در جریان انتخابات سال ۹۶ و به ویژه در مناظرههای تلویزیونی، اسحاق جهانگیری، در قامت یک سیاستمدار اصلاحطلبِ دارای توان جذب دلها، گل کرد. او در دفاع از روحانی و تاختن به رقبا، چنان پیش رفت که حتی برخی از اصلاحطلبان، چنین زمزمه کردند که اصلا چرا نمیگذارند خود جهانگیری رئیسجمهور نشود؟
غافل از آن که اسحاق برای رئیس شدن نیامده بود و وظیفهی او چیز دیگری بود. همان وظیفهای که هم به او سپرده بودند تا در مناظرات، در مقام ضربهگیر روحانی عمل کند و از آنجایی که تصمیمهای شورای نگهبان را غیرقابل پیشبینی می دانستند، می خواستند در صورت عدم تایید صلاحیت روحانی، تمام نیروی اصلاح طلبان، پشت سر جهانگیری قرار بگیرد و او را به پاستور بفرستند. اما آن مناظرات و آن برخوردهای صمیمانه و صادقانه کار خودش ا کرد و جهانگیری را محبوب جلوه داد و حتی بیان خبر دستگیری برادر او به اتهام درگیر شدن در پرونده فساد مالی بانک گردشگری، بر این محبوبیت سایه نیانداخت.
زیتون-نیلوفر سعیدی:
چرا بعد از انتخابات، ورق برگشت؟
در جریان تلاشهای روحانی برای چیدن وزاری کابینه ی دولت دوم او، دو خبر برجسته شد: نخست اصرارهای جهانگیری برای گرفتن سهم بیشتر برای اصلاحطلبان و به ویژه کارگزارانیها، نتیجه ی چندانی نگرفته است. دیگر اینکه محمود واعظی، وزیر ارتباطات دولت اول روحانی، تمایل و اشتیاق فراوانی نشان داده برای احراز مسئولیت وزارت امور خارجه.
شواهد نشان میداد که روحانی در فضایی قرار گرفته که به هر دو خواسته، پاسخ منفی داده است. او به اصلاحطلبان، امتیاز چندانی نداده، چرا که اولا میخواسته با خیال راحت و بدون درگیری پیش برود و دوم این که در دور دوم، خود را چندان نیازمند حمایت اصلاحطلبان نمیدانست و به تعبیر عوامانه، خر او از پل گذشته بود. در پاسخ به واعظی نیز به شکل دیگری عمل کرد. در آن شرایط، ظریف، اصلی ترین برند کابینهی او بود و اگر این پست مهم را به واعظی میداد، کابینه نمیتوانست چندان محبوب جلوه کند. اما این پاسخ منفی به درخواست واعظی را به شکل بهتری جبران کرد و اتفاقا در همان هفتههای نخست آغاز فعالیت دولت دوم روحانی، زمزمههایی به گوش رسید مبنی بر این که اسحاق جهانگیری، برش و توان قبلی را ندارد و تا حد قابل توجهی، کنار نهاده شده است.
یک رئیس دفتر خاص
محمود واعظی ۶۶ ساله در دولت یازدهم وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات بود. او در آمریکا مهندسی برق خوانده و مدتها در مخابرات و وزارت امور خارجه، کار کرده است. به مدت ۸ سال در وزارت امور خارجه، عهدهدار معاونت اروپا و آمریکا بود و برای یک دوره ۲ ساله، معاونت اقتصادی وزیر امور خارجه را برعهده داشت. واعظی در فاصله سالهای ۱۳۷۸ تا ۱۳۹۲ در جایگاه معاونت پژوهشهای سیاست خارجی مرکز تحقیقات استراتژیک فعالیت میکرد. واعظی، تحت تاثیر شخصیت و منش سیاسی هاشمی رفسنجانی بود و در مرکز تحقیقات استراتژیک در نیاوران، رفاقت خود با حسن روحانی را عمیق و عمیقتر کرد. او در کنار محمد باقر نوبخت و فاطمه هاشمی، از موسسین حزب اعتدال و توسعه بود و این را حق خود میدانست که در تیم روحانی، جایگاه ویژهای پیدا کند و با به دست آوردن مسند رئیس دفتری روحانی، نشان داد که این کار را خاصتر و قدرتمندتر از نهاوندیان و دیگران انجام میدهد. او دایره قدرت خود را چنان گسترده کرد که بر توان و میدان مانور پست معاون اول رئیس جمهور نیز سایه انداخت و حالا همه خوب میدانند که جهانگیری با وجود آنکه از منظر قانون اساسی، جایگزین بالقوه ریاستجمهوری است اما در حوزه اجرا و عمل، به اندازه محمود واعظی رئیس دفتر، قدرت ندارد و همین موضوع است که ملات اصلی تنش بین کارگزاران و اعتدال و توسعه را رقم زده است.
واعظی، نوبخت و دیگر نیاورانیها
واعظی با محمد باقر نوبخت روابط خوبی دارد و هماهنگی بین این دو، نه تنها در حزب اعتدال و توسعه بلکه در کابینهی روحانی هم جبههی خاص و قدرتمندی را به وجود آورده است که صف خودی و غیرخودی را مشخص میکند و در همین چهارچوب، به روحانی، مشورت داده میشود و یکی از نمونههای بارز این موضوع، مذاکره با طیبنیا برای بازگشت به کابینه بود که او شرط بازگشت را کنار نهادن نوبخت رئیس برنامه و بودجه اعلام کرده بود اما تقاضای او نیز همچون درخواست نیلی مشاور اقتصادی، رد شد. در یک کلام میتوان گفت، در میان حلقه نیاورانیها، جایگاه واعظی و نوبخت ویژه است و به عنوان مثال افرادی همچون نهاوندیان و حسام الدین آشنا، به اندازه این دو نفر، صاحب قدرت و نفوذ نیستند.
گلایه و نومیدی بخشی از اصلاحطلبان از دولت روحانی
یکی از فرازهای مهم نشست استیضاح کرباسیان، وزیر سابق اقتصاد، سخنان الیاس حضرتی، از همراهان مهم کروبی و از سران حزب اعتماد ملی بود که گفت: باید روحانی و نوبخت را هم استیضاح میکردیم اما زور ما فقط به وزیر اقتصاد رسید.
بعد از حضرتی هم برخی دیگر از اصلاحطلبان و کارگزارانیها، انتقاداتی علیه دولت روحانی بر زبان آوردند که بوی عبور از روحانی از آن به مشام رسید و جنگ بیانیهای بین نهادهای رسانه ای کارگزاران و اعتدال و توسعه، نشان میدهد که این تنش، ابعاد جدی و عمیقی دارد. اما حرفهای امروز غلامحسین کرباسچی، نشان می دهد که هنوز برای بیان احتمال عبور از روحانی زود است. کرباسچی در گفتگو با اعتماد گفته است: «از آغاز دولت ما مشی انتقادی خود را حفظ کردهایم. در سالهای اخیر من چند بار صراحتا از وزرا و شخص رییسجمهور انتقاد کرده و گفتهام رییسجمهور خوب صحبت میکنند اما حرف خوب کافی نیست و به این اظهارات باید جامه عمل پوشاند.»
او در ادامه گفته است:« بحث عبور از دولت در شرایط فعلی اصلا مطرح نیست بلکه بحث ما آن است که فردی انتخاب کرده و خواستههایی از او داریم و در چنین شرایطی فرد منتخب باید زمینههای حمایتی خود را تقویت کند. »
اهمیت حرف کرباسچی در این است که او در عین حالی که اعلام می کند چیزی به نام عبور از روحانی وجود ندارد، اما بر ضرورت انتقاد و همچنین ضرورت حرفشنوی روحانی، تاکید می کند. این در حالی است که جبههی واعظی – نوبخت، چنین نگرشی ندارد و حضور و قدت کارگزاران را در همین حد و اندازه اقتدار نسبی فعلی جهانگیری تحمل می کند. با توجه به آن که روحانی اهل رسانهای کردن این مسائل نیست، باید دید پشت درهای بسته این بازی را چگونه مدیریت می کند و آیا انعکاس تصمیمات و مواضع او، در رفتار دو سوی این خط مشاهده خواهد شد یا نه.