-عباس عبدی فعال سیاسی اصلاحطلب با انتقاد از تحریمهای آمریکا مینویسد: قصدم توجیه ناکارآمدیهای خودمان در مقابله با ویروس نیست ولی کشوری که نتواند منابع درآمدی کافی داشته باشد نمیتواند از اشاعه ویروس جلوگیری کند.
-ارسال دهها تُن کمکهای دارویی و اقلام و تجهیزات پزشکی با دروغ «تحریم دارو» در تضاد است.
– در گذشته وقتی دولت گرفتار بحرانهای مشابه میشد انبوهی از سلبریتیها وارد میدان میشدند تا پروپاگاندای تحریم دارو را تقویت کنند اما اینبار در دام «چوپان دروغگو» نیفتادند و دست دولت «تیم ظریف» برای این خیمهشببازی بسته است.
شمار مبتلایان به ویروس کُرونا در ایران بطور تصاعدی بالا رفته و مرگ و میر ناشی از ابتلا به این ویروس کشنده تصویری هولناک از اکنون و هفتههای آینده در ایران به نمایش میگذارد.
با اینهمه در چنین شرایطی نیز مقامهای حکومتی برای کتمان درماندگی و سوء مدیریت خود دست از دروغ و سیاسیبازی برنمیدارند و همچنان «تحریم دارو» را علم میکنند تا ضعف و ناتوانی نظام را بپوشانند.
نامه وزیر خارجه جمهوری اسلامی به دبیرکل سازمان ملل نمونهای از این دروغهاست. محمدجواد ظریف در این نامه ادعا کرده که «آمریکا ارسال دارو برای مردم ایران را به گروگان گرفته و تحریمهای واردات دارو و تجهیزات پزشکی را تقریبا غیرممکن میسازد!» این ادعا درحالیست که دهها تُن محموله کمکهای بشردوستانه شامل اقلام پزشکی و دارو و تجهیزات به ایران ارسال شده و کمکها همچنان ادامه دارد.
در این میان، رسانههای نزدیک به دولت و جریان اصلاحطلب در کشور از یکسو و بازوهای برونمرزی پروپاگاندای جمهوری اسلامی از سوی دیگر، در یک جریانسازی تکراری و نخنما بار دیگر مسئله تحریم دارو را مطرح میکنند.
به عنوان مثال عباس عبدی فعال سیاسی اصلاحطلب، یکشنبه ۲۵ اسفند، در یادداشتی در روزنامه دولتی «ایران» مینویسد، «درباره جنگ بیولوژیک هیچ اطلاعی ندارم طبعاً در جهت تأیید و رد احتمال چنین جنگی از سوی آمریکا و ترامپ هم نمیخواهم بنویسم.» وی اما در ادامه با انتقاد از سیاستهای ترامپ نوشته «نمیتوان یک کشور را با حداکثر توان تحریم کرد و تبعات چنین تحریمی را متحمل نشد. این به معنای آن است که یک بخش از خود را تحریم کردهایم. قصدم توجیه ناکارآمدیهای خودمان در مقابله با این ویروس نیست. ولی کشوری که نتواند منابع درآمدی کافی داشته باشد، نتواند ارتباطات مالی داشته باشد، در نتیجه قادر نخواهد بود که بطور مؤثر از اشاعه یک ویروس نیز جلوگیری کند!»
این ادعا در حالیست که قادر نیست ارتباط بین بیاعتنایی مقامات جمهوری اسلامی به هشدارهای کارشناسان در داخل و خارج و همچنین ادامه پروازهای ایران و چین و دروغگویی درباره ورود ویروس کُرونا به ایران و در نتیجه گسترش کُرونا در ایران را با تحریمها توضیح بدهد!
اما دست دولت حسن روحانی برای توجیه شکستهای مکرر از جمله در مقابله با بحران کُرونا بیش از همیشه خالی است.
نخست اینکه، در این شرایط، مانور تبلیغاتی روی تحریم دارو و اقلام پزشکی اساسا بیاثر است. چرا که برخلاف ادعاهای مقامات و دستگاه تبلیغاتی نظام، تصویری که این روزها کم به چشم نمیخورد، هواپیماهای غولپیکر خارجی از سوی نهادهای بینالمللی و دولتهای دیگر هستند که بدون هیچ مانعی به ایران پرواز میکنند و در فرودگاه «خمینی» تهران محمولههای بشردوستانه را تحویل میدهند.
سازمان بهداشت جهانی، یونیسف، صلیب سرخ و کشورهایی مثل فرانسه، بریتانیا، آلمان، چین و ژاپن و دیگران که به ایران کمک ارسال کردهاند برای نشان دادن حُسن نیّت خود به حد کافی در مورد ارسال این کمکهای دارویی و بهداشتی اطلاعرسانی کردهاند که کتمان آن با هیچ ترفندی ممکن نیست مگر برای آنهایی که خودشان را به خواب زدهاند.
علت دیگر کماثر بودن کوبیدن بر طبل تبلیغات «تحریم دارو» این است که این دروغ به «خودزنی» تبدیل شده.
کمبود تجهیزات و امکانات برای مقابله با ویروس کُرونا قابل کتمان نیست که مقصر آن حکومت است که در چهار دهه گذشته زیرساختهای بهداشت و درمان را تقویت نکرده است. حالا نمایندگان سازمان جهانی بهداشت در گزارشی رسمی از کمبود تجهیزات در ایران خبر داده و مسئولان و کادرهای پزشکی و درمانی بیمارستانها نیز به آن اذعان میکنند. مسئول رفع این کمبودها نیز دولت (وزارت بهداشت) است که باید برای جبران کمبودها و کاستن از نارضایتیها روی کمکهای بینالمللی حساب کند. اما از طرف دیگر، دولت برای اثبات کارآمدی خود به مردم و نمایش اینکه جمهوری اسلامی منزوی نیست هم مجبور است آنچه را عاریه میگیرد و نسیه توزیع میکند در بوق و کرنا کنند و هم اینکه درباره «تحریم دارو» مظلومنمایی کند! این دو با هم در تضاد هستند!
سومین دلیل به بنبست رسیدن دروغ «تحریم دارو» از کف دادن جارچیهاست. در گذشته وقتی دولت گرفتار بحرانهای مشابه میشد انبوهی از سلبریتیها وارد میدان میشدند تا پروپاگاندای تحریم دارو را تقویت کنند اما این بار در تلهی «چوپان دروغگو» نیفتادند و دست دولت و دار و دسته ظریف برای «خیمه شب بازی» بسته است.
«شبکههای اجتماعی» عامل چهارم شکست دولت در دروغپراکنی هستند. در جریان اعتراضات آبانماه نظام برای خاموش کردن شعله اعتراضات باید اینترنت را قطع میکرد اما در بحران کُرونا اینترنت حیاتی شد زیرا از یک سو ابزاری برای اطلاعرسانی بود و از سوی دیگر ترفندی برای در خانه نگهداشتن مردم. چنانکه وزارت ارتباطات ۱۰ گیگ اینترنت رایگان به مردم اهدا شد تا در خانههایشان سرگرم باشند. گردش آزاد اطلاعات و روشنگری همواره تابش نورافکن در تاریکی است.
واقعیت این است که به برکت شبکههای اجتماعی مردم هر آنچه در گوشه و کنار کشور اتفاق میافتد اطلاعرسانی میکنند. اینکه دولت و درواقع نظام نمیتواند جریان اطلاعرسانی را متوقف کند سبب شده تا مردم با چشم خود ناکارآمدی سیستماتیک و فجایع ناشی از آن را ببینند. جامعه بیشتر از هر زمان دیگری نسبت به واقعیتها آگاهی دارد. مردم میبینند که باندهای مافیایی وابسته به جریانهای حاکم میلیونها ماسک و اقلام بهداشتی و موادضدعفونی و دارو را احتکار میکنند و چند برابر قیمت در بازار میفروشند. آنها متوجه هستند که خانوادههای مافیایی امکانات بهداشتی را نخست برای خود و وابستگانشان غصب میکنند و اقدامات نمایشی «طلاب جهادی» و بسیج و سپاه پاسداران برای «سرکوب کُرونا» هیچ ارتباطی با محافظت از آنها و تحریمهای آمریکا ندارد.
نمایشهای رزمی و تبلیغات دروغین زمامداران حکومت برای مقابله با کُرونا تصویر روشنی از هرج و مرج و ناکارآمدی و بیلیاقتی مزمن و چهل ساله است که نظام شترگاوپلنگ همواره برای پنهان کردنش تلاش میکرد اما در برابر گرگ کُرونا رسوا شد.
علی خامنهای در نامه به محمد باقری فرمانده ستاد کل نیروهای مسلح احتمال «حمله بیولوژیکی» را مطرح کرد و دستور تشکیل قرارگاه زیستی و برگزاری رزمایش «پدافند بیولوژیک» داد اما رضا ملکزاده معاون وزیر بهداشت در یک برنامه تلویزیونی گفت ویروس کُرونا جنگ بیولوژیک نیست در ایران «آن را دیر تشخیص دادیم» و «با آنفولانزا اشتباه گرفته بودیم و باید هشیارانهتر عمل میکردیم.»
همچنین با فرمان رهبر جمهوری اسلامی به عنوان فرمانده کل قوا فرماندهی ستاد مقابله با ویروس کُرونا از دولتیهای ابنالوقت و بیخاصیت گرفته شد و نظامیهای فَشل میداندارش شدند. به این ترتیب شترگاوپلنگِ سیستماتیک نظام برای مقابله با کُرونا تکمیل شد.
درواقع مطرح کردن توهم «حمله بیولوژیک» از یکسو راهی برای فرار از اعتراف به شکست دولت و نظام است و از سوی دیگر سپردن فرمان به دست گروهبان قندعلیهایی است که فکر میکنند با «هیبت نظامی» و «لباس پلنگی» میتوانند ویروس را شکست دهند!
اما وقتی پزشکان و متخصصان تاکید میکنند که دیر متوجه این بیماری کشنده شدند مردم چطور ممکن است به علی خامنهای و آنهایی که میگویند که این ویروس «حمله بیولوژیک» بوده اعتماد کنند؟ چرا در دو سه هفته اول مسئولان نه تنها متوجه این حمله نشدند بلکه با گسترش آن همکاری هم کردند؟! چرا مراجع و ملایان از جمله خود خامنهای مردم را به دعا و زیارتنامه حواله دادند؟! اگر این ویروس واقعا یک «جنگ بیولوژیک» باشد چرا جمهوری اسلامی به عنوان حکومت الله بر زمین در مقابل آن چنین بیدفاع و دست و پا بسته است؟!
اینهمه فقط گوشهای از مشکلات عظیمی است که نظام و زمامدارانش با آن روبرو هستند. فعلا خامنهای ترجیح داده در حالی که خود مقاماتش به قرنطینه رفتهاند، از مخفیگاه در مقابل کُرونا آرایش نظامی بگیرد! در چنین شرایطی حسن روحانی مدعی شده «ما چیزی به اسم قرنطینه نداریم»! اما همزمان نیروهای مسلح به دنبال «خلوت کردن» خیابانها هستند! نام این وضعیت را چه میتوان گذاشت؟!
یهان چاپ لندن: