هنوز پاسخ قانع کننده ای باین سوال داده نشده است که چرا در این نیم قرن گذشته، در برابر حکومت آخوندی، برغم نکبت و مصیبتی که ببار آورده و کشور را پیوسته بسوی تخریب و ویرانی و فقر و سیه بختی سوق داده است، نیروئی مخالف که بتواند اقتدار حکومت دین را بچالش بکشد، در میدان ظاهر نشده است؟ این نا توانی، برغم خیزش و خروشهای قهرمانانه در کف خیابانها، درچندین مقطع زمانی، از جمله اخیرترین آنان در اسفند 96 و آبان 98 و همچنین کشار بیش از 500 نفر در این چند ماه گذشته، آیا سوال بر انگیز نیست؟
در شرایط کنونی آیا،میتوان به وجود سازمان یا گروهی اشاره کرد که توانسته باشند در جایگاه نیروی مخالف طرح برنامه و یا هدفی را ارائه دهند که شایستگی جانشین ساختار قدرتی را بنمایاند؟ در برابر اراده وحدت دین و قدرت؟ وحدت کدام اراده ها ارائه داده میشود؟ این یک واقعیت تاریخی ست که وحدت دین و قدرت، پیوسته مشکل آفرین بوده است برای نیروهای مخالف. چه جدا سازی دین از سیاست، در اسلام کمی پیچیده تر از آن سیری است که دین در اروپا پیموده است.
روشن است، تا زمانیکه ساختار قدرت براساس معیارها و اندازه گیری های اسلامی بینانگزاری شود، بدشواری میتوان به براندازی یکی اندیشید و بخش جدا ناپذیر آنرا، وجود دین را نادیده گرفت. این است که در مقابل نظامی که تبلور دین و قدرت است، یکی را نمیتوان بسادگی از دیگری جدا ساخت. نمیتوان یکی را بکلی از جای برکنی و دیگری را بر سر جای خود نکاهداری؟ حد اقل، اگر غیر ممکن نباشد، اما؛ امریست نه چنادان ساده، مشروط به اینکه دین نیز آماده باشد که زوائد و آلودگیها را از خود پاکزادای کند و از عرصه عمومی به عرصه خصوصی انتقال مکان دهد.
اما، مسئله این است که در اسلام نمیتوان دین و قدرت را از یکدیگر جدا ساخت، دین، قدرت است و قدرت، دین. بعنوان مثل نمیتوان براحتی و بسادگی گفت که آخوند خامنه ای که در دامن کتاب آسمانی،قران، پرورش یافته است، جلوه دین است و یا جلوه قدرت. در حالیکه لباس مقدس آخوندی عمامه بسر و عبا بتن دارد، ابزار قهرو خشونت و یا شمشیر هم در کنار دست دارد که میتواند بر سر هرکسی بخواهد میتواند فرود آورد. ولایت فقیه، تبلور شریعت و شمشیر است، نممیتوانی یکی را براندازی و دیگری را نادیده بگیری و مورد غفلت قرار دهی مبادا که احساسات مردمی را جریحه دار سازی.
جنبش زن زندگی آزادی، جنبشی ست همزمان در سوی دگرگونی ساختاقدرت و ساختاردین بمثابه یک نهاد واحد است. جنبشی ست که در عبور از دین میتوانند به پیروزی برسد. یعنی که حکومت آخوندی بر خلاف حکومت شاهی و یا هر حکومت دیگری، تنها بر یک ستون بنیانگزاری نشده است. حکومت اسلامی بر خلاف حکومتهای دیگر، بر ستون دیگری بینانگزاری شده است که ریش عمیق دارد در فرهنگ جامعه و بهمین دلیل کمتر یک گروه و یا حزب و سازمانی را میتوانی بیابی که براندازی نظام سیاسی را به براندازی نظام دینی گره بزند. عدم تمایل نفی و نقد دین به دلیل اجتناب ازجریحه دار نمودن احساس مردمی و یا بهتر است بگوئیم برانگیختن تعصب و تحجر دینی، خود به تحکیم و تداوم سلطه دین آخوند بر جامعه امداد رسانده است.
شناخت حکومت آخوند بعنوان یک نهاد سیاسی، یکی از کمبودهائیست در بینش خارجیها که در ارتباط با خصلت دوگانه حکومت دین و قدرت، بمنصه ظهور رسانده اند. حکمرانان جوامع غربی هنوز حاضر نیستند که بپذیر که سلطه مطلق دین و قدرت در حال تغییر و دگرگونی ست. در شرایط کنونی نه تنها ما شاهد کشف حجاب هستیم بلکه شاهد بر فرو ریزی دیوار جدایی جنسیتها، نیز،هستیم. افزوده برایین، دیر زمانیست که ناظر بر ظهور جنبش زن زندگی آزادی هستیم که عناصر تشکیل دهنده آن، عناصری هستند که نزدیک به نیم قرن، مورد خصومت و تحقیر و تنقز حکومت آخوندی قرار گرفته اند.
تمامی شواهد حاکی بر آن است که دوران حکومت آخوندی، تبلور وحدت دین وقدرت، بسر رسیده است. چرا که جنبشی که هم اکنون بر علیه نظام بر پا گردیده است، بنظر میرسد که از احکام شریعتی و باور بخرافات دینی، برای نخستین بار در تاریخ، عبور کرده است. این جنبش، دیر زمانیست که باصدای بلند بیزاری خود را از دین و نفرتش را از آئین حاکم بزبان رانده است. تظاهر کنندگان برچیدن حوزه های علمیه را بارهاست که توصیه کرده اند. مگر نشنیده اید شعار توپ و تانک و فشفشه آخوند باید گمشه. این شعار یک مزاح که نیست، بمعنی برچیدن بساط آخوندی ست، برچیدن نهاد تولید کننده آخوند، قشر حاکم بر جامعه.
این بدان معناست که جنبش زن زندگی آزادی، جنبشی ست رهای بخش، رها از قید و بندها از حرام و حلالها، رها از آداب و بر قراری مراسم غسل و وضو و نماز گزاری. هر روز، نیز، بر آگاهی بنقش حقیر و خوار سازی برگزاری نماز گزاریهای روزانه ، نذر و نیاز و زیارت، افزوده میشود. که برگزاریهای مراسم دین در خدمت بقای حکومت آخوندی بر پا میشود، حکومتی. که حقارت و خواری، از مهمترین ترین خواستهای ان از شهروندانش است.
بعبارت دیگر، اگر با دقت بنگری، می بینی که انقلاب فرهنگی هم اکنون در حال پیشروی است، نه تنها در زمینه کشف حجاب بلکه در زمینه های دیگر همچون زمینه هایی رقص و شادی و پایکوبی، آنهم در ماه رمضان در روز سیزده بد، چه تصادف “مبارکی”.
پس از این در آمد، میتوان نتیجه گرفت که عبور از دین درست است که هم اکنون در کف خیابان ها در حال رشد است و پیشروی، ترسم که این جننبش نیز ناکام بماند، اگر نتوانیم با نقد و نفی اصل و اصول ان پپردازیم. برگزاریهای مراسم دینی از جمله نمازگزاری و باور به کتابی بر اساس جهل نسبت به محتویات آن تهفته است، هم اکنون مورد سوال قرار گرفته است. بنظر میرسد که عبور از دین بلحاظ تئوری، کنشی ست که زمینه را برای عبور از دین در عمل با ابزار نقد ونفی فراهم آورده و براندازی حکومت آخوندی را هموار نماید.
فیروز نجومی
firoz nodjomi
https://firoznodjomi.blogspot.com
fmonjem@gmail.com