بیاعتمادی به جریان اصلاحطلب، میزان مشارکت مردم در انتخابات پیشرو را بیشتر از پیش کاهش میدهد
بحث و جدل بر سر انتخابات ریاست جمهوری ایران و نگرانی از کاهش میزان مشارکت مردم در روند رأیگیری، جناحهای حاکم و رژیم ایران را وادار کرد تا اذعان کنند که میزان مشارکت مردم در یازدهمین دور انتخابات مجلس شورای اسلامی که در ماه ژانویه ۲۰۲۰، برگزار شد پایین بوده است. البته کاهش مشارکت مردمی در انتخابات گذشته به عنوان نشانهای واضحی از اعتراض روزافزون و نارضایتی مردم نسبت به چالشهای اقتصادی و معیشتی توصیف میشود.
با این حال، جناحهای حاکم، سعی میکنند کاهش مشارکت مردم در انتخابات را به سوءمدیریت دولت حسن روحانی و ناکارایی آن در ارائه راه حلهای مورد نیاز جامعه پیوند دهند و در نتیجه، نظام را از دایره اتهام و نقش منفی آن در تلف کردن دستاوردهایی عمدهای که قرار بود پس از امضای برجام، تغییرات اقتصادی چشمگیری را در ایران ایجاد کند، بیرون کنند. علاوه براینکه رژیم ایران پس از خروج آمریکا از توافق هستهای و بازگرداندن تحریمها و فشاراحداکثری، سیاستی را در پیش گرفت که منجر به تشدید بحران در کشور شد.
تردیدی نیست که ملت ایران اهمیت نقش مشارکت در روند انتخابات را به عنوان گامی به سوی دموکراسی به درستی درک میکنند و در عین حال، از میزان تأثیر امتناع یا تحریم انتخابات در اعتراض به سیاست رژیم که انتخابات را مأموریتی برای بازیافت مشروعیت نظام، بدون در نظرداشت خواستهها و گرایشهای مردم برای تغییر ماهیت نظام و سازوکار رهبری و مدیریت میداند، نیز آگاهی دارند. بدین ترتیب، متهم کردن مردم ایران به بیخبری و عدم آگاهی از فلسفه و منطق رأیگیری و انتخابات، همانگونه که نظریه پردازان قدرت و جریان محافظهکار سعی در ارائه آن به عنوان توجیهی برای کاهش نرخ مشارکت یا امتناع مردم از حضور در انتخابات دارند، یک استدلال غیرمنطقی است.
مشارکت در محاسبات جریانهای محافظهکار و اصلاحطلب
با خوانش واقعبینانهای از نشانههای عدم تمایل به مشارکت در انتخابات، میتوان گفت که کاهش گرایش مردم به انتخابات تنها به دلیل سیاستهای جناح محافظهکاران حاکم بر قدرت نیست، بلکه جریانهای اصلاحطلب که پیوسته اصرار میکنند که با حمایت مردمی و مشارکت گستردهای ملت به قدرت باز میگردند، نیز اعتماد خود را از دست داده اند.
با این حال، جریانهای محافظهکار و اصلاحطلب، مشارکت گستردهای مردم در انتخابات را عاملی برای بازگشت اصلاحطلبان به قدرت میبینند. هرچند محافظهکاران برخلاف اصلاحطلبان برای پیروزی نامزدهای خود خواستار مشارکت گستردهای مردم نمیباشند، اما دیدگاه رهبری رژیم و دولت عمیق با دیدگاه جریانهای محافظهکار در تضاد است، زیرا رهبر جمهوری اسلامی، مشارکت مردم در انتخابات را برای دادن مشروعیت به نظام حائز اهمیت میداند. شکی نیست که مشارکت گستردهای مردم در انتخابات، به نظام جمهوری اسلامی مشروعیت و قدرت میبخشد و تردیدهایی مرتبط به مشروعیت و مردمی بودن نظام را نفی میکند.
فاش شدن گفتوگوهایی ابراهیم رئیسی، رئیس قوه قضاییه و اصغر میرحجازی، مدیر امنیتی – سیاسی دفتر آیتالله خامنهای در مورد موضع رهبر در قبال خواستههای محافظهکاران که رئیسی را برای نامزدن شدن در انتخابات عوت میکنند و پرسشی که حجازی در باره توانایی ابراهیم رئیسی نسبت به تکرار تجربه انتخابات ۲۰۱۷ و کسب مجدد حدود ۱۶ میلیون رأی را مطرح میکند، میتواند استدلالی برای صحت این مدعا باشد.
اکنون صرفنظر از صحت و سقم این صحبتها، میتوان دریافت که چنین تلاشهایی در مراکز تصمیمگیری، بیت و دفتر رهبری جریان دارد و به نظر میرسد که عمدهترین دغدغه رهبر در این روزها تلاش برای یافتن شخصیت جذابی است که توانایی انگیزه دادن به مردم را برای کنار گذاشتن تصمیم تحریم انتخابات و رفتن به پای صندوقهای رأی را داشته باشد. شاید برای تحقق این هدف، وابستگی شخصیت موردنظر به جریان محافظهکار شرطی برای پذیرش وی از سوی رهبر و حمایت از وی به عنوان نامزد در انتخابات نباشد، زیرا در وضعیت کنونی همینکه نامزد مورد حمایت، حداقل شروط لازم مانند پایبندی به قانون اساسی و اصل ولایت فقیه را داشته باشد، برای نظام کافی است.
تلاش برای رسیدن به سازش
در حالیکه رهبر جمهوری اسلامی ایران در تلاش برای ایجاد سازش بین نیروهای مختلف سیاسی است تا انتخابات ریاست جمهوری با مشارکت حداکثر مردم برگزار شود، جریانهای محافظهکار تا به حال قادر به درک این واقعیت نیستند که جز بخش کوچکی از جامعه در برخی از شهرها و روستاها، اغلب مردم ایران دیگر به گفتمان احزاب و شخصیتهای مذهبی تندرو همسویی ندارند و تعداد افرادی که تا کنون به دنبال محافظهکاران بروند در بهترین تخمینها از ۲۰ درصد کل جامعه ایران بیشتر نیست، در حالیکه استفاده از گفتمان مذهبی برای مقاصد سیاسی از این بیش نمیتواند در افکار عمومی اکثریت مردم ایران، تأثیری ایجاد کند. این بدان معناست که این جریانها یا به ارزیابی مجدد نقش و تأثیر این گفتمان متوسل نشده اند، یا اینکه از آن به عنوان پوششی برای مشروعیت بخشیدن به اقدامات قانونی، مذهبی و فرقهای بهرهبرداری کردند تا از شر رقبا یا مخالفان، بر پایه دفاع از ارزشهای انقلاب و نظام اسلامی برخاسته از آن رهایی یابند.
بدین ترتیب، به این نتیجه میرسیم که گفتمان جناحهای محافظهکار مبنی براینکه شرکت و رأی دادن در انتخابات “یک وظیفه قانونی و شرعی”، ابراز وفاداری به “رهبران انقلاب” (آیتالله خمینی و آیتالله خامنهای)، تجدید میثاق با ولایت فقیه و اطاعات و تبعیت از آنها در چارچوب ادای مسئولیت دینی است، جز برای بخشی کوچکی از جامعه که به آن اشاره شد، برای اغلب مردم ایران مفهوم و معنای ندارد.
تردیدی نیست که اصرار این جریانها بر این گفتمان، نمایانگر روانگسیختگی و عدم آگاهی آنها در مورد تحولات و دگرگونیهایی است که در جامعه ایران رونما شده است و نشان میدهد که اکنون مردم ایران دین و مذهب را جدا از سیاست و کاربردهای آن، یک امر خصوصی میدانند و جامعه به چنان رشد فکری رسیده است که قادر است نقش خود را در محاسبه نظام هرچند به صورت آرام و ساکت، با هدف بیان اولویتهایی همچون بحرانهای اقتصادی و معیشتی، فساد گسترده در دولت و نظام و نیازمندی به شخصیتی که کشور را از این ورطه نجات دهد، ایفا کند. امروز ایران نیاز به رئیس جمهوری دارد که بتواند در مقابله با مراکز قدرتی که مانع حرکت دولت و نهادهایی آن میشوند، تصمیم قاطع اتخاذ کند و قادر باشد ایران را در مسیر توسعه و پیشرفت داخلی و خارجی سوق دهد و به دور از تنش و درگیری به دنبال ایجاد روابط متعادل با تمام کشورهای جهان باشد و ایران را از وضعیت چالش برانگیز کنونی که پیوسته در صدد دشمنتراشی است تا مسئولیت بحرانها و ناکامیهایی داخلی را بر عهدهاش بیندازد، نجات دهد.