– در پیامد حمله مسلحانه هواداران مقتدی صدر موسوم به «کلاه آبیها» به معترضین در شهر نجف، ۸ نفر کشته و بیش از ۲۰ نفر به شدت زخمی شدند.
– از اول اکتبر و آغاز موج جدید اعتراضها تا امروز، به گفته کمیساریای سازمان ملل در امور عراق، دستکم ۴۷۵ نفر از معترضین در حملات شبهنظامیان حشدالشعبی وابسته به نیروی قدس، بازوی خارجی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، و نیروهای امنیتی در شهرهای مختلف عراق جان خود را از دست دادهاند.
– مقتدی صدر تلاش دارد جای خالی ابومهدی المهندس، رهبر حزبالله عراق، که در حمله پهپادی آمریکا به همراه قاسم سلیمانی کشته شد را به عنوان مرد مورد اطمینان جمهوری اسلامی پر کند.
– در عراق نیز رانت و روابط نسبی و سببی خانوادگی، فساد را در ساختار حکومت و گروههای مختلف سیاسی تنیده است.
– «نیروی قدس و داعش دو روی یک سکه هستند. برای مقابله با این تروریسم ولایی ما نیز باید متحد شویم. اگر مردم ایران پیروز شوند ما هم پیروز شدیم و اگر آنها ببازند ما نیز باختهایم. هرکدام از مردم ایران، عراق یا لبنان بتوانند جمهوری اسلامی و مزدورانش را شکست دهند، همه ما پیروز شدهایم. آنها سرکوب را منطقهای کردهاند، ما باید مبارزه علیه آنها را فرامرزی کنیم.»
چهارشنبه بعد از ظهر «کلاه آبیها»، شبه نظامیان طرفدار مقتدی صدر/ به تظاهرات مردمی در شهر نجف با اسلحه سرد و گرم حمله کردند. در جریان این حمله به کسانی که به حکم نخست وزیری محمد توفیق علاوی اعتراض داشتند، حداقل ۸ نفر کشته شدند. حداقل بیست نفر نیز در جریان این حمله زخمی شدند.
تظاهرکنندگان که در نجف علیه جمهوری اسلامی و دخالتهایش در عراق شعار میداند، معتقدند که محمد توفیق علاوی کاندیدای مورد نظر مقامات رژیم ایران است و در گذشته با قاسم سلیمانی از نزدیک همکاری داشته است. به گفته کمیساریای سازمان ملل متحد در امور عراق از اول اکتبر تا امروز ۴۷۵ نفر در اعتراضات مردم عراق کشته شدهاند. سازمان عفو بینالملل صحبت از ۶۰۰ کشته در ۴ ماه گذشته میکند.
انتفاض کمال قنبر که در گذشته با برخی از دولتهای شیعی در سالهای پس از سقوط رژیم صدام حسین در مقام مشاور امنیت ملی همکاری داشته است، ازچند سال پیش به عنوان تحلیلگر با رسانههای آمریکایی و عربی همکاری دارد. انتفاض کمال قنبر که مدیریت «بنیاد آینده» در واشنگتن را نیز عهدهدار است، معتقد است تا زمانی که جمهوری اسلامی در ایران بر سر کار باشد، مشکل است مردم عراق بتوانند به خواستهایشان برسند.
موقعیت کنونی عراق را در گفتگویی با وی در میان گذاشتیم.
-مقتدی صدر تا چند هفته پیش از اعتراضها پشتیبانی میکرد و هوادارانش در خیابان در کنار مردم بودند. با کشته شدن قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس، ناگهان تظاهراتی علیه حضور نظامیان آمریکایی و در حمایت از خواستهای جمهوری اسلامی برگزار کرد. آیا مواضع او تغییر کرده یا بالاخره مجبور شد چهره واقعی خود را نشان دهد؟
-مقتدی صدر از همان ابتدا روی دو میز بازی میکرد. او در دولت مستعفی عادل عبدالمهدی ۷ وزیر داشت بنابراین نمیتواند مدعی عدم مشارکت در نظامی باشد که کشور را به این روز انداخته و خواهان تغییرات بنیادینی باشد که معترضین خواهان آن هستند. البته همزمان میخواهد خود را در دورانی که مردم از احزاب فاسد شیعی روی برگرداندهاند، به عنوان یک نیروی مردمی و خواهان اصلاحات جا بزند. او یک دروغگوی بیشرم است و با وجود تظاهر به داشتن اختلافاتی با جمهوری اسلامی همیشه در خدمت ملاهای تهران و قم بوده است. بیجهت نیست که بسیاری او را در بغداد «مقتدی قمی» خطاب میکنند!
-چه عاملی باعث شد که بازی در زمین معترضین را ترک کند و رسما یه جبهه سرکوبگران اعتراضهای مردمی بپیوندد؟
-بدون شک مرگ قاسم سلیمانی و خلائی که او و ابومهدی المهندس بجا گذاشتهاند مهمترین عاملی است که مقتدی صدر را وادار کرد چهره واقعی و وابستگی خود به خامنهای را نشان بدهد و ماسکی را که بر چهره داشت بردارد. اگرچه شخصا معتقدم که هیچکس نمیتواند جای خالی قاسم سلیمانی را در استراتژی جمهوری اسلامی برای کشورهای منطقه پر کند، ولی بدون شک مقتدی صدر تلاش دارد به جای او بنشیند. البته حسن نصرالله، رهبر حزبالله لبنان، نیز خود را کاندیدای جانشینی قاسم سلیمانی کرده. ولی هیچکدام از این دو و هیچ نظامی ایرانی دیگری نخواهند توانست چنین موقعیتی را به دست بیاورد.
-چرا؟
-چون قاسم سلیمانی بیش از یک فرد یک نماد بود. او در ۲۰ سال گذشته مسئولیت فعالیتهای تروریستی در خاورمیانه و صدور انقلاب به کشورهای منطقه را بر عهده داشت. شخصا حدود یک دهه، تا سال ۲۰۱۵ با گروههای شیعی عراقی هوادار جمهوری اسلامی کار کرده و در جلسات آنها حضور داشتهام. در این جلسات بحث میشد، تصمیماتی گرفته میشد ولی در نهایت همه میگفتند باید نظر «حاجی» را جویا شد. «حاجی» کسی جز قاسم سلیمانی نبود. او بود که حرف آخر را در تمام تصمیمات گروههای شیعی عراقی میزد. این گروهها کاملا گوش به فرمان تهران و وفادار به ولایت فقیه هستند. بسیار مهم است که بدانیم قاسم سلیمانی با بودجه دو یا سه میلیارد دلاری که در اختیار داشت و برای خرج کردن آن نیز محتاج مجوز از تهران نبود و همچنین کاریزمای شخصی خود توانسته بود شبکهای را به وجود آورد که کس دیگری قادر به اداره آن نیست.
-بسیاری معتقدند که قاسم سلیمانی نخست وزیران عراقی را انتخاب و انتصاب می کرد. پس از مرگ قاسم سلیمانی و دست راست عراقیاش ابومهدی المهندس، چه کسی قرعه را به نام محمد توفیق علاوی از صندوق درآورد؟
-محمد توفیق علاوی نام پیشنهادی شیخ محمد کوثرانی، نماینده حسن نصرالله، رهبر حزبالله لبنان، برای عراق است. کوثرانی از دستیاران نزدیک قاسم سلیمانی بود. هدف از معرفی محمد توفیق علاوی خنثی کردن یا غیرفعال ساختن جنبش برای تغییر در عراق بود که گروههای شیعی و به ویژه جمهوری اسلامی را مستأصل کرده است. البته حزبالله فردی را معرفی کرد که حمایت مقتدی صدر را نیز داشته باشد. بسیاری شاید خبر ندارند که دو دختر محمد توفیق علاوی با دو برادرزاده مقتدی صدر ازدواج کردهاند. یکی از آنها همسر احمد صدر است. مقتدی صدر که فرزند پسر ندارد، برادرزادهاش احمد را برای جانشینی خود انتخاب کرده. احمد صدر قرار است یکی از وزارتخانههای مهم در دولت جدید را عهدهدار باشد. البته مقتدی صدر برادرزادهاش احمد را برای احراز مقام نخست وزیری آماده میسازد!
-معترضین عراقی از همان ابتدا با انتخاب محمد توفیق علاوی از سوی برهم صالح، رئیس جمهور کرد عراق، مخالفت کردند. چرا؟ برای اینکه او را چون نخست وزیران قبلی دست نشانده جمهوری اسلامی میدانند، یا اینکه خواهان تغییراتی عمیقتر از تعیین یک نخست وزیر جدید هستند؟
-این تظاهرات برای احیای کرامت از دست رفته است. بارها گفته و تکرار میکنم بحران کنونی در عراق تا زمانی که نظام حاکم بر ایران تغییر پیدا نکند و یا به شدت تضعیف نشود، پایان نخواهد یافت. کسانی که بیش از ۵۰۰ عراقی را در ۴ ماه گذشته با استفاده ار تکتیراندازان و حتا اسلحه نیمهسنگین کشتهاند همه وابسته به جمهوری اسلامی و یا حزبالله لبنان هستند. ما امروز شاهد سیستم سرکوبی هستیم که همزمان در عراق، لبنان و ایران عمل میکند. ما شاهد حضور شبهنظامیان عراقی در اهواز برای سرکوب مردم ایران بودهایم. حزباللهیهای لبنانی را برای سرکوب معترضین عراقی به کشور ما آوردند. همه آنها اعضای یک ارتش واحد سرکوبگر هستند و ساختار آنها شباهت بسیاری با ساختار داعش دارد که همزمان در چند کشور دست به اقدامات تروریستی میزند. نیروی قدس و داعش دو روی یک سکه هستند. برای مقابله با این تروریسم ولایی ما نیز باید متحد شویم. اگر مردم ایران پیروز شوند ما هم پیروز شدیم و اگر آنها ببازند ما نیز باختهایم. هرکدام از مردم ایران، عراق یا لبنان بتوانند جمهوری اسلامی و مزدورانش را شکست دهند، همه ما پیروز شدهایم. آنها سرکوب را منطقهای کردهاند، ما باید مبارزه علیه آنها را فرامرزی کنیم.