سیاستهای جمعیتی، نگاه به شرق، انحصار تبلیغاتی و طاغوتی-الهیسازی تاریخ معاصر ایران طرد شدهاند
برنامه جمهوری اسلامی ایران همانند دیگر رژیمهای اقتدارگرا و تمامیتخواه، افزایش قدرت حکومت و تضعیف جامعه بوده است. رژیم جمهوری اسلامی در چهار دهه گذشته در این قلمرو موفقیت نسبی داشته است. جامعه ایران در دوران حکومت اسلامی از لحاظ روانی افسردهتر، از نظر ثروت و درآمد فقیرتر و از لحاظ موقعیت جهانی در رتبههای پایینتری قرار گرفته است. یکی از علل تداوم عمر جمهوری اسلامی علیرغم بحرانهای جدی مشروعیت، اقتدار، نفوذ، کارآمدی و فساد، همین ضعیف شدن جامعه بود؛ چون منابع قدرت، ثروت و منزلت کشور منحصرا در اختیار قشر حاکم است و اقشار ناراضیتر (جوانان و زنان و اقلیتها) به کمترین منابع دسترسی دارند.
اما جامعه ایران علیرغم ضعف شدیدی که بدان دچار شده است و خود را مستأصل و بدون یاور و همراه میبیند، در دهه نود خورشیدی در چهار قلمرو حکومت و سیاستهایش را شکست داده است:
۱- سیاست جمعیتی
با آمارهای مختلفی که در مورد رشد جمعیت، میانگین سن ازدواج و تعداد ازدواج سالانه منتشر میشود، کاملا آشکار است که یک دهه پیگیری سیاست جمعیتی خامنهای (رساندن جمعیت کشور به ۱۵۰ تا ۲۰۰ میلیون) کاملا شکست خورده است. حکومت برای پیشبرد این سیاست، از انواع سیاستهای تشویقی مثل کسر سه ماه از خدمت سربازان به ازای هر فرزند و سیاستهای تنبیهی مثل توزیع نکردن وسایل پیشگیری از بارداری در خانههای بهداشت استفاده کرد اما رشد جمعیت کشور از ۱.۳ درصد در سال ۱۳۹۰ به زیر یک درصد در سال ۱۳۹۸ رسید. میانگین سن ازدواج آقایان و خانمها هم از ۲۷ و ۲۳ در آغاز دهه ۹۰ به حدود ۳۰ و ۲۸ در سال ۱۳۹۸ رسیده است. بالا رفتن سن ازدواج از میزان باروری و فرزند آوری خانوادهها میکاهد. میزان ازدواج در سالهای دهه ۹۰ خورشیدی پیدرپی کاهش یافته و از ۱.۳ میلیون در سال ۱۳۹۰ به ۵۳۰ هزار در سال ۱۳۹۸ رسیده است. این موضوع نیز از رشد جمعیت کاسته است و خواهد کاست.
۲- تبلیغات انحصاری
به آمارهای مخاطبان ۸۰ تا ۹۰ درصدی برنامههای تلویزیون جمهوری اسلامی (به روایت مقامات) توجه نکنید، چون دروغهای بسیار بزرگی هستند. اگر این آمارها درست بود، حکومت به محدودیتها و سرکوبهای گسترده برای حفظ انحصار خود دست نمیزد. حکومت برای انحصاری نگاهداشتن کانالهای رادیویی و تلویزیونی و شبکههای اینترنتی، برای سه دهه به ممنوعیت استفاده از تجهیزات دریافت از ماهواره، ارسال پارازیت، فیلترینگ و سرکوب شدید فعالان دنیای مجازی (تا حد کشتن وبلاگ نویسانی مثل ستار بهشتی و امیدرضا میرصیافی) اقدام کرد اما در نهایت طرح شبکه اینترنت ملی (قطع ارتباط اینترنت ایران با دنیا) بنا به گفته وزیر ارتباطات دولت روحانی، کنار گذاشته شده است.
علی خامنهای حمله به خانهها برای جمعآوری تجهیزات دریافت از ماهواره را متوقف کرده و سالها است که ارسال پارازیت کاهش یافته است. این امر نتیجه سه دهه مقاومت ایرانیان در برابر انحصاری کردن مجاری رسانهای بوده است: هر خانهای که تجهیزات دریافت از ماهوارهاش جمعآوری شد، بلافاصله دوباره آن را تهیه کرد؛ فیلترشکنها مثل نقلونبات در جامعه توزیع شدند و مردم با خرید دو یا سه بشقاب، تلاش کردند از سد پارازیت بگذرند. امروز حتی مقامات و اعضای خانوادهشان هم خود را به دستگاههای دروغپردازی و تنفرسازی رژیم محدود نمیکنند.
۳- نگاه به شرق
سیاست حکومت در روابط خارجی آن بود که نگاه مردم را از غرب، به سمت نگاه به دول کمونیستی و تزاری (شرق، به روایت جمهوری اسلامی) جهت دهد. وقتی دین به ایدئولوژی تقلیل یابد، شرق نیز به کمونیسم و تزاریسم تقلیل خواهد یافت. حکومت البته با قراردادهای ۲۵ ساله و خرج کردن درامد نفتی کشور با اجازه دولت چین و آب نخوردن بدون مشاوره با سفارت روسیه، کاملا به یکی از اقمار چین و روسیه در دنیا تبدیل شده است.
در دهه ۶۰، دانشجویان بورسیه دولتی برای تحصیلات عالی به رومانی و آلمان شرقی فرستاده شدند (نسلی که هنوز ضدغرب بودند) اما حتی آقازادهها و بسیجیهایی که بعدا بورس دریافت میکردند، به سرعت تغییر جهت میدادند و به استرالیا و اروپا رفتند. مقصد گردشگران ایرانی، علیرغم تشویقها (برداشته شدن ویزا به طور محدود برای سفر به روسیه) و تنبیهات (اتهام زدن به مسافران ایرانی کشورهای غربی با بهانههای مختلف به ویژه به دانشگاهیان و پژوهشگران) هرگز تغییر نکرد و کوبا و ونزوئلا و چین و روسیه به مقاصد تحصیلی و گردشگری آنها تبدیل نشدند.
وضع امروز به گونهای است که فرزندان مقامات سابق و لاحق نه تنها برای گردشگری بلکه برای کار و اقامت دائم به اروپا و امریکا رفتهاند و حتی با شهروندان اروپایی و آمریکایی (نه روسی و چینی) ازدواج میکنند. شریعتمداران و ضدامپریالیستهای دیروز، امروز عروس و دامادهای آلمانی و آمریکایی و فرانسوی دارند. سیاست نگاه به شرق خامنهای امروز تنها در میان کسانی مثل قالیباف و اعضای دیگر مجلس خریدار دارد که میخواهند پز ملاقات با مقامات قدرتمند دنیا را بدهند و قدرت بیشتری پیدا کنند و البته در این موضوع نیز موجب تحقیر خود میشوند.
۴-رژیم گذشته
هر سال به هنگام سالگرد انقلاب، بوقهای تبلیغاتی رژیم به سیاهنمایی در باب رژیم پهلوی میپردازند. برای چهار دهه با انواع فیلم و سریال و برنامههای مستند و کتابهای درسی تلاش شد تا حکومت پهلوی (و نه قاجار و صفویه) شیطانی (وابسته، فاسد و ناکارامد) معرفی شود اما مردم ایران با سطح وابستگی و ناکارآمدی و فسادی که در جمهوری اسلامی مشاهده کردند، دیگر خریدار تبلیغات حکومتی در این قلمرو نیستند. به همین دلیل اولین شعارهای اعتراضات دی ۹۶ و آبان ۹۸، تقدیر از رضا شاه، سرسلسله حکومت پهلوی، بود.
امروز مردم ایران نسبت به کشور خود در دوران قبل و بعد انقلاب، تصور واقعبینانهتری دارند. دهها میلیون ایرانی که در یک دهه اخیر به ترکیه و امارات سفر کردند، توانایی مقایسه این دو کشور با دوران قبل و بعد از انقلاب در ایران را یافتهاند. همچنین آمارهای رشد اقتصادی و تورم و فقر در این دو دوره برای مقایسه مردم در دسترس است (رشد اقتصادی هشت درصدی در دوران پهلوی و رشد اقتصادی منفی در جمهوری اسلامی). در مواردی که مردم بتوانند اظهارنظر کنند (سایتهای اجتماعی) بدگویی از رژیم گذشته به سطح صفر رسیده است و اصولا دیگر دوگانه شیطانی-الهی از فرهنگ عمومی رخت بر بسته است.
حتی شهروندان ایرانی که به مزایای رژیم متصل هستند، مدام غبطه آزادیهای اجتماعی دوران پهلوی، زندگی مداراجویانه همه اقشار ایرانی در کنار هم و نیز سربلندی ایرانیان در دنیا در آن دوره را میخورند.
مشکل نویدهای سقوط عاجل حکومت
در این میان، گروهها و افرادی هم بودند که با اتکا به نارضایی یا تنفر مردم از رژیم، به نویدهای بیاساس در باب سقوط عاجل حکومت پرداختهاند یا میپردازند تا تولیدات رسانههایشان خریدار پیدا کند. مشکل این مطالب آن است که به دلیل سقوط نکردن عاجل حکومت، افرادی مأیوس شدند و در مقابل، تبلیغات حکومتی از سرسختی حکومت در بحرانها سخن میگویند. ماجرایی که کاملا آشکار است، پوسیدگی تدریجی پایههای مشروعیت و اقتدار نظام در داخل و خارج است. جاهطلبیهای منطقهای حکومت هم از یک جهت با هدف مغفول گذاردن همین شرایط دنبال میشود. دوگانه شیطانی-الهی، غرب ستیزی، تبلیغات سیاسی انحصاری و گداپروری، چهارپایه اصلی بقای حکومت بودند که چنان که شرح داده شد، جامعه آنها را طرد کرده است. جمهوری اسلامی رژیمی رو به زوال است اما هیچکس نمیداند آخرین آجرها از زیر دیوار پوشالی آن، چه زمانی کشیده خواهد شد.
ایندیپندنت فارسی: