زیتون: گفتن حرفهای غلو شده، خلاف واقع و ادعاهای غیرقابل رد و اثبات، به الگوی رایج اظهار نظر در میان مقامات و رسانههای جمهوری اسلامی بدل شده است.
هفته نامه صبح صادق، ارگان معاونت سیاسی سپاه، در تازهترین شماره خود و در ادامه موج اظهارنظرها درباره مهاجرت نخبگان، مدعی شده که «غربیها با ایجاد فرصت زندگی بهتر از زندگی در ایران، علیه ما توطئه میکنند.»
به نوشته این هفتهنامه «در طول سالهای اخیر بخشی از مأموریتهای سفارتهای غربی»، «سناریوی مهاجرت نخبگان» است و «با ارائه مشوقهایی چون پیشنهاد شغل و درآمد مناسب، موقعیتهای علمی مطلوب و … در مجموع ایجاد فرصت برای زندگی مطلوبتری از آنچه در ایران هست» این هدف را دنبال کردهاند. نویسنده این یادداشت در ادامه نوشته است که «عناصری» با تیره و تار نشان دادن آینده کشور، دل جوانان را خالی کرده و شعار «ما میتوانیم» را بیاعتبار دانسته و با القای بیهویتی، فکر و ذهن نخبگان این سرزمین را به وعدههای دروغینی راهنمایی میکنند که حاصل آن تقویت اردوگاه دشمن خواهد بود.»
در راستای اظهارات اینچنینی یدالله جوانی، معاون سیاسی سپاه پاسداران هم روز گذشته گفت: «دشمنان به این نتیجه رسیدهاند که اگر تا سال ۲۰۲۵ نتوانند بر ما مسلط شوند دیگر هرگز نمیتوانند ایران را مهار کنند».
حسین سلامی، فرماندهکل سپاه پاسداران هم روز گذشته بازار اظهارات اینچنینی را گرمتر کرده و گفت: «این ایران است که آمریکا را مدیریت میکند».
در این میان علی جدی، عضو کمیسیون صنایع مجلس هم در پاسخ به این سوال که آیا کشور توان صادرات قطعه و خودرو دارد که بتواند در مقابل خودروی خارجی وارد کند، مدعی شد: «در حال حاضر میلیاردها دلار صادرات داریم و قطعه سازان داخلی به برندهای خارجی و اروپایی صادرات انجام میدهند؛ حتی برخی از شرکتهای بخش خصوصی در حوزه قطعهسازی و نیرو محرکه به کشور آلمان و شرکتهایی همچون «بنز» و «بیام و» صادرات انجام میدهند.»
چرا این خبر مهم است؟
مقامات جمهوری اسلامی از عالیترین تا دون پایهترینها در خصوص مسائل مختلف از نابودی اسرائیل تا افزایش توان نظامی و علمی جمهوری اسلامی و نقشههای «دشمنان» برای نابودی ایران پا را از مرزهای «گفتار درمانی» و بازی با کلمات برای ایجاد جو روانی در مقابل «دشمنان» و اطمینان دادن به «دوستان» فراتر گذاشته و بیتوجه به وضعیت و توان جمهوری اسلامی به «لاف»های گزاف و اظهاراتی به وضوح نادرست متوسل شدهاند.
برخی ادعاهای سالهای اخیر مقامات جمهوری اسلامی در حدی شاذ است که نه فقط برای افرادی که دسترسی به جریان آزاد اطلاعات دارند، که برای هر فردی با اندک دانش عمومی و قدرت تشخیص نیز غیر قابل باور است. سوال اما اینجاست که این سخنان که به سرعت دستمایه شوخی و طنز کاربران در کوچه و خیابانها و شبکههای اجتماعی میشود، چرا اساسا به زبان میآید؟
یعنی مقامات نظامی و حکومتی که بیش از چهل سال است توانستهاند به هر قیمت حکومتشان را بر کشوری چون ایران حفظ کنند، از بدیهیات و واقعیات به حدی دور هستند که به سادگی چنین سخنان خلاف واقعی را بر زبان میآورند و به آن باور هم دارند؟
پاسخ این سوال را باید در جامعه هدف این سخنان جست. سالهاست مقامات جمهوری اسلامی دریافتهاند که نه بر اکثریت و نه حتی بر بخش قابل توجهی از شهروندان ایران، که تنها بر بخش کوچکی از مردم نفوذ دارند و برای آنان باورپذیرند. همانهایی که «مردم همیشه در صحنه خوانده میشوند.» این بخش کوچک همانهایی هستند که چشم و گوش بسته آنچه را که از تریبونهای رسمی گفته میشود، باور میکنند. در مصر باستان، کاهنان معبد آمون بین مردم جا انداخته بودند که آنچه به کتابت در میآید حتما درست است. گروه هوادارانِ تا پای جان جمهوری اسلامی نیز برداشت مشابهی نسبت به سخنانی دارند که از تریبونهای رسمی اعلام میشود. حتی اگر خلاف آن را در زندگی روزمره خود با گوشت و پوست لمس کنند.
از همین روست که حسین سلامی، فرماندهکل سپاه پاسداران، در شرایطی که کارد گرانی به استخوان مردم رسیده مدعی میشود «این ایران است که آمریکا را مدیریت میکند» و ادامه میدهد: «اکنون فاصله قدرت نظامی آمریکا با ما کم شده است.»
مخاطب این سخنان اتفاقا افرادی هستند که جمهوری اسلامی امیدوار است در حالی که به سختی میتوانند چرخ زندگی خود را بچرخانند٬ نان خالی بخورند و شکر به جا بیاورند که توانستند آمریکای ابرقدرت را «مدیریت» کنند.
کمی عمیقتر؛ از بلوف تا تحمیق
حسین سلامی در اظهارات روز گذشته خود همچنین مدعی شد: «ما مشکلات اقتصادی داریم، اما این مشکلات در آمریکا هم وجود دارد.»
او بدون اشاره به مشکلات گوناگون اقتصادی و معیشتی ادامه داد: «اساس جنگ دشمن از لحظه تولد انقلاب تاکنون جلوگیری از شکلگیری یک مدل موفق بر اساس اندیشه اسلامی بوده است چون میدانند این مدل قابلیت تکرار دارد.»
فرماندهکل سپاه پاسداران بدون توجه به بروز تجمعات گسترده در ایران در اعتراض به وضعیت نابسامان اقتصادی، با تاکید بر اینکه «آمریکا بیش از ۴۰ میلیون کارتن خواب دارد و ۵۰ میلیون گرسنه»، گفت «ما هم مشکلاتی داریم» و اضافه کرد: «اما کشور در حال ساخته شدن است.»
یدالله جوانی، معاون سیاسی سپاه، نیز بدون اشاره به مشخصات دقیق «دشمنان» مدعی شد که آنها «میگویند اگر تا سال ۲۰۲۵ نتوانند بر ما مسلط شوند، دیگر هرگز نخواهند توانست ایران را مهار کنند.» او اما مشخص نکرد آیا شرایط فعلی که در آن حتی فروش نفت ایران و دریافت پول آن به دلایل شرایط تحریمی ممکن نیست، به معنی تسلط «دشمنان» بر ایران نیست؟ البته ممکن است این اظهار نظر معاون سیاسی سپاه تهدید ضمنی جامعه جهانی برای دستیابی ایران به سلاح اتمی تا ۴ سال آینده باشد.
اما این اظهارات محدود به مقامات نظامی نمیشود. ابراهیم رئیسی، رییس جمهوری، نیز با بیان اینکه هر روز که از عمر دولت میگذرد به پیشرفت کشور امیدوارتر میشوم، گفت: «یقین دارم که گشایشهای جدی در مسایل مختلف ایجاد خواهد شد و امروز دشمنان به خوبی متوجه شدند که ایران در موضع اقتدار ایستاده است.»
حیدر مصلحی، وزیر سابق اطلاعات هم ادعا کرده بود: «یک متفکر انگلیسی میگوید اگر شیر خفته تمدن اسلامی بیدار شود، غرب روزگار سختی خواهد داشت.» او ادامه داده است: «جمهوری اسلامی همان شیر خفته تمدن اسلامی است که امروز بیدار شده و در حال در هم پیچیدن طومار کشورهای غربی است.
اظهارات آیتالله خامنهای درباره نابودی اسراییل را اما میتوان به وضوح سرآمد همه این ادعاها دانست. خامنهای دو ماه بعد از توافق هستهای، برجام، در یک سخنرانی در شهریور ۱۳۹۴ گفت: «برخی صهیونیستها گفتهاند با توجه به نتایج مذاکرات هسته ای، ۲۵ سال از دغدغه ایران آسوده شدهایم، اما ما به آنها میگوییم شما ۲۵ سال آینده را، اصولاً نخواهید دید و به فضل الهی، چیزی به نام رژیم صهیونیستی در منطقه وجود نخواهد داشت.». باورمندان رهبر در سالهای ابتدایی بعد از این ادعا در میادین شهرهای تهران و مشهد روزشمارهای نابودی اسرائیل نصب کردند، اما بعد از مدتی در سکوت تابلوها را جمع کردند و یکی دو سال بعد، جواد ظریف وزیر امور خارجه وقت جمهوری اسلامی اصل بیان چنین حرفی را تکذیب کرد.
مقامات جمهوری اسلامی از مرحله وعده دادن عبور کرده و حالا بشارت موفقیت میدهند تا از یک سو جامعه هدف خود را راضی نگه دارند و از سوی دیگر توجهی برای کمبودها و کاستیها و ناکارمدیها داشته باشند.
در بین سطور این سخنان مقامات نظام این مستتر است که اگر کمبودی هست، که هست، باید آن را به پیشرفت در حوزههای دیگر بخشید. اگر آب نیست، به جان به گفته حسین سلامی جمهوری اسلامی توانسته است اقتصاد لبنان را نجات دهد. اگر کار نیست، به جای آن آمریکا را اداره میکنیم؛ اگر با لجبازی و به دلیل رانت و فساد اقتصادی جلوی ورود واکسن کرونا را میگیریم و موجب کشتار گسترده میشویم، به جای آن مستعان میسازیم. این حلوا حلوا کردنها اما مشخص نیست تا کی دهان هواداران نظام را هم شیرین نگاه خواهد داشت…