قدیمترها وقتی سوار قطار یا اتوبوس میشدیم، دست بیشتر آدمها یک روزنامه، یک مجله و یا یک کتاب بود و سرشان لابلای سطور این رسانههای کاغذی، دیده میشد. اما از وقتی گوشیهای تلفن هوشمند، همراه مردم شد؛ این تجربه از جامعه بشری گرفته شد و دیگر در فضاهای عمومی دست مردم روزنامه نمیبینیم، بلکه سر همه توی گوشی است.
رسانهها تقریبا برای همه (اکثریت) مهم هستند، منتهی برای هر کس میتوانند کارکرد متفاوتی داشته باشند؛ یکی برای سرگرمی با رسانه سروکار دارد، دیگری برای به اشتراک گذاشتن اطلاعات و کسی ممکن است رسانه برایش ابزار گشتوگذار در تاریخ، حال و آینده و برای فرد دیگری ابزار تجارت و بیزینس باشد. رسانهها البته کارکردهای دیگری هم دارند؛ مثل استفاده برای بسیج عمومی و یا مطلع شدن از واقعیتهای جامعه.
استفاده از رسانهها برای کسب اطلاع از واقعیتهای پیرامونی، رابطه نزدیکی با میزان آزادی و استقلال رسانهها و اهمیتی دارد که آنها به وقایعنگاری میدهند. برخلاف کشورهای دموکراتیک، توسعهیافته و آزاد که رسانهها در ترسیم واقعیتها، آزادی عمل مناسبی دارند و این کارکرد رسانهها برای مخاطبان پراهمیت باقی مانده، در کشورهای بسته و دیکتاتوری که رسانههای رسمی و مرسوم در کنترل نهاد قدرت قرار دارند، یافتن واقعیتها از طریق رسانههای رسمی، آب در هاون کوبیدن است، به همین دلیل نیز چنین کارکردی، چندان هم مورد توجه نیست. تیراژ پایین روزنامهها و آمار کم بینندگان صداوسیما نیز ادلهی خوبی برای اثبات این ادعاست.
برای روشن شدن مسئله، خوب است نیمنگاهی به روزنامههای چاپ داخل ایران، در فردای حادثه خشونتآمیز اصفهان داشته باشیم.
شبکههای اجتماعی روز جمعه ۵ آذر تصاویر دردناکی از هجوم نیرویهای انتظامی و شبه نظامی به معترضان در اصفهان را به تصویر کشیدند و از وقوع رویدادی خشونتآمیز در این شهر خبر دادند. حجم بالای تصاویر، ویدیوها و اخباری که از این اتفاق در شبکههای اجتماعی، بهویژه در توییتر، منتشر شد نشان میداد که واقعیتی به نام سرکوب و خشونت، بار دیگر چهره زشت خود را در اصفهان به نمایش گذاشته است. سهم این رویداد در صفحه اول روزنامههای سراسری چاپ ایران چه بود؟ اگر به وبسایت پیشخوان مراجعه و صفحه اول روزنامههای صبح شنبه را ببینید، تصویر واقعی از میزان استقلال، صداقت، اخلاق حرفهای و آزادی رسانهها در داخل ایران را میتوانید ببینید.
از ۱۲ روزنامهای که تصویر صفحه اول آن، در این وبسایت آمده است (غیر از روزنامههای ورزشی)، تنها سه روزنامه به رویداد اصفهان اشاره کردهاند:
- روزنامه آرمان ملی با تیتر: «راه حقابه از تنش نمیگذرد»، گزارشی است که میتواند به عنوان یک نمونه اخبار جعلی مورد توجه قرار گیرد. گزارشی از اظهارات مقامهای حکومتی و ارائه تصویری ساختگی یا جهتدار از آنچه در اصفهان گذشت.
- روزنامه کیهان با تیتر: «اراذل اجارهای در غیاب کشاورزان دست به کار آشوب شدند.» گزارشی است مثل همه گزارشهای اینچنینی از روزنامه کیهان با خطی ثابت: اراذل و اوباش خواندن معترضان و به آشوب کشیدن امنیت جامعه توسط عوامل دشمن. داستانهای جعلی و تکراری این روزنامه حکومتی که مستقیما توسط نماینده رهبر جمهوری اسلامی اداره میشود.
- روزنامه ایران با تیتر: «پایان تجمع کشاورزان اصفهان پس از توافق». گزارشی سوخته و مربوط به سه روز قبل از وقوع حوادث روز جمعه اصفهان.
آنچه هر سه روزنامه منتشر کردند مصداق «خبر جعلی» است. فیکنیوز محدود به اخبار دروغ نیست، هر داستان ساختگی، غیرواقعی، بدون منبع و حتی پروپاگاندا و دیساینفورمیشن (ارائه عامدانه یا ناآگاهانه اطلاعات گمراهکننده) هم خبر جعلی خوانده میشود و از این حیث هر سه گزارش را باید فیک نیوز خواند.
بقیه روزنامهها نیز یا اساسا هیچ اشارهای به رویداد روز جمعه اصفهان در صفحه اول خود نداشتند و یا با تیترهایی در خصوص بحران آب، به صورت غیرمستقیم به دلیل اصلی اعتراضات پرداختند؛ گویی آنکه اتفاقی روز قبل از انتشار در اصفهان رخ نداده و قطره خونی جاری نشده است. اینجاست که یادآوری این واقعیت مهم است که اخبار و اطلاعاتی که ما از رسانهها دریافت میکنیم، در بسیاری از موارد، دقیقا آن چیزی نیست که در عالم واقع رخ داده است، بلکه خروجی فریمبندی شده یا شکلیافته توسط روزنامهنگاران است. یا به عبارتی بخشی از اتفاقات است که از فیلتر گزینشگران رسانهها عبور کرده است.
یکی از آفتهای مهم رسانههای وابسته و مروج حکومت، همین است که خبرنگاران آن میکوشند یک واقعه را با اخبار دروغ و نادرست، و یا انتخاب جانبدارانه وقایع و نادیده گرفتن حقایق، به مخاطب عرضه کنند؛ یعنی با دادههای نادرست، وانمود میکنند که تحلیلی حرفهای و عالمانه ارائه میدهند.
صداوسیما و سرابی به نام استقلال رسانهای
تغییر مدیریت در صداوسیما و انتشار گزارشهایی از اعتراضات مردمی بر خلاف رویه سابق، این توهم را میان ناظران رسانهای ایجاد کرده بود که این سازمان در پی احیای چهره مخدوش خود و برخورد حرفهای در مواجهه با وقایع کشور است، اما این سراب دوام چندانی نداشت و خیلی زود به رویه معمول خود بازگشت، تا نشان دهد استقلال رسانهای و صداوسیما، قرابتی با هم ندارند.
جوان آنلاین روز جمعه ۶آذر۱۴۰۰ در واکنش به اعتراضات مردمی در اصفهان که توسط عوامل حکومتی به خشونت کشیده شد، دو ویدیو به نقل از صداوسیمای جمهوری اسلامی پخش کرد.
ویدیوی اول که با عنوان «چه کسانی چادرهای کشاورزان اصفهانی را آتش زدند؟» منتشر شد، تصاویری از لحظه آتش گرفتن چادرهای کشاورزان معترض اصفهان به کمبود آب را نشان داد و مدعی بود که دو نفر با لباس شخصی خود را جای کشاورز جا زده و چادرها را به آتش میکشند. بدون آنکه هیچ ادلهای از خرابکارانه بودن این اتفاق ارائه کنند. روزنامه ایران نیز در گزارش خود با عنوان «پایان تجمع کشاورزان اصفهان پس از توافق»، عینا همین روایت را منتشر کرده و به نقل از سازمان صداوسیما نوشته است: «پیش از اعلام مفاد توافقنامه توسط نمایندگان کشاورزان از همان ساعات اولیه بامداد پنجشنبه خبر نهایی شدن توافق و تصمیم شورای صنفی کشاورزان بر پایان تجمع و جمع کردن چادرها بین کشاورزان حاضر در بستر زایندهرود منتشر شد. اما بین ساعت دو تا سه بامداد ناگهان چند چادر به آتش کشیده شد. بنابر تصاویر ضبط شده از بستر زاینده رود، دو فرد ناشناس و غیر کشاورز پیش از ورود ماموران ناجا چادرهای کشاورزان را به آتش کشیدند. بنابر مستندات موجود و در فیلمی که توسط دوربینهای مداربسته ضبط شده است دو نفر که خود را با عنوان کشاورز جا زدهاند، پیش از ورود ماموران از پشت وارد چادرها شده و پس از آتش زدن آنها، متواری میشوند.» پس آنچه به آن استناد شده اطلاعاتی است که در اختیار خبرنگار صداوسیما قرار گرفته، نه آنکه خبرنگار صداوسیما خود آن را شکار کرده باشد.
نگارنده پیشتر در مقالهای با عنوان: «خبرگزاری فارس، اعترافات نوید افکاری و دروازهبانی خبر» در تشریح تفاوتهای روزنامهنگاری تحقیقی با روزنامهنگاری مرسوم به این مساله پرداخته بود که «در روزنامهنگاری مرسوم، اطلاعات توسط دیگران تولید میشود، در اختیار رسانهها قرار میگیرد و آنها، آن را منتشر میکنند. در واقع خبرنگار الزاما تولیدکننده خبر نیست، بلکه بیشتر اوقات، اخبار در اختیار خبرنگاران قرار میگیرد. پس سواد رسانهای حکم میکند که روی منبع خبری خبرنگار و اینکه خبرنگار چگونه به یک خبر دست یافته، باید حساس باشیم. آیا خبر تولیدی ماحصل نفوذ لابیها در رسانههاست؟ آیا خبر منتشر شده، سفارشی است؟ تحمیلی است؟ و آیا از اعتبار کافی برخوردار است؟» وقتی این ویدیو در اختیار سازمان صداوسیما قرار گرفته، این سازمان بدون طرح این پرسش که «آیا ورود این دو نفر به عنوان عوامل آتش زدن چادر کشاورزان مقابل دوربین مدار بسته، هماهنگ شده و ایفای نقش از پیش تعیین شده است یا خیر؟» آن را منتشر کرده، ولی برای مخاطبانی که از هنر تفکر انتقادی در مواجه با تولیدات رسانهای برخوردار هستند، چنین پرسشی مهم است.
ویدیوی دوم منتشر شده توسط جوان آنلاین با عنوان «تجمع تعدادی از مردم اصفهان در بستر زاینده رود»، به نقل از صدا و سیمای جمهوری اسلامی، نیز نمونهای دیگر از گزارش جعلی و ساختگی است. در این گزارش با تاکید بر اینکه، این گزارش از سوی «شاهدان عینی» تهیه شده، اصرار دارد بگوید که افراد حاضر در صحنه کشاورزان معترض نیستند و اعتراض کشاورزان پایان یافته است. این گزارش هیچ اشارهای به شلیک گلوله به سمت معترضان و مجروح شدن برخی از آنان ندارد. هیچ کدام از تصاویری که از معترضان در شبکههای اجتماعی منتشر شده را در گزارش سیمای جمهوری اسلامی نمیبینید.
برخورد گزینشی و روایت درست یا نادرست بخشی از واقعیت، نامش پروپاگاندا و خبر جعلی است. دقیقا همان چیزی که در هر دو گزارش سیما بازنشر شده توسط «جوان آنلاین» میتوان مشاهده کرد. به همین دلیل است که مخاطبان رسانهها در داخل کشور امروزه برای آگاه شدن از وقایع، کمتر سراغ رسانههای حکومتی میروند و از شبکههای اجتماعی و رسانههای فارسی زبان خارج از کشور استفاده میکنند. تهی شدن رسانههای مرسوم داخل کشور، از کارکرد واقعهنگاری، بیاعتمادی به رسانهها را در پی دارد و خسارت بزرگی است برای جامعه و حکومت.
پژمان تهوری , ایران وایر: