پنجشنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۱، حوالی ساعت سه صبح، پیش از طلوع آفتاب، درِ برخی منازل در شهرک «اکباتان» زده شد و به گفته یک منبع آگاه «ایرانوایر»، طی حدود دو ساعت، ۴۰ جوان ساکن این شهرک و شهرک «آپادانا» که همجوار شهرک اکباتان است، بازداشت شدند.
به گفته یک فرد مطلع، سر بسیاری از این افراد چادر کشیده بودند تا هویت آنها حین انتقال از منازلشان شناسایی نشود.
یکی از این بازداشت شدهها، «ساغر ابراهیمی»، زن ۴۱ سالهای است که روز پنجشنبه ساعت پنج صبح با مراجعه چند مامور لباس شخصی به در منزل پدری او، بعد از مدتی بازجویی و تفتیش خانه، دستگیر شده است. یکی از نزدیکان خانواده ابراهیمی به «ایرانوایر» میگوید: «به خانواده گفتهاند به هیچ کسی، حتی فامیل خبر دستگیری ساغر را اطلاع ندهند و خبر این بازداشت نباید رسانهای شود.»
برای حفظ امنیت فرد نزدیک به خانواده ساغر ابراهیمی، نام مستعار «آیدا» را برای او انتخاب کردهایم.
آیدا میگوید ساغر با مادر و پدر خود زندگی میکند. صبح روز پنجشنبه، حوالی ساعت پنج صبح، چند نفر لباس شخصی که یکی از آنها یک زن بوده است، با ضربه زدن به در منزل، اهالی را بیدار میکنند و وارد منزل میشوند.
به گفته این فرد نزدیک به خانواده ابراهیمی، ماموران سعی میکنند با آرامش، طوری که همسایگان متوجه نشوند، ساغر را ببرند.
آیدا میگوید: «این افراد حکم ورود به منزل و کارت شناسایی نشان ندادهاند ولی از ظاهر آنها و صحبتهایی که کرده و گفتهاند با ساغر ابراهیمی کار داریم، مشخص بوده است که به چه قصدی آمدهاند.»
به گفته این فرد مطلع، ماموران لباس شخصی زمان بازداشت ساغر ابراهیمی به مادرو پدر او گفتهاند شما اجازه گرفتن وکیل ندارید تا زمانی که ما خودمان به شما بگوییم.
ساغر در آخرین تماسی که روز چهارشنبه ۳۰ آذر ۱۴۰۱ با خانواده خود داشته، گفته تعدادی برگه در حین بازجویی به او دادهاند و مجبور شده است همه را امضا کند.
در سکوت و سوال ساغر را بردند
زمان حضور در منزل پدری ساغر، ماموران یک سری سوال از ساغر پرسیده و بعد هم اتاق او را تفتیش کردهاند. آن ها همه چیز را به هم ریخته، زیر تخت و داخل کمدش را زیر و رو کرده و همه جا را گشتهاند. در نهایت هم لپتاپ ساغر به همراه دو گوشی موبایل او، یک سری از کتابهایش و دفترچه یادداشتهای شخصی که شامل یادداشت برداری از کارهای روزانه، قرارهای شغلی، اطلاعات شخصی مورد نیاز، تمام پسوردهای حسابهای مختلف او و دستنوشتهها و نقاشیهایش بوده است را با خود بردهاند.
فرد نزدیک به خانواده ساغر اینطور ادامه میدهد :«من در همین حد در مورد چیزهایی که (ماموران) با خود بردهاند، میدانم و اگر بیشتر از این چیزی برده باشند، من اطلاعی ندارم. چون خانواده او پشت تلفن اصلا حاضر به حرف زدن نیستند و متاسفانه هیچ اطلاعاتی رد و بدل نمیشود. خیلی محتاط هستند و خیلی ترسیدهاند. در حال حاضر کلا همه اعضای خانواده ساغر در حالت سکوت به سر میبرند.»
ساغر ابراهیمی کیست؟
ساغر ۴۱ ساله متولد ۱۳۶۰ و فارغالتحصیل مقطع کارشناسی رشته علوم اجتماعی از دانشگاه آزاد رودهن و یکی از چهار دختر خانواده است.
به گفته آیدا، ساغر هرگز در رشته مرتبط با درسی که تحصیل کرده، مشغول به کار نشده و بیشتر به کارهای اداری مشغول بوده است. خیلی مواقع هم کارهای کامپیوتری از خانه انجام میداده است.
ساغر شش سال بعد از ازدواج جدا شده است، فرزندی ندارد و با مادر و پدرش زندگی میکند.
این عضو نزدیک به خانواده ابراهیمی میگوید: «ساغر اصلا در تظاهرات شرکت نمیکرد. چون مادر و پدر او شرایط جسمی و سنی حساسی دارند، ساغر هم خیلی محتاط است و همیشه بسیار زیاد رعایت حال خانوادهاش را میکرد و اصلا در تظاهرات حضور نداشت. یکی دو بار پیش آمده بود که در شلوغیها گیر افتاده باشد. خودش میگفت به قدری شلوغ بود که نمیتوانستم بدوم و به قدری مردم را بد میزدند که خیلی ناراحت بودم. میگفت من اصلا نمیتوانم بدوم و اگر همانجا (در خیابان و میان تظاهرکنندگان) بایستم، اتفاق بدی برایم میافتد. برای همین اصلا هم در تظاهرات نرفت.»
جرم: تشکیل یک گروه برای رساندن تجهیزات پزشکی به زخمیها
آیدا میگوید خیلی بررسی کردم تا متوجه شوم چرا ساغر بازداشت شد. شب قبل از دستگیری ساغر، یعنی چهارشنبه ۲۳ آذر، ماموران امنیتی با یورش به خانه یکی از افراد ساکن شهرک اکباتان، او را دستگیر میکنند. مثل ساغر که بازداشت او به اطلاع کسی نرسید، این فرد هم در خفا دستگیر شد و از طریق اطلاعات گوشی همراه او، ماموران امنیتی به اطلاعاتی دست پیدا کردند و با شناسایی افراد، به صورت ضربالاجل سراغ آنها میروند.
به گفته منبع «ایرانوایر»، ساغر به همراه تعدادی از بچههای شهرک اکباتان در یک گروهی برای جمعآوری پول جهت خرید انواع وسایل و تجهیزات پزشکی، از قبیل پانسمان و لوازم درمانی تلاش میکردند.
در برخی موارد هم چون داروخانهها لوازم پانسمان نمیفروختند، از افرادی که این لوازم را در خانه داشتند، همان لوازم پانسمان را جمعآواری میکردند.
یورش در سکوت سپیده صبح
شهرک اکباتان به صورت مجتمعهای به هم متصل است. هر ساختمان دارای یک به اصطلاح ورودی، محوطه بسیار کوچکی شبیه لابی با یک در است که سالهای گذشته همیشه یک نگهبان تقریبا ۲۴ ساعته در ورودی حضور داشت و عبور و مرور ساکنان را زیر نظر می گرفت و از ورود غریبه به ساختمان جلوگیری میکرد. با پدید آمدن آیفون تصویری، نگهبانها معمولا کمتر در ورودیها مشغول گشتزنی و مراقبت از ورود و خروج افراد غریبه هستند ولی حتما اگر کسی بخواهد وارد ساختمان شود، باید یا کلید داشته باشد یا کسی در ورودی ساختمان را برای او باز کند.
آیدا با این توضیحات ادامه میدهد: «اینطور که معلوم است، کسی در مجتمع را آن ساعت صبح از پایین برای آنها باز کرده است که آنطور از پشت واحدها سر درآوردهاند.»
زمانی که ساغر ابراهیمی را در خانهاش دستگیر میکنند، هیچ اتهامی به او وارد نمیکنند.
به گفته آیدا، افرادی که در این گروه فعال بوده، هیچ کار خطرناک و امنیتی انجام نمیدادهاند و تنها برای کمکرسانی به مردم گرد هم آمده بودند. بیشترین فعالیت این گروه، جمعآوری پول برای خرید تجهیزات پزشکی، دارو و لوازم پانسمان برای مجروحین، بهویژه در شهرهایی که زخمیهای اعتراضات در آنها بالا هستند، بوده است.
بچههای گروه شماره حساب بانکی خود را به افراد مورد اطمینان داده بودند و پول جمعآوری میکردند و این پولها در نهایت در یک حساب واحد جمعآوری شده و به دست مردم میرسیدهاند.
وقتی ماموران امنیتی به محل سکونت ساغر وارد میشوند، از او در مورد پولهایی که در حسابش وارد و خارج شده، پرسیده بودند. ساغر سالها است که با گروهی از دوستان خود برای خانوادههای نیازمند پول جهت خرید مواد مورد نیاز آنها جمعآوری میکند.
هیس! به هیچ کس هیچ چیز نگویید
هنوز نمیدانیم به چه اتهامی ساغر را بازداشت کردهاند. به خانواده او گفتهاند به کسی چیزی نگویید و بازداشتش را رسانهای نکنید، ما ساغر را با خودمان میبریم، چندتا سوال از او میپرسیم که دو سه روزی طول خواهد کشید، چون با روز جمعه و تعطیلی برخورد کرده است. مادر ساغر فکر میکند تلفن منزلش شنود میشود و هیچ اطلاعات دیگری به کسی نمیدهد.
به گفته آیدا، در زمان بازداشت، ماموران لباس شخصی هیچگونه توضیحی در مورد محل نگهداری ساغر نمیدهند ولی آخر شب پنجشنبه، ساغر در یک تماس چند ثانیهای فقط گفته است: «زندان اوین هستم، به ما غذا و جای خواب دادهاند. نگران من نباشید، حالم خوب است.»
آیدا به نقل از خانواده ساغر میگوید: «شاید ۱۰ ثانیه هم مکالمه ساغر با خانوادهاش طول نکشیده است. مادر او از روزی که ساغر را بردهاند، به امید این که فرزندش دوباره زنگ میزند، پایش را از خانه بیرون نمیگذارد.»
خانواده ساغر همچنان اطمینان ندارد که ساغر در زندان اوین نگهداری شود، به همین علت خواهر بزرگ او به دنبال خبری مبنی بر اجازه ملاقات بازداشتیها، در روز پنجشنبه به زندان اوین مراجعه کرده است. ولی به او اجازه دیدار با ساغر را ندادهاند و هیچ جوابی هم مبنی بر این که ساغر در اوین هست یا نه، نگرفته است.
روز چهارشنبه ۳۰ آذر، ساغر ابراهیمی در تماس تلفنی خیلی کوتاهی با خانواده، از وضعیت خود به آنها اطلاع داده و گفته است نگران نباشید، مراحل بازجویی پرونده طی شده و ممکن است ۱۰ تا ۲۰ روز مسیر تکمیل پرونده طی شود.
آیدا میگوید: «مادر و پدر ساغر را به قدری ترسانده و تهدید کردهاند که مدام میگویند هیچ خبری از ساغر منتشر نشود؛ نه به فامیل گفته شود و نه به رسانهها.»
ایران وایر
ثمانه قدرخان