تصور کنید جمعیت گرد آمده تا سخن شما را از طریق یک بوق یا بلندگو بشنود اما نه تنها صدای شما پخش نشود که آن بوق علیه شما به صدا درآید! روشن است که وضعیت خندهآور و در عین حال تأسفباری میشود و این حکایت کمیک – تراژیک را میتوان داستان مقابلۀ تلویزیون با مذاکرات احیای برجام دانست.
عصر ایران؛ مهرداد خدیر- سرانجام وزارت امور خارجه به سکوت و تماشای برنامههای تخریبی تلویزیون پایان داد و در مقابل رفتار صدا و سیما خصوصا شبکۀ انگلیسیزبان این سازمان (پرس تیوی) با مذاکرات جاری هستهای موضع گرفته و صریح و روشن و فریاد برآورده است: «هیهات از این همه بیتقوایی».
برای توصیف ابعاد و عمق شگفتآوری رفتار و مواضع صدا و سیمای جمهوری اسلامی در قبال دیپلماسی جمهوری اسلامی ( و نه فقط دیپلماسی دولت جمهوری اسلامی) کافی است تصور کنید که بوقی یا بلندگوی دستییی خریداری کردهاید تا شما از طریق آن صدای خود را به گوش دیگران برسانید اما به جای آن که صدای شما را پخش کند یا شما در آن بوق بدمید تا صدا کند ، همان بوق و بلندگو به شما که صاحب آناید دری وری بگوید!
تصور کنید جمعیت گرد آمده تا سخن شما را از طریق آن بوق یا بلندگو بشنود اما نه تنها صدای شما پخش نشود که آن بوق علیه شما به صدا درآید! روشن است که وضعیت خندهآور و در عین حال تأسفباری میشود و این حکایت کمیک – تراژیک را میتوان داستان تلویزیون با مذاکرات احیای برجام دانست.
یا تصور کنید اتومبیلی خریداری کردهاید تا صبح سوار آن شوید و به سفر بروید ولی صبح که از خواب برخاستید باخبر شوید خود اتومبیل راه افتاده و به شما سواری نمیدهد و راکب و مَرکب یکی شدهاند و تازه بین راه اگر شما را ببیند میخواهد زیر بگیردتان!
شاید گفته شود اقتضای کارخبری و رسانهای همین است ولی میدانیم صدا وسیما یک بنگاه رسانهای مستقل نیست و رسانۀ رسمی جمهوری اسلامی ایران است و طبعا باید با دستگاه رسمی دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران هماهنگ باشد اما چنین نمیکند و ترجیح میدهد صدای اقلیتی باشد که به جای دغدغۀ رفع تحریمها بیم دیگری دارد. این بیم که مذاکرات به نتیجه برسد و جواد ظریف یا یکی از همفکران او کاندیدای ریاست جمهوری شود و با شعار حفظ و توسعۀ برجام بازی را ببرد حال آن که در مشارکت حداقلی پیروزی خود را قطعی میدانند.
در این بیانیه که مشروح آن جداگانه منتشر شده همچنین آمده است: «جریانی که در هفتههای گذشته و همزمان با گفتوگوها در وین، هر شب نمایندگان این مرز و بوم را هدف حملههای بیامان و ناجوانمردانه قرار داده، با «گاندو» تیم مذاکرهکننده را جمعی نفوذی و سادهلوح میخواند، با «فروشنده» آنان را انشاءبنویس اندیشکدهای خارجی به تصویر میکشد و در «قرارداد 1919» آنان را با دولتمردان خائن قاجار مقایسه میکند؛ همه هم با هزینههای میلیاردی از جیب ملت تحت فشار و نجیب ایران.
همزمان، شبکه انگلیسیزبان صدا و سیما ( پرس تی وی) که ماهیتا میبایست سخنگو و صدای وحدتبخش جمهوری اسلامی ایران در فضای رسانهای بینالمللی باشد، بیتوجه به همه همکاریها و دسترسی هایی که به تیم مذاکره کننده داشته و دارد، و همچنین نصایح، توصیه ها و نهایتا بیانیههای مکرر وزارت امور خارجه در رد استناد به «منابع مطلع» بینام و نشان، نه تنها با با اهداف کاملاً سیاسی داخلی – که در پخش انبوه خبر به زبان فارسی از سوی مدیرکلش برای ارباب جراید داخلی و درخواست انتشار وسیع کاملاً هویداست- با انتشار اخبار تحریفشده و مجعول در خصوص محتوای گفت وگوها به زبان انگلیسی مذاکره کنندگان را در برابر حریف تخریب کرده و به تلاشهای دیپلماتیک لطمه میزند، که در بدعتی حیرتانگیز به جدل با مذاکرهکنندگان جمهوری اسلامی ایران میپردازد».
در این بیانیه رفتار صدا و سیما به عنوان یک «جریان سیاسی» و نه یک رسانه – که اصرار دارد خود را ملی توصیف کند – نقد شده و آمده «بر خلاف خط مشی مقاممعظم رهبری و توصیههای همیشگی ایشان، با رانت آشکار رسانهای، و ظاهرا به واسطه بغض و کینهای نابجا، چنان از واقعیات دور شده است که هنگام وصف تاریخ پرافتخار چهار دههای جمهوری اسلامی در روابط خارجی به خودکمبینی ملی و تحقیرآمیزی دچار است».
وزارت امور خارجه ابراز حیرت می کند از این که «این جریان اقلیت ولی پر سر و صدا، تغافل میکنند که همه مذاکرات قدم به قدم به اطلاع کلیه مراجع ذیربط رسانده شده و زیر نظر مقامهای عالی کشور جلو رفته است».
بیانیه برای رفع نگرانی توضیح می دهد که اهداف انتخاباتی در میان نیست و موفقیت مذاکرات به معنی از سرگیری روابط ایران و آمریکا نیست. با این حال به نظر نمی رسد حمله کنندگان این موارد را ندانند اما این را خوب می دانند که در انتخابات سرد و با مشارکت پایین امکان پیروزی خودشان و به دست گرفتن دولت بیشتر است. هر چند می توان پرسید گیریم موفق شدید. می خواهید با برجام چه کنید؟ مگر دو کشور محوری نگاه به شرق ( چین و روسیه) عضو همین برجام نیستند؟ گیرم از برجام خارج شدید و غنی سازی را بالاتر بردید. نان و اورانیوم غنی شده که نمی توانید به ملت بدهید. این جمعیت انبوه حقوق بگیر و یارانه بگیر سر ماه پول می خواهند. پول شان از فروش نفت تأمین می شود و فروش نفت هم منوط به رفع تحریم های نفتی و بانکی است.
شاید در شعار بگویند با نگاه به داخل تأمین می کنیم اما فقط یک و نیم میلیون نفر تحت پوشش صندوق های بازنشستگی غیر نظامیاند و نگاه شما به داخل که برای آنان مستمری ماهانه نمیشود.
شاید در دل بگویند چو فردا شود فکر فردا کنیم و اصلا خودمان می رویم مذاکره می کنیم. چرا روحانی و ظریف؟ اما در این بیانیه به این هم پاسخ داده شده و گفته اند «رفع تحریم های مردم، صاف کردن جاده برای دولت مردان آینده است.»
این گونه رفتارها در تاریخ جمهوری اسلامی البته مسبوق به سابقه است و مشهورترین مثال آن جریان سازی علیه سفر مخفیانۀ روبرت مک فارلین مشاور امنیت ملی رونالد ریگان رییس جمهوری وقت آمریکا به تهران در نیمۀ دهۀ 60 است که صداهایی برای مقابله با هاشمی رفسنجانی و دولت وقت برخاست که منکر مخفیانه و با گذرنامۀ ایرلندی بودن آن بودند اما با نهیب مرحوم امام رو به رو شدند که «اَینَ تذهبون؟» و خطاب به آن 8 نمایندۀ مجلس که میخواستند موضوع را به مجلس بکشانند گفتند « برخی از شما را من میشناسم و می دانم که پوچ هستید».
اکنون البته اگر رهبری در علن و در رسانه از مذاکرات حمایت کند این تلقی درمی گیرد که جمهوری اسلامی تشنۀ مذاکرات بوده و چنانچه گفت و گوها نتیجه ندهد برگ دیگری برای بازی ندارد حال آن که مذاکرات در سکوت پیش می رود و به اسراییل هم بهانه نمیدهد.
به نظر میرسد افراطیها از این وضعیت سوء استفاده کردهاند و به رغم تأکید بر این که عالیترین مقامات در جریان اند خود را به تغافل و تجاهل زده اند و شاید بگویند علنا که دفاع نکرده اند.
آن هم در حالی که تحریم ها تنها اقتصاد ایران را نابود نکرده بلکه اخلاق و خانواده را هدف گرفته و معنویترین و شاعرترین مردم دنیا را به مادیترین مردمان تبدیل کرده تا جایی که همه دربارۀ پول حرف میزنند. آنها که دارند میخواهند بیشتر کنند و آنها که ندارند از این نداری مینالند و کسانی که نه آن قدر دارند که هر شب دلارها و سکه را بشمارند و نه آن قدر «ندار»ند که زانوی غم بغل بگیرند به تماشا و حیرت بسنده میکنند.
به تعبیر یک جامعه شناس ادامۀ تحریم ها جامعه را به تبهکاری می اندازد و تلاش برای رفع تحریم ها کوشش برای نجات ایران و مردم ایران است و این بسی مهم تر از سرنوشت انتخابات است.
با این همه اوج ناخرسندی در این بیانیه را در این عبارت می توان دید: هیهات از این همه بیتقوایی.
نویسندۀ این سطور البته جایگاهی ندارد که مانند امامان جمعه به تقوای الهی توصیه کند اما می تواند ابراز شگفتی کند که اگر رسانۀ ملی هستید چرا خلاف اراده و خواست اکثریت قاطع مردم عمل می کنید که در دو انتخابات اسفند 94 و بهار 96 نه به افراد که به «برجام» و در واقع نه برجام که به گفتمان آن – تعامل، تنش زدایی، خروج از انزوا، رفع تحریم ها، امکان زیست مدرن با برخورداری از مواهب مادی و ارتباط با دنیا- رأی دادند ؟ رسانۀ کدام ملت هستید؟
اگر هم بوق یک گروه خاص هستید چرا از بودجۀ عمومی و پول همان مردم ارتزاق میکنید و اگر بوق هیچ کس نیستید و بوقِ بوق یعنی متکی به خودتان هستید جل الخالق از بوقی که خود به خود به صدا در میآید. یعنی از سعید امامی و جریان خودسر که پخش برنامۀ «هویت» را در کنداکتور صدا وسیما قرار می داد تا چهره های فرهنگی را به لجن بکشند و بهزرینکوب هم رحم نکردند به بوق خودسری رسیدیم که به ظریف و عراقچی و تخت روانچی هم اعتماد ندارند؟
ارنست همینگوی نویسندۀ پرآوازۀ آمریکایی رُمان مشهوری دارد با عنوان «زنگها برای که به صدا درمیآید؟» که ترجمۀ بهتر آن البته این است: «ناقوس مرگِ که به صدا در میآید؟» و حالا به این بهانه میتوان پرسید «بوقها برای چه به صدا در میآید؟».