تحلیل احمد زیدآبادی از حادثه امروز اهواز

By | ۱۳۹۷-۰۶-۳۱

احمد زیدآبادی، در یادداشتی تلگرامی نوشت: هرگاه حادثه‌ای نظیر ماجرای تروریستی و دلخراش امروز اهواز پیش می‌آید؛ بحث احتمال سوریه‌ای شدن ایران در بین کنشگران سیاسی و اجتماعی بالا می‌گیرد. تفاوت دیدگاه‌ها بر سر میزان استعداد سوریه‌ای شدن ایران در واقع از بحثی مربوط به جامعه‌شناسی‌سیاسی، عملاً به ابزاری برای توجیه نوع کنش خاص سیاسی در ایران تقلیل یافته است به گونه‌ای که به نظر می‌رسد افراد بر اساس انتخاب نوع کنش خود، بر امکان سوریه‌ای شدن یا نشدن ایران اصرار می‌ورزند.

به عبارت روشن‌تر، آنها که کنش اصلاح‌طلبانه را در پیش گرفته‌اند؛ در توجیه رفتار سیاسی خود، بر خطر سوریه‌ای شدن ایران برای رد انواع کنش‌های دیگر سیاسی انگشت می‌گذارند. در مقابل، آنها که رفتار براندازانه را انتخاب کرده‌اند؛ با نفی تهدید سوریه‌ای شدن کشور، در صدد بی‌خطر نشان دادن رفتار سیاسی خود برای کشور هستند. واقعیت این است که شواهد و قرائن بسیاری برای نفی یا تأیید احتمال سوریه‌ای شدن ایران قابل طرح است و به گمان من، طرفین این نزاع به تکافوی ادله رسیده‌اند و هیچکدام نمی‌توانند طرف دیگر را برای پذیرش نظرخود قانع کنند بخصوص اینکه اصولاً نقطۀ عزیمت هیچکدام، از جایگاهی بی‌طرفانه و علمی نیست و گرایش سیاسی آنها در داوری‌شان به شدت اثرگذار است.

از نگاه من، ایران مستعد هر نوع فاجعه‌ای است؛ اما نمی‌خواهم از این نوع داوری، کنش سیاسی خاصی را نتیجه بگیرم. به عبارت دیگر، به فرض که ایران مستعد سوریه‌ای شدن باشد؛ از این گزاره لزوماً نمی‌توان نتیجه گرفت که کنش اصلاح‌طلبانه می‌تواند مانع بروز فاجعه شود؛ چرا که اگر چنین بود؛ استعداد سوریه‌ای شدن اصلاً شکل نمی‌گرفت. از طرفی به فرض عدم امکان سوریه‌ای شدن ایران هم نمی‌توان کنش براندازانه را از آن استخراج کرد؛ زیرا اگر کشور با خطراتی از این قبیل روبرو نیست؛ چه لزومی به برانداختن حکومت آن بویژه از راه‌های پر خطر و پرهزینه است؟ بنابراین منازعه بر سر سوریه‌ای شدن یا نشدن ایران با انگیزۀ توجیه یک رفتار سیاسی خاص، اساساً کار لغو و بی‌محتوایی است و کمکی هم به غلبه بر تهدیدهای پیش روی کشور نمی‌کند.

اگر از نظر قلیل افراد جنون‌زده‌ای که حتی سوریه‌ای شدن را هم بر شرایط موجود ترجیح می‌دهند؛ صرف‌نظر کنیم؛ در واقع سوریه شدن یا نشدن کشور به رفتار و روحیات تک تک ما ایرانیان در قالب‌های فردی یا جمعی ارتباط دارد. دامن زدن به کین و نفرت از یکدیگر، بی‌تحملی و بی‌اعصابی و پرخاش، سودجویی و زیاده‌خواهی فردی در تقابل با هر نوع منفعت جمعی، بی‌انصافی و پرده‌دری و دروغ‌پردازی و رذائلی از این دست، می‌تواند به راحتی «ما» را دچار فاجعه کند. منظور از ما همین شهروندان عادی است که فعلاً کنترلی بر تصمیم‌های سیاسی داخلی و خارجی نداریم؛ اما نخستین قربانی آن تصمیمات هستیم. جامعه‌ و کشوری با شهروندان آگاه و مسئول آسیب نمی‌بیند و اگر هم ببیند به راحتی قابل جبران است؛ اما مردمی ناآگاه و مسئولیت‌ناپذیر مستعد هر بلا و مصیبتی‌اند. حال که به عوامل بیرونی کنترل نداریم لااقل خودمان را کنترل کنیم!

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *