صدور نخستین قطعنامه شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی علیه ایران از زمان روی کار آمدن دولت حسن روحانی، فعالیت هستهای ایران را مجددا دستمایه تقابل ایران با جامعه جهانی کرده است.
شورای حکام آژانس انرژی اتمی، روز جمعه با ۲۵ رای موافق، ۷ رای ممتنع و ۲ رای مخالف به قطعنامه پیشنهادی سه کشور اروپایی، آلمان و فرانسه و بریتانیا، رای مثبت داد. روسیه و چین دو کشوری بودند که به این قطعنامه رای منفی دادند.
این قطعنامه از ایران خواسته است بدون فوت وقت با بازرسان آژانس همکاری کند و به آنها اجازه دسترسی به مراکز مشکوک به فعالیت هستهای را بدهد.
کاظم غریبآبادی، نماینده ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی، گفته است ایران این قطعنامه را کاملا رد میکند و «اقدام مقتضی و مناسب» را در واکنش به آن نشان خواهد داد. دولت ایران درخواست بازرسی آژانس از دو مکان اعلام نشده در قطعنامه شورای حکام را مبتنی بر «ادعاهای واهی و بیاساس» دشمنان ایران میداند.
رافائل گروسی، مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، در آغاز نشست اخیر شورای حکام آژانس انرژی اتمی گفت که ایران بیش از چهار ماه است که اجازه بازرسی از «دو مرکز مشکوک به فعالیتهای هستهای» را نمیدهد.
اینکه صدور این قطعنامه چه تاثیری در رابطه ایران و آژانس انرژی اتمی خواهد داشت و سیاست خارجی ایران و تقابل کنونی ایران و غرب را به کجا خواهد رساند، موضوعاتی است که در گفتوگوی یورونیوز با علی افشاری، فعال سیاسی ساکن آمریکا و جهانبخش ایزدی، استاد روابط بینالملل در واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد و عضو پیشین کمیته سیاسی، دفاعی و امنیتی دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام مطرح شده است.
«سایتهای مشکوک در تورقوزآباد و آباده هستند»
جهانبخش ایزدی درباره پیامدهای تصویب قطعنامه پیشنهادی کشورهای اروپایی در شورای حکام آژانس انرژی اتمی میگوید: «در شورای حکام آژانس امکان اعمال حق وتو وجود ندارد و مخالفت چین و روسیه بیشتر به درد ثبت در تاریخ میخورد.»
وی افزود: «نکته اساسی این قطعنامه این است که ایران همکاری بیشتری با مامورین آژانس به عمل آورد و اجازه دهد از دو سایت مشکوک که مبتنی بر مدعیات طرح شده در خارج از چارچوب برجام مطرح شدهاند، بازدید کنند. این سایتها در تورقوزآباد و آباده هستند.»
وی درباره پیامدهای این قطعنامه گفت: «پیامد حقوقی این قطعنامه، اولا اضافه شدن یک قطعنامه جدید به زنجیره قطعنامهها علیه ایران است. ثانیا مراکز جدیدی برای بازرسی اضافه شدهاند. ثالثا ایران برای اولین بار بعد از برجام بابت عدم همکاری با آژانس سرزنش میشود.»
آقای ایزی تاکید کرد که «این امر بستر را فراهم میکند که اگر ایران بار دیگر با آژانس همکاری نکرد، پرونده احتمالا دفعه بعد به شورای امنیت برود. پیامد تبلیغاتی و سیاسیاش این است که کار آمریکا از این به بعد آسانتر خواهد شد و دولت این کشور راحتتر میتواند مطالباتش علیه ایران را پیش ببرد. بنابراین راحتتر از قبل میتواند در شورای امنیت روی پرونده ایران متمرکز شود و همچنین امکان لغو تحریم تسلیحاتی ایران در مهر ماه نیز کاهش خواهد یافت. پیامد منطقهایاش هم این است که اروپاییها علیرغم اینکه سعی میکردند برجام را حفظ کنند، تجری یافتهاند که پیام هشدارآمیزی به ایران بدهند و این ممکن است آینده برجام را هم تحتالشعاع قرار دهد.»
«احتمال مرگ کامل برجام در سال ۲۰۲۰»
علی افشاری اما درباره پیامدهای این قطعنامه میگوید: «اگرچه این قطعنامه الزامآور نیست ولی به نظر من قطعنامه مهم و موثری است. اولین تاثیرش این است که برنامه هستهای جمهوری اسلامی بعد از هشت سال مجدداً بحرانی شد و مناسبات بین آژانس بینالمللی انرژی اتمی و سازمان انرژی اتمی ایران وارد رابطه تقابلی و بحرانی شد و ما دوباره شاهد هستیم که به موازات این تقابل، تنش در روابط ایران با اروپا و اکثریت جامعه جهانی افزایش مییابد.»
وی افزود: « این قطعنامه احتمال رقم خوردن مرگ کامل برجام در سال ۲۰۲۰ میلادی را افزایش داده و موجب ابراز تمایل تروئیکای اروپایی برای تمدید تسلیحاتی جمهوری اسلامی برای حداقل سه سال دیگر شده است و این ابراز تمایل، در کنار سایر تحولات بوقوع پیوسته، احتمال تحریم تسلیحاتی ایران در ماه اکتبر سال جاری را کاهش داده است.»
گزارش مدیر کل آژانس سیاسی بود یا فنی؟
جهانبخش ایزدی در پاسخ به سوال فوق میگوید: «تمرکز روی شخص گرهای از این کار فروبسته نمیگشاید. رافائل گروسی اگرچه آرژانتینی است و کشورش مواضع تندی علیه فعالیت هستهای ایران دارد ولی معمولا مدیر کلها تابع آن هیات مدیره یا ساختار آژانس هستند. هر کس دیگری هم جای گروسی بود، تقریبا همین طور عمل میکرد.»
وی افزود: «نکته اساسی این است که در شرایط جدید بحث حقوقی موضوعیت چندانی ندارد. ایران سالهاست که با آژانس تعامل حقوقی و فنی دارد و در گزارشهای آژانس بارها به همکاری ایران اشاره شده و فقط نتیجهگیری گزارشهای آژانس مطلوب ایران نبوده است؛ چون آژانس هیچ وقت اذعان نکرده که ایران در پی دستیابی به سلاح هستهای نیست بلکه همیشه گفته این نهاد همچنان باید تحقیق و بازرسی کند.»
وی تاکید کرد که « بنابراین اصل مساله سیاسی است و انگیزههای سیاسی موجب برجسته شدن شرایط کنونی شده است. از سوی دیگر ایران میگوید با برجام بحثهای قدیمی را مختومه کرده است. بنابراین دلیلی ندارد این دو سایت بررسی شوند چراکه فردا ممکن است دو سایت دیگر به عنوان سایتهای مشکوک مطرح شوند. تا وقتی که انگیزههای سیاسی در کار باشند، این پرونده بسته نخواهد شد.»
اما علی افشاری اکثر مدعیان سیاسی بودن گزارش مدیر کل آژانس اتمی را افرادی میداند که خودشان نگرش سیاسی و غیر فنی دارند و در پاسخ به سوال فوق میگوید: «در این خصوص اطلاعات تفصیلی و ریزی بیرون نیامده است اما عمده این منتقدان هم دانش فنی در این حوزه ندارند و بر اساس انگیزههای سیاسی و مهمتر از آن بر اساس ایدئولوژی غربستیزی چنین ادعایی را مطرح میکنند. اساسا باید توجه کنیم که آژانس انرژی اتمی در نهایت یک آژانس تخصصی و فنی است.»
وی تاکید کرد: « برخلاف تصویرسازی جواد ظریف و غریبآبادی نماینده ایران در آژانس، که آژانس و سه کشور اروپایی را متهم کردند به اینکه آلت دست اسرائیل و آمریکا هستند، گزارش اسرائیل علیه ایران به خودی خود مشکلساز نبود؛ مشکل از جایی شروع شد که بعد از ادعای اسرائیل درباره انبار تورقوزآباد، کارشناسان آژانس در بازدید از این انبار نمونههایی را جمعآوری کردند که نشان میداد این منطقه به اورانیومی که منشاء انسانی داشته، آلوده بوده و از آن به بعد هر چه آژانس تلاش کرده پاسخی در این زمینه پیدا کند، سازمان انرژی اتمی ایران از پاسخگویی امتناع کرده است.»
وی با استناد به گزارش مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی گفت: «ایران یک سال است که به این سوالها، که بخشی از برجام بوده و ایران باید درباره فعالیتهای گذشته خودش و مسائل اختلافی توضیح میداده تا راستیآزمایی صورت گیرد و مشکلات باقیمانده حل و فصل شود، پاسخ نداده است و در چهار ماه گذشته نیز به آژانس اجازه بازرسی از دو سایت را که اسامیشان در مراکز رسمی فعالیت اتمی ایران وجود ندارد، نداده است.»
آقای افشاری افزود: « به هر حال اطلاعات جزئی در این زمینه در اختیار ما نیست اما همین که ایران از قبل درباره تورقوزآباد حرفی نزده بود و بعد از ادعای دولت اسرائیل هم از در انکار و تمسخر درآمد و بعد از چند ماه کارشناسان آژانس مستندات آلوده بودن آن ناحیه به اورانیوم را ارائه دادند و حکومت ایران هم تا به حال پاسخی به آژانس نداده و در برابر درخواستهای آژانس برای بازدید از مراکز مشکوک مقاومت میکند، سوال برانگیز است. مقاومت در برابر درخواست بازدید آژانس از آن مراکز، ولو که هیچ فعالیت غیرمجازی هم در آن مراکز رخ نداده باشد، نشاندهنده نوعی ضعف است. آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است.»
واکنش ایران چه خواهد بود؟
آقای ایزدی به این سوال که ایران چه واکنشی به قطعنامه اخیر شورای حکام نشان خواهد داد، چنین پاسخ میدهد: «ایران قبلا تهدیداتی کرده است. یکی از گزینههای ایران، تشدید روند خروجش از برجام است. مثلا الان سطح غنیسازی در ایران چهار ونیم درصد است ولی ایران میتواند سطح غنیسازی را تا ۲۰ درصد و بیشتر افزایش دهد. همچنین ذخیرهسازی اورانیوم غنی شده در ایران هنوز از نظر غربیها نیز فاصله معناداری با ساختن بمب دارد. ضمنا ایران هنوز به نظارت آژانس در چارچوب برجام تن میدهد. ایران میتواند همه این موارد را کنار بگذارد و روند خروجش از برجام را شدت بخشد. یک گزینه دیگر ایران میتواند خروج از ان پی تی باشد. البته این یک پروسه حقوقی طولانی دارد ولی به هر حال به عنوان یک گزینه مطرح است و پارهای از مقامات ایران به این گزینه اشاره کردهاند. این گام بلند برای اروپا و آمریکا اصلا مطلوب نیست و تحولی بنادین در رویکرد ایران به آژانس است.»
پاسخ آقای افشاری نیز چنین است: «با توجه به اینکه نمایندگان رسمی حکومت ایران، یعنی سخنگوی وزارت خارجه و نماینده ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی، قبل از تصویب قطعنامه اخیر تهدید کرده بودند که ایران اقدام مقتضی و متناسب نشان خواهد داد، به نظرم حتما کاری انجام میدهند. یعنی در سطح حداقلی، ممکن است محدودیتهایی برای کارشناسان آژانس در داخل کشور ایجاد کنند. در سطح بالاتر ممکن است مرحله ششم عقبنشینی ایران از تعهدات برجامیاش انجام شود که عملا به این معناست که ایران از برجام خارج میشود و مسئولیت این امر را بر دوش آژانس انرژی اتمی و سه کشور اروپایی میگذارد و آنها را متهم میکند که تحت فشار آمریکا و اسرائیل از حدود وظایفشان خارج شدهاند و برخورد سیاسی انجام دادهاند.»
آیا خروج از ان.پی.تی یعنی تشدید احتمال جنگ؟
علی افشاری در پاسخ به این سوال میگوید: «در بخشهایی از بلوک قدرت این پیشنهاد مطرح است که ایران اساسا از پیمان منع گسترش جنگافزارهای هستهای بیرون بیاید ولی من بعید میدانم چنین اتفاقی حداقل در کوتاهمدت رخ دهد. هزینههای این اقدام برای حکومت ایران بیشتر از شرایط فعلی است. »
وی افزود: «جمهوری اسلامی فعلا به سمت افزایش محاسبهشده و مرحلهای تقابل در حال حرکت است ولی به نظرم این رویکرد توام با هدفگذاری برای یک دوره نامحدود و افزایش دائمی تنشها نیست، بلکه حکومت ایران از طریق این اهرم فشار میخواهد استفاده کند که طرف مقابل از خواستههایش کوتاه بیاید یا امتیازات قابل تحملی در توافق بعدی بدهد. اینکه ایران بخواهد به طور کامل از انپیتی خارج شود، احتمالش ضعیف است اما احتمال کاهش همکاری ایران با آژانس وجود دارد. »
وی درباره تقابل نظامی با ایران گفت: «به نظرم دولت ترامپ به سمت تقابل نظامی نمیرود؛ چون جمهوری اسلامی هم خطوط قرمز اسرائیل و آمریکا را رعایت میکند و بعید است اورانیوم غنیشده در سطح بالا را در مقیاس انبوه تولید کند. بنابراین زمینهای برای تقابل نظامی پیش نمیآید اما آمریکا به سمت افزایش بیشتر تحریمها حرکت خواهد کرد. به نظرم چیزی که نقطه عطف رویارویی جمهوری اسلامی با آمریکا و اروپا خواهد بود، انتخابات ریاست جمهوری آمریکاست. در پنج ماه آتی بعید است شاهد اتفاقات بزرگی باشیم. احتمالا تنشهای جاری با شیب نه چندان زیادی افزایش پیدا میکند تا معلوم شود چه کسی در چهار سال آینده در کاخ سفید حضور خواهد داشت. بعد از روشن شدن این موضوع، زمینه برای تصمیمات و تغییرات مهم احتمالی مشخص میشود.»
جهانخش ایزدی هم اگرچه احتمال جنگ را بالا نمیداند ولی معتقد است ضرورت پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری، در صورتی که ایران از معاهده منع گسترش جنگافزارهای هستهای (NPT) خارج شود، ممکن است دست دونالد ترامپ را برای آغاز جنگ با ایران باز کند.
این استاد روابط بیناللمل میگوید: «جنگ ریسک بالایی دارد. به باور من آمریکا همچنان در فاز تحریم است و احساس میکنند با تشدید فشارهای تحریمی، ایران ممکن است تعامل بیشتری با آژانس و غرب داشته باشد. قطعا خروج ایران از ان پی تی شرایط خوبی ایجاد نخواهد کرد اما لزوما به معنای وقوع جنگ نخواهد بود. در این شرایط کرونایی، معلوم نیست که آمریکا بخواهد وارد جنگ شود. شروع جنگ راحتتر از کنترل تبعات جنگ است. مگر اینکه آمریکا بخواهد از جنگ برای پیروزی در انتخابات استفاده کند. این احتمال را نمیتوان نفی کرد.»
«پس از برجام، بازرسی از مراکز جدید توجیهی ندارد»
مقامات دولت ایران گفتهاند که آژانس بینالمللی انرژی اتمی حق ندارد بر اساس «ادعاهای واهی دشمنان ایران» درخواست بازرسی از مراکزی خاص در ایران را مطرح کند.
جهانبخش ایزدی درباره ضعف یا قوت این استدلال وزارت خارجه ایران میگوید: «وقتی توافقنامهای به نام برجام وجود دارد، جایی برای طرح این ادعاها باقی نمیماند. برجام میگوید سایتهای هستهای ایران تحت نظارت آژانس هستند. اینکه بعد از برجام مجددا مکانهایی به عنوان سایت هستهای در ایران مطرح شوند، معنایی ندارد جز عبور از برجام. پس برجام برای چه بود؟ برجام همه قطعنامهها را در هم پیچید و همه مطالبات ادعایی را جمع کرد. بنابراین برجام یعنی اینکه قرار نیست دوباره به پیش از برجام و طرح مدعیات جدید بازگردیم.»
وی افزود: « ایران پروتکل الحاقی را هم امضا کرده و در چارچوب برجام به آن عمل کرده است اگرچه هنوز در مجلس تصویب نشده است. تصویب الحاق ایران به پروتکل الحاقی موکول میشود به ضمانتهای اجرایی برجام. وقتی یک طرف اصلا به مفاد برجام عمل نمیکند، در صورتی که طرف مقابل به ظواهر برجام عمل کند، قاعدتا باید به همین حد بسنده شود و دوباره نباید مدعیات جدید مطرح شود؛ چراکه این امر تسلسلی را در پی دارد که میتواند پایانناپذیر باشد. اسرائیل یا عربستان یا هر کشور دیگری ممکن است ادعاهایی علیه فعالیت هستهای ایران داشته باشد.»
وی این سوال را مطرح کرد که «در این صورت برجام این وسط چه کاره است؟» و افزود: «برجام امضا شد که این ادعاها پس از توافق ایران و غرب، منتفی شود و مسموع نباشند دیگر. وقتی طرف مقابل از برجام خارج شده و یا به تعهداتش عمل نکرده، منطقا حق ندارد تعهداتی بیش از تعهدات مندرج در برجام، بر ایران بار کند. مگر اینکه یک کشور آن قدر ضعیف باشد که هر چه آنها میگویند بگوید چشم.»
آقای ایزدی تاکید کرد: « اتکا به ادعاهای اسرائیل و یا مطرح کردن مسائل قدیمی، از نظر حقوقی مسموع نیست. چون برجام بعد از آن مسائل قدیمی منعقد شد و آژانس هم بارها بعد از خروج آمریکا از برجام، گزارش کرد که ایران به تعهداتش عمل کرده است. ایران یکسال بعد از خروج آمریکا از برجام، شروع به کاهش تعهداتش کرد. وقتی عمل کردن ایران به تعهداتش، آوردهای در پی نداشت، طبیعی است که ایران هم تعهداتش را کاهش دهد. اگر ایران اجازه دهد این دو مکان بازرسی شوند و فردا اسرائیل دو مکان دیگر را به عنوان سایتهایی مشکوک در ایران معرفی کرد، چه باید بکنیم؟»
«درخواست آژانس در چارچوب برجام بوده است»
اما علی افشاری در رد استدلال جهانبخش ایزدی میگوید: «این ادعا غلط است چون مسائلی اختلافی بین ایران و غرب وجود داشت که بخشی از آنها قبل از برجام حل شد، بخش دیگری از این مسائل اختلافی، ابعاد احتمالی یک برنامه هستهای نظامی بود که این هم تا حدی حل شد، اما یک سری مسائل اختلافی همچنان باقی ماند که طبق برجام، آژانس بینالمللی انرژی اتمی مسئول پیگیری آنها بود. این مسائل از دوران مدیر کل سابق آژانس، آقای آمانو، شروع شد و در دوران مدیر کل فعلی (رافائل گروسی) دنبال شده است. بنابراین چیزی خارج از برجام رخ نداده است.»
وی در توضیح این سخنان افزود: «اما چون ایران پروتکل الحاقی را به شکل داوطلبانه پذیرفته، بنابراین هر وقت آژانس گزارشی از فعالیتهای مشکوک را دریافت کند و تقاضای بررسی در این زمینه را داشته باشد، ایران باید با آژانس همکاری کند. اساسا شرایط فعلی ایران به گونهای است که منافع ملی و مصلحت همگانی ایرانیان ایجاب میکند که دغدغه حکومت کاهش رنج مردم ایران و کاستن از فشار بر معیشت آنها باشد. بنابراین چه ایرادی دارد که از یک مرکز غیر نظامی بازدید صورت گیرد تا فشارهای اقتصادی بر مردم ایران افزایش نیابد. این مرکز حتی یک مرکز نظامی هم نیست که بگویند بازدید از آن ایراد دارد.»
آقای افشاری افزود: « کسانی که این حرفها را میزنند، فارغ از اینکه چنین قصدی دارند یا نه، مشوق ماجراجویی حکومت میشوند و به لحاظ روانی و سیاسی این توجیه را برای حکومت فراهم میکنند که به این نوع اقدامات مغایر با منافع ملی ادامه دهد. ضمنا این نگاه که فلان ادعا از سوی دشمنان ما مطرح شده، پایه اصلی مشکلات ماست. یعنی ما در سیاست خارجی، دنیا را تقسیم کردهایم به دوستان و بویژه دشمنان دائمی، و دائما از منظر تقابل با دشمن میخواهیم بگوییم این یا آن اقدام درست است یا نادرست. این نگاه مشکلساز است.»
«اروپا مسیر آمریکا را با ظرافت طی میکند»
اصولگرایان رادیکال در ایران همواره تاکید کردهاند که اروپا و آمریکا دو روی یک سکهاند و دولت روحانی نباید تفاوتی بین آمریکا و اروپا قائل باشد.
جهانبخش ایزدی درباره شباهت یا تفاوت موضع اروپا و آمریکا در قبال ایران میگوید: «یک دیدگاه این است که اروپا مثل آمریکاست. دیدگاه دوم خلاف این است. دیدگاه درست هیبریدی است. یعنی بخشی از دغدغههای اروپا دغدغههای آمریکا هم است. برجام برای آمریکا جنبه حیثیتی داشت ولی برای اروپا جنبه امنیتی دارد. اروپا به دلیل مجاورت با خاورمیانه و تاثیرپذیری بیشتر از هر گونه جنگی در منطقه خاورمیانه، بیش از آمریکا دغدغه امنیتی دارد. جنگ در خاورمیانه تبعات ناگواری برای اروپا دارد.»
وی افزود: « بنابراین اروپا مایل بود و هست که برجام را حفظ کند ولی در عمل مایل است امتیازاتی را که برجام برای ایران به رسمیت شناخته، چنانکه باید محقق نکند. مثلا اروپا هم احتمالا با لغو تحریم تسلیحاتی ایران مخالف است ولی این امر را با ظرافت حقوقی دنبال میکند. شبیه این رویکرد را دموکراتها هم در زمان اوباما داشتند. آنها میگفتند ما فعلا ده سال پانزده سال تلاش ایران برای ساختن بمب را به تعویق میاندازیم و بعدش دبه میکنیم. بنابراین از نظر راهبردی نباید فکر کنیم موضع اروپا تفاوت معناداری با آمریکا دارد ولی اروپا میخواهد که برجام باقی بماند و از این طریق ایران را کنترل کنند نه اینکه رها شود. ولی فرض کنیم اصلا تفاوت دیدگاه استراتژیک بین اروپا و آمریکا وجود دارد. در این صورت، باز واقعیت این است که اروپا در عمل نتوانسته کاری به نفع ایران انجام دهد. قرار بود ایران از برجام منتفع شود. وقتی چنین نشده، چه فرقی دارد اروپا به طور لفظی موافق انتفاع ایران از برجام است یا نه. اروپا همان مسیر آمریکا را دارد طی میکند ولی تحت عنوان ناتوانی و عدم مقاومت در برابر آمریکا.»
«اختلافات اروپا با ایران، خودبنیاد است»
اما علی افشاری موضع اروپا در قبال ایران را چنین توضیح میدهد: «اروپا، بخصوص بریتانیا، مدتی است که وارد رابطه تنشآلود با ایران شده است. به نظرم روابط ایران و اروپا تیرهتر خواهد. اگرچه مقامات اروپایی گفتهاند بنایشان بر حفظ برجام است و نمیخواهند از مکانیسم ماشه و بازگرداندن تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل استفاده کنند، اما تشدید اختلافات بخصوص در زمینه توقف تحریم تسلیحاتی در ماه اکتبر، که اروپاییها اعلام کردهاند که میخواهند حداقل سه سال دیگر ادامه پیدا کند، کار رابطه ایران و اروپا را دشوارتر میکند و برخلاف آن چیزی که مقامات سه کشور مهم اروپایی اعلام کردهاند، وضع کنونی موجب سوق داده شدن فضا به سمت از بین رفتن برجام و فعال شدن مکانیسم ماشه است.»
وی افزود: «برخلاف صورتبندی وزیر خارجه ایران، اختلافات اروپا با جمهوری اسلامی خودبنیاد است و وابسته به رابطه ایران و آمریکا نیست. اروپاییها با سیاستهای منطقهای جمهوری اسلامی مشکل دارند. همچنین ماجراجویی در حوزه نظامی و مسائل استراتژیک هم برای اروپاییها مشکلساز است. فاصله جغرافیایی آنها با ایران کمتر از فاصله آمریکا با ایران است و به همین دلیل اروپاییها نسبت به این نوع اقدامات، بخصوص گسترش قابلیتهای موشکی جمهوری اسلامی بیشتر احساس خطر میکنند. همچنین اقداماتی از ناحیه ایران که باعث تشدید بیثباتی در خاورمیانه شود، پیامدهای منفیاش برای اروپاییها بیشتر از آمریکاست؛ چون خطر افزایش تعداد مهاجران را در بر دارد.»
وی تصریح کرد: « به همین دلایل، اروپا خواهان تغییر رفتار حکومت ایران بوده است. ولی دولت روحانی، یعنی هم خود حسن روحانی هم جواد ظریف، برخلاف اینکه خودشان را سیاستمدارانی تنشزدا نشان داده بودند و اعتدال را به عنوان بدیل سیاست خارجی دولت احمدینژاد و چهرههایی مثل سعید جلیلی معرفی کرده بودند، اما در عمل چنین ظرفیتی از خودشان نشان ندادند و برخورد فریبکارانهای داشتند. در واقع اعتدال آنها فقط یک وقفه تاکتیکی در سیاست خارجی حکومت ایران بوده نه یک تغییر راهبردی. اروپا از آخرین مجمع عمومی سازمان ملل متحد، که درشهریور ۱۳۹۸ برگزار شد، بسیار صریح گفت که زمان انعقاد یک پیمان جامع با جمهوری اسلامی فرا رسیده است. این یعنی اینکه اروپاییها هم دیگر آن فرمول مد نظر جمهوری اسلامی را قبول ندارند که مسائل هستهای جدا از دیگر مسائل اختلافی، یعنی مسائل منطقهای و موشکی و امنیتی، باید حل و فصل شود. بنابراین اروپا هم از منظری کلان خواستههایی مشابه آمریکا دارد.»
یورونیوز: