بیعت ۹۸ نیز همانند بیعتهای پیشین در جمهوری اسلامی رسوا و شرمآور است، چه از حیث خرید صلاحیت و نامزدی و خرید و فروش رای، چه از جهت تقلب و مهندسی صندوقها، چه از حیث مهندسی نامزدها و چه تمهید همهی مقدمات برای اعزام از ما بهتران به کرسیهای مجلس شورا و خبرگان. این رسواییها فراتر از رد صلاحیت افراد به دلیل شرکت نکردن در نماز جمعه یا رد صلاحیت یک امام جمعه به دلیل التزام نداشتن به اسلام است. حکومت همیشه اصرار داشته است که اعضای مجلس همه بله قربان گوی صد درصد باشند و این امر برای بیت تضمین شود. این نمونهها در جمهوری اسلامی و برنامهها و سیاستهایی که دارد بسیارند و در بیعتهای گذشته هم سابق دارند. در این یادداشت به چند مورد خاص و گویا از این رسوایی و شرم آوری مکرر اکتفا میکنم.
بی رقیبسازی بیعت با محمد یزدی در قم
تنها دو نامزد در قم برای بیعت میان دورهای مجلس خبرگان رهبری تایید صلاحیت شدند: طلبهای جوان به نام رضا پورصدیق و محمد یزدی. از میان ۵۷ ثبت نام شده، ۲۶ نفر صلاحیتشان احراز نشد. از میان ۲۸ نفر باقی مانده، محمد یزدی و رضاپور صدیق تائید صلاحیت شدند و ۲۹ نفر انصراف دادند. (انتخاب ۴ بهمن ۱۳۹۸) روشن است که برای بی رقیب ماندن یزدی ۵۶ رقیب را با وعدهی پاداش و تنبیه کنار زدهاند و یک طلبهی جوان ناشناخته را برای درست کردن صورت ظاهری انتخابات نگاه داشتهاند.
“شما باید همان جمله آقا را بگویید”
علی مطهری در نامهای به شورای نگهبان در اعتراض به رد صلاحیت خود میگوید: “یکی از حقوقدانهای آن شورا … گفت: شما در نطق خود گفتهاید «نهم دی اگر بنا باشد موجب تفرقه شود، دیگر یوم الله نیست بلکه یوم الشیطان است». گفتم درست است، الآن هم همین را میگویم. گفت: شما باید همان جمله آقا را بگویید. گفتم من جمله خودم را گفتهام، جمله ایشان هم به جای خود؛ و البته از اینکه چنین نگاهی در یک عضو شورای نگهبان وجود دارد متأسف شدم.” علی مطهری در دورانی که دیگران با همین توجیهات رد صلاحیت شدند متاسف نشد و نوبت به خودش که رسید تراژدی را درک کرد. چهل سال سیاستهای تحقیرکننده هنوز خیلی از وفاداران به حکومت را متاسف نکرده است.
تفتیش رسمی اظهارات سیاسی
غلامرضا حیدری عضو رد صلاحیت شده مجلس می گوید: “روزی که به شورای نگهبان مراجعه کردم کنار آقای کدخدایی فرد دیگری بهعنوان کارشناس، پرونده را در دست داشت، آنچه مطرح کردند تمرکز روی نطقها و به خصوص نطق سیزدهم شهریور سال ۹۶ بود. آنچه بهعنوان اتهام با من در میان گذاشتند اظهار نظرهای سیاسی من بود؛ گفتند در نطق خود گفتهاید که «ما سفارت آمریکا را اشغال کردیم و نقطه آغازین شروع جنگ تحمیلی همین موضوع بوده و بعد از فتح خرمشهر جنگ را تا نوشیدن جام زهر ادامه دادیم»، چرا این را گفتی؟ جنگ را امام ادامه دادند و گفتند که یک لحظه هم پشیمان نیستند. من در توضیحاتم گفتم اگر بعد از فتح خرمشهر ما صلح را میپذیرفتیم جنگ شهرها و بمباران تاسیسات ما شروع نشده بود و تازه عربستان حاضر بود ۵۰ میلیارد دلار غرامت به ما بدهد، و این خیلی به نفع ما بود تا اینکه در حالت اضطرار قرار بگیریم… در بخش دیگری از این گفتوگو به من گفتند چرا در نطق خود گفتی «هزینههای فعالیت برونمرزی ما در سوریه و یمن زیاد است و تحریمها اثر گذاشته است و تا زمانی که روابط ما با دنیا حسنه نشود اوضاع بهتر نمیشود؟» من گفتم روی هزینههای برونمرزی نقد دارم، هنر ما در این است که در روابط خارجی بالانسی برقرار کنیم و منافع ملی کشور را در این وضع نمیبینم.” (کیهان ۱۵ بهمن ۱۳۹۸) رد صلاحیت افراد به خاطر چند اظهار نظر نشان میدهد که چه کسانی میتوانند در ایران عضو مجلس باشند و حکومت چگونه به افراد میآموزد که مثل رهبر جمهوری اسلامی حرف بزنند.
نرخ تایید صلاحیت
محمود صادقی، عضو مجلس دهم در صفحه توئیتر خود نوشت: “در این دوره از انتخابات واسطهها نرخ تأیید صلاحیت را بعضا تا چهار میلیارد تومان بالا بردهاند؛ چه شود این مجلس یازدهم.” در نظامی که ثروت و قدرت و منزلت در انحصار قشر حاکم است اگر عدهای از یکی از این سه محروم شوند میتوانند با دیگری جایش را پر کنند. ثروت در دوران بیعت هم به کار خرید صلاحیت، هم به کار قرار گرفتن در فهرست نامزدهای جناحی (که دورهی قبل برای فهرست اصلاح طلبان در شورای شهر تهران حدود ۲ میلیارد تومان بود) و هم به کار خرید رای می آید.
بستن فهرست اصلاح طلبان توسط شورای نگهبان
حکومت به نمایش رقابت سیاسی در انتخابات نیاز دارد. به همین دلیل بعد از رد صلاحیتهای گسترده به تعدادی که اصلاح طلبان بتوانند فهرست انتخاباتی درست کنند از صافی شورای نگهبان عبور داده شدند. بدین ترتیب شورای نگهبان نه تنها تعیین میکند که چه کسانی قابل بیعت هستند و چه کسانی حتما باید به کرسیها دست یابند لیست گروهها را نیز برایشان تعیین میکنند.
یا حسین، تجمیع و تقلب
حسن روحانی در مورد فرایند بیعت در ایران میگوید:”من که نمی پسندم این شکلی که الان ما صندوق آرا داریم، حالا دیگه چاره نداریم هر چه هم با آقای وزیر کشور در هر دورهای تاکید کردیم به هر حال نشد که این انتخابات را الکترونیکی کنیم، افغانستان هم این کار را کرد. این کار را بکنیم این که چیزی نیست آخر این چیست دو مرتبه روی ورقه بنویسد دو مرتبه در صندوق بیندازد و باز یکی میخواند، یکی علامت میزند و معلوم نیست آن چه چیزی را میخواند و این کجا را علامت میزند. بعد همه که علامت زدیم یا حسین تجمیع. و آخر که میخواهند تجمیع کنند چه بساطی پیش میآید آنجا باید مراقب و مواظب باشیم خیلی از انتخابات در تجمیع مشکل پیدا می کند.” (الف ۷ بهمن ۱۳۹۸ ) هیچ کس برای بی اعتبار کردن بیعت در جمهوری اسلامی بهتر از رئیس قوهی مجریه نیست. البته اگر نزدیکان و هم محفلیهای روحانی نامزد شده و به مجلس راه می یافتند ایران برای وی درخشانترین دموکراسی در دنیا بود.
هزینهی تبلیغات از جیب دیگران
چهار منبع مشخص برای هزینههای تبلیغات انتخاباتی وجود دارد:
پولهای کثیف که از کسب و کار مواد مخدر به دست میآید. علی هاشمی دبیر کل سابق ستاد مبارزه با مواد مخدر و رحمانی فضلی وزیر کشور دولت روحانی ورود پولهای کثیف به فرایند انتخابات را تایید کردهاند؛
منابع غیرشفاف بیت و سپاه که هیچ نظارتی بر آنها ممکن نیست (مثل قاچاق و پولشویی) و برای نامزدهای نزدیک به این دو نهاد مصرف می شود؛
منابع ناشی از خصوصی سازی و امتیازات ناشی از اختصاص ارز و وامهای ارزان قیمت به عنوان جبران خاصه خرجیهای دولتی به بخشی از نامزدها تعلق میگیرد. و
توزیع امکانات دولتی در ایام انتخابات توسط نهادهایی که مدیریت آنها رد دست جناحهای سیاسی است (مثل کمیته امداد).
این نوع تامین منابع در همهی دورهها جریان داشته و دور یازدهم استثنا نیست.
نتیجه از پیش مشخص است
بنا به ادعای شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان در یک بیانیه “تکلیف بیش از ۱۶۰ کرسی مجلس، از پیش معلوم است و اساسا هیچ رقابتی در آنها، حتی بین اصولگرایان نیز شکل نخواهد گرفت و در نزدیک ۷۰ کرسی، در بهترین حالت، رقابتی کمرمق فقط بین اصولگرایان برقرار است.” بدین ترتیب رد صلاحیتها و چینش نامزدها به گونهای است که بیت و سپاه میدانند چگونهای مجلسی شکل خواهد گرفت. رایگیریای که نتیجهاش از پیش معلوم است دیگر انتخابات نام نمیگیرد.
ایندیپندنت فارسی: