-هرگونه شیوع کُرونا میان نیروهای سپاه پاسداران میتواند سبب عدم آمادگی فوری آنها در ماموریتهای نظامی باشد.
-در ایران همواره نارضایتی در میان جانبازان نسبت به خدمات درمانی وجود داشته است. دولت اغلب جانبازان جنگ ایران و عراق را به حال خود رها کرده و نظامیهایی که اکنون برای مقابله با کُرونا مامور شدهاند با مشکلاتی دست و پنجه نرم خواهند کرد که در درازمدت آنها را به زحمت خواهد انداخت و خشم آنها علیه حکومت را بارور خواهد کرد.
-فرماندهان ارشد سپاه میلیونر هستند و زندگیهای مجلّل دارند اما بسیاری از پرسنل سپاه در آپارتمانهایی در غرب تهران و یا اطراف زاغههای جنوب شهر زندکی بخور و نمیری دارند.
– در جنگ سوریه نیز سپاه و بسیج با کمبود نیروی انسانی مواجه شدند و فرماندهای سپاه مجبور شدند بطور روزافزون روی نیروهای حزبالله، عراقیها، افغانها و شبهنظامیان پاکستانی حساب باز کنند.
– بار ننگ روسیه در جامعه ایرانی همواره بیشتر از چین خواهد بود اما رژیم تهران دیگر قادر نخواهد بود بدون تحمل هزینه به دامان چین نیز بغلتد!
پایگاه خبری- تحلیلی «نشنال اینترست» در گزارشی با عنوان «نظامیهای ایران به خاطر ویروس کرونا احتمالا نمیتوانند بجنگند» به بررسی پیامدهای احتمالی شیوع کُرونا بین نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بسیج و خانوادههای آنها پرداخته است.
مایکل روبین تحلیلگر سیاسی در مقدمه این گزارش مینویسد پنهانکاری، انکار و ناکارآمدی جمهوری اسلامی پس شیوع کُرونا هزاران ایرانی را محکوم به مرگ کرده است.
حتی اگر اکنون رهبران جمهوری اسلامی ایران بهترین روشها را به کار بگیرند، احتمالاً برای مقابله با ادامه شیوع کُرونا دیگر دیر شده است. از وضعیت ترافیک تهران، شهری که جمعیت آن در مقایسه با دوران انقلاب ۱۹۷۹ هفت برابر شده مشخص است فاصلهگذاری اجتماعی رعایت نمیشود و احتمالاً تعداد تلفات بسیار بیشتر خواهد شد.
از آنجا که گزارشها از ایران در مورد کُرونا مبهم و نادقیق است، این احتمال که شماری از نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و خانوادههای آنها به مراتب بیش از دیگران گرفتار این بیماری شده باشند وجود دارد.
وقتی مقامات ایران اولین بار اعلام کردند ویروس کُرونا از کنترل آنها خارج شده، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مسئول مقابله با آن شد. در همین ارتباط محمد پاکپور فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران گفت: «نیروهای سپاه همه جانبه برای حفظ سلامتی ایرانیها میجنگند، از تامین اقلام غذایی مورد نیاز گرفته تا اعزام نیروها به محلهای عفونی تا گندزدایی و برپا کردن بیمارستانهای صحرایی».
در ادامه این مقاله آمده در بیشتر کشورها گروههایی که در صف نخست مقابله با کُرونا بودند به علت تماس با مبتلایان به این ویروس دچار مشکل شدند. به همین دلیل امکان ندارد که این پدیده در ایران به شکل دیگری پیش رفته باشد. نویسنده به شیوع تب اسپانیایی در سالهای ۱۹۱۷ و ۱۹۱۸ اشاره کرده که جان بسیاری از نظامیان را گرفت. وی نوشته است شیوع کُرونا در شهرکهایی که نیروهای سپاه پاسداران در آنها ساکن هستند مشکلات را پیچیدهتر میکند.
مایکل روبین در ادامه نوشته اگر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در خط مقدم مبارزه با کُرونا بوده باشد بعید است بتوانند آمادگی را که پیش از شیوع کُرونا داشت حفظ کند. او میگوید «هرگونه شیوع کُرونا میان نیروهای سپاه پاسداران میتواند سبب عدم آمادگی فوری آنها در ماموریتهای نظامی باشد».
در بخش دیگری از این گزارش آمده در ایران همواره نارضایتی در میان جانبازان نسبت به خدمات درمانی وجود داشته است. دولت اغلب جانبازان جنگ ایران و عراق را به حال خود رها کرده است. بدترین بیمارستانهای مخصوص جانبازان در آمریکا از بهترین مراکز پزشکی در ایران برای جانبازان بسیار بهتر عمل میکنند. روبین نظامیهایی را که در خیابانها مشغول ضدعفونی هستند با جانبازان دوران جنگ ایران و عراق مقایسه کرده و میگوید: آنها که اکنون برای مقابله با کُرونا مامور شدهاند با مشکلاتی دست و پنجه نرم خواهند کرد که در درازمدت آنها را به زحمت خواهد انداخت و خشم آنها علیه حکومت را بارور خواهد کرد.
در ادامه این گزارش آمده: دولت جمهوری اسلامی ایران از نظر اقتصادی بحرانزده است و اولویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برای ادامهی مداخلات خارجی بجای پرداخت حقوق و مطالبات مردم، موجب نارضایتی در بین خانوادههای کسانی نیز میشود که در صف اول مقابله با بیماری کووید۱۹ قرار دارند. این در حالیست که فرماندهان ارشد سپاه میلیونر هستند و زندگیهای مجلّل دارند اما بسیاری از پرسنل سپاه پاسداران در آپارتمانهایی در غرب تهران و یا اطراف زاغههای جنوب شهر زندگی بخور و نمیری دارند. این بدان معنی است که احتمال شیوع ویروس بین آنها نسبت به محلّات بالای شهر که زندگی مرفه دارند بسیار بیشتر است.
مایکل روبین از زاویه دیگری نیز به تأثیرات کُرونا بر عملکرد نظامیان جمهوری اسلامی ایران پرداخته و مینویسد: سپاه پاسداران احتمالا برای سربازگیری هم دچار مشکل خواهد شد. در حالی که این سازمان خود را یک نهاد پیشتاز ایدئولوژیک معرفی میکند ولی عین سیاست جمهوری اسلامی، فرقهمحور عمل میکند و در آن افراطیون بسیاری مثل قاسم سلیمانی که کشته شد یا جانشین او اسماعیل قاآنی وجود دارند. در این میان اما افرادی هم هستند که با انگیزههای دیگری به سپاه پاسداران پیوستهاند. از آنجا که خدمت نظام در ایران اجباری است افراد ترجیح میدهند در سپاه پاسداران خدمت کنند چرا که این سازمان هم حقوق و مزایای بهتری پرداخت میکند و هم درون آن موقعیتها و روابط بهتری برای آینده افراد فراهم میشود. با این حال اگر خدمت سربازی در این سازمان در شرایطی که ماموریتهای آن باعث ضربه خوردن به افراد میشود ممکن شود باعث تجدید نظر نسل آینده برای خدمت در این سپاه شود.
درواقع سپاه پاسداران و بسیج با مشکل کمبود نیروی انسانی مواجه خواهند شد. چنانکه بر اثر مقاومت بسیاری از مردم عادی برای استخدام شدن و خدمت کردن در سوریه باعث شد رهبران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بطور روزافزون روی نیروهای حزبالله و عراقیها و افغانها و شبه نظامیان پاکستانی حساب باز کنند.
علاوه بر فرسایش توان نظامی جمهوری اسلامی، تاثیر ویروس کُرونا در افکار عمومی نیز بسیار عظیم خواهد بود. سرسختترین مدافعان جمهوری اسلامی هم از رشد بیاعتمادی بین مردم با رژیم ایران آگاهند. اما مشکل فقط این نیست. تهران اغلب باید در واکنش به بیاعتمادی افکار عمومی، مناسبات خود را با شرکای استراتژیک خود تلطیف کند. مثلا روسیه را در نظر بگیریم؛ در حالی که مقامات ایران روابط نزدیک بیسابقهای را با روسیه دنبال پیش بردهاند، اما افکار عمومی ایران قرنها استثمار امپراتوری روسیه را نه بخشیده است و نه فراموش کرده است. بنابراین مقامات ایران باید گاهی ترمز این سیاست یا دست کم برخی از ابعاد آن را مخفی نگاه داشته و لاپوشانی کنند.
به علت این بیاعتمادی تاریخی در برابر روسیه است که مقامات جمهوری اسلامی تلاش میکنند شرطبندی خود را در «نگاه به شرق» دوقبضه تضمین بکنند.
روزنامه جمهوری اسلامی چاپ تهران ۲۱ ژوئن ۲۰۱۸ در مقالهای که دیگر آنلاین در دسترس نیست نوشت که شعار روحالله خمینی «نه شرقی نه غربی، جمهوری اسلامی» نباید مانع از دستیابی تهران به پکن شود. یحیی رحیم صفوی فرمانده پیشین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و مشاور عالی علی خامنهای نیز در ژانویه ۲۰۱۹ در یک سخنرانی به نکته اصلی اشاره کرد [وی گفت: «ارتقاء منزلت و افزایش وزن ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی و قدرت فرهنگی جمهوری اسلامی ایران برای شکست راهبرد آمریکا در منطقه از جمله شکست راهبرد شکلگیری خاورمیانه بزرگ و ساقط کردن حکومت سوریه با تدوین الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و حمایت از محور مقاومت و همچنین توسعه روابط راهبردی ایران با رقبای جهانی آمریکا از جمله روسیه و چین به عنوان یکی از اصلیترین راهبردهای معماری دفاعی امنیتی نظام جمهوری اسلامی ایران می تواند تلقی شود.»]
در این میان، سازمان بهداشت جهانی ممکن است ادعا کند شیوع ویروس از ووهان چین نبوده اما بسیاری از ایرانیها این را رد میکند. آنها میدانند حکومت بود که تبادلات تجاری با چین و پروازها به آن کشور را ادامه داد و سبب گسترش سریع کُرونا شد.
در پایان این گزارش آمده، در حالی که تا همین چند ماه پیش بیشتر ایرانیان نسبت به روابط حکومت ایران با دولت چین و حضور چینیها در ایران بیتفاوت بودند اما به احتمال زیاد این روند تغییر خواهد کرد چرا که تردید و بیاعتمادی نسبت به دولت چین و چینیها بر روابط جمهوری اسلامی با چین تأثیر خواهد گذاشت.
بار ننگ روسیه در جامعه ایرانی همواره بیشتر از چین خواهد بود اما رژیم تهران دیگر قادر نخواهد بود بدون تحمل هزینه به دامان چین نیز بغلتد! این بدان معنا نیست که رهبران جمهوری اسلامی ایران از استراتژی «نگاه به شرق» چشم پوشیده باشند اما حتی تندروترین اسلامگرایان شیفتهی نظام اسلامی نیز متوجه ظرفیت عمیق و ریشهدار ملیگرایی ایرانیان میشوند و مجبورند برای عبور آشکار از آن بیشتر فکر کنند.
*منبع: نشنال اینترست
*نویسنده: مایکل روبین
*ترجمه و تنظیم از کیهان لندن