی است. باید اینها را افشا کرد.
چهطور باید افشاگری کنند؟
- معترضان باید هوشیار باشند و عناصری که به نوعی به اموال عمومی خسارت میزنند را حتما افشا کنند. نگذارند چنین قضیهای پیش بیاید. در عین حال، باید سازماندهی داشته باشند. در خبرها آمده بود در یک شب تمام پمپ بنزینها را آتش زدهاند. خب، فردا یک آمبولانس بخواهد حرکت کند، از کجا باید بنزین تهیه کند؟ خودشان هم دچار مشکل میشوند. در شیراز میگویند کلانتریها را خالی کردهاند. در این شرایط، بهترین حالت این است که مردم بتوانند سازماندهی محلی داشته باشند. خاطرم هست که در سال ۱۳۵۷، در هر محلهای جوانها جمع شده و هستههای مقاومت ایجاد کرده بودند و نگهبانی میدادند برای حمایت از خانوادهها. جوانها میتوانند محلهها و حتی انبارهای غذا را شناسایی کنند تا در هنگام ضرورت، در اختیار مردم قرار دهند. این حالت نشود که یک دفعه بخواهد قحطی اجناس غذایی ایجاد شود. از الان باید این هستهها شکل بگیرند. این هستهها میتوانند از دل خانوادهها یا دوستان مطمئن شکل بگیرند و بعد در ابعاد محلی پیش بروند.
فعالان صنفی و مدنی چه کارهایی میتوانند انجام دهند؟
- فعالان صنفی نسبت به حیطه کارشان باید فعال باشند؛ مثلا دوستانی که در رسانهها هستند، باید اطلاعرسانی کنند و تا جایی که میتوانند، مطالبات مردم را انعکاس بدهند. بالاخره باید بتوانند از زیر تیغ سانسور، خبرهای خود را عبور دهند. در کارخانهها هم باید کمیتهها و هستههای اعتصاب تشکیل داد. باید اموال عمومی را حفظ کرد. حکومت میخواهد اموال عمومی را تخریب کند تا به دو هدف دور کردن مردم از هم و سرکوب گسترده دست پیدا کند.
ایرانوایر: جواد متولی