«خانواده شهدا و جانبازان» از دیدگاه حکومت ایران ابزاری در دست جمهوری اسلامی هستند برای اعمال فشار «نرم». دستگاه پروپاگاندای جمهوری اسلامی با استفاده از عنوان «خانواده شهدا و جانبازان انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی، مدافع حرم، مدافع امنیت» و عبارات مشابه، علیه حق پوشش اختیاری زنان، فیلمهای روی پرده، کتابهای منتشر شده، سیاست خارجی برخی از دولتها، موضعگیری کرده و برای سرکوب بهانه فراهم میکند.
خون شهید در مقابل حجاب اختیاری
دستگاه پروپاگاندای جمهوری اسلامی بعد از پایان یافتن جنگ هشت ساله با عراق، به واسطه انتشار وصیتنامههای شهدا، سعی در القای برخی ارزشهای مدنظرش از جمله حجاب و اطاعت از رهبری داشت. نشریات نزدیک به حاکمیت با انتشار این وصیتنامهها، به صورت منظم و پرشمار، در خدمت سیاست دوگانهسازی «احترام به شهدا-زیر پا گذاشتن خون شهید» عمل کردند.
عبارت پرتکرار «خواهرم سیاهی چادر تو کوبندهتر از سرخی خون من است»، حاصل همین رویکرد جمهوری اسلامی است.
«مسعود دهنمکی»، فعال حزباللهی و مدیرمسئول چند نشریه اصولگرا از جمله جبهه و شلمچه که تندروترین نشریات دهه ۷۰ خورشیدی بودند، اخیرا در یک برنامه تلویزیونی به مجریگری «امیرحسین ثابتی» اعتراف کرد که آنچه به نام شهدا منتشر میشد را، خودش مینوشته است.
سرکوب زنان به بهانه «خون شهدا» به جایی رسید که همسر «محسن حججی»، از نیروهای جانباخته سپاه پاسداران در سوریه، در یک برنامه زنده تلویزیونی مدعی شد: «همسرم رفت تا حجاب نرود.» این گفته به رغم آنکه در تضاد با ادعای جمهوری اسلامی در رابطه با حضور نظامی در سوریه بود، به دلیل اینکه میتوانست به منظور سرکوب زنان مورد بهرهبرداری قرار گیرد، با استقبال حکومت مواجه شد.
سرکوب اعضای خانواده «شهدا» در میان اعتراضات سراسری
به رغم تمامی تلاشهای جمهوری اسلامی برای در مقابل سبک زندگی قرار دادن «شهدا، خانواده شهدا و جانبازان»، آنها هم از همین مردم و بعضا معترض جمهوری اسلامی هستند.
برخی از اعضای خانواده جانباختگان جنگ هشت ساله با عراق، از جمله افرادی بودند که همزمان با آغاز اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» از حاکمیت اعلام برائت و از مردم معترض حمایت کردند.
«آسیه باکری»، فرزند «حمید باکری» از فرماندهان کشته شده ایران در زمان جنگ با عراق، از اولین افرادی بود که مقابل حاکمیت سرکوبگر واستفاده ابزاری آن از شهدا ایستاد. او در همان روزهای اول اعتراضات تاکید کرد: «از نام پدرم برای سرکوب مردم کشورم استفاده نکنید.»
پس از آن، تعدادی دیگر از فرزندان جانباختگان جنگ هشت ساله به صورت علنی از حاکمیت ابراز برائت کردند.
همچنین جمعی از خانوادههای جانباختگان جنگ هشت ساله، ۲۷ آبان ۱۴۰۱ تجمعی در قطعه شهدای بهشت زهرای تهران برای اعلام برائت از جمهوری اسلامی برگزار کردند. تجمعی که با حمله نیروهای امنیتی و بازداشت چهار تن از شرکتکنندگان مواجه شد.
در طی ماههای اخیر، چندین تن دیگر از فرزندان جانباختگان جنگ ایران و عراق از جمله «نیما اسماعیلی» و «مهدی شکیمشهدی» نیز بازداشت شدند.
۲۲ اسفند توی تقویم روز #شهید هست
توی این سالها خیلی عرزشیها از عبارت “ما شهید ندادیم که…” سوء استفاده کردن و باهاش مردم رُ آزار دادن و سرکوب کردن
لطفا اینبار شما کوت کنید یا کامنت بگذارید و بگید “ما شهید ندادیم که …” و بعدش رُ خودتون بگید
شهدامون رُ پس میگیریم ✌️— عمو نیما (@amunima) March 13, 2023
فرزند یکی از جانباختگان جنگ هشت ساله که در طی اعتراضات سراسری بازداشت شده بود، به «ایرانوایر» گفت: «بعد از اینکه فهمیدند پدرم شهید شده است، بدتر میزدند. میزدند و به پدرم فحش میدادند. میزدند و من را حرامزاده میخوانند.»
به گفته او در طی جلسات بازجویی هم بارها مورد مواخذه قرار گرفته است که چرا «به خون پدر شهیدش خیانت میکند.»
این معترض بازداشت شده، ادامه داد: «بعد از اینکه گفتم پدرم برای حفظ این خاک و آرامش مردمش به جبهه رفت و شهید شد، منهم برای آزادی مردم است که معترضم، تهدید شدم به زندان طولانی مدت.»
مساله شهدا و نظام، موی زنان است
اعلام برائت خانواده جانباختگان از حاکمیت، بازداشت و محاکمهشدنشان، اما موجب نشد تا جمهوری اسلامی دست از تلاش برای سواستفاده از «خون شهدا» بردارد.
در آخرین مورد استاندار استان گلستان ۲۳ فروردین ۱۴۰۲ مدعی شد که به خواست «خانواده شهدا» ارائه خدمت به «کاشفان حجاب» در دستگاهها ممنوع است و حراستها به طور جدی پیگیر این مطالبه هستند.
طی هفت ماه گذشته نیز رسانههای نزدیک به حاکمیت از جمله فارس، همشهری، ایرنا و … از تجمعات مختلفی با عنوان «تجمع خانواده شهدا علیه بیحجابی» خبر دادند.
مقامات حکومت نیز بارها با ادعاهای مشابهی خواستار تن دادن زنان به حجاب معیار جمهوری اسلامی به پاسداشت «خون شهدا» شدند.
تازهترین اظهارنظر در این میان مربوط به «امیرحسین قاضیزاده هاشمی»، معاون رییس جمهور و رییس بنیاد شهید بود. او در دیماه ۱۴۰۱ در مواجهه با اعتراض خانواده جانباختگان جنگ هشت ساله که چرا جمهوری اسلامی مدعی میشود «مهمترین مسئله شهدا موی زنان» است، پاسخ داده بود: «بله، مساله موی شماست. ما برای حفظ حرمت یک زن، شهید دادهایم. شما در وصیتنامه شهدا چیزی جز اسلام نمیبینید.»
شهید خوب؛ خانواده شهید مطیع
از همان سالهای جنگ هشت ساله ایران و عراق دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی برخی از جانباختگان را بر دیگر جانباختگان ارجح دانست.
فرزند یکی از فرماندهان ارشد و جانباخته جنگ هشت ساله در این رابطه به ایرانوایر گفت: «سالهای کودکیام جز غم نبود پدر، با ترسهای مادر همراه بودند. ترسهای زنی جوان و همسر از دست داده از قضاوتهای جامعه در مورد حمایتهای مادی جمهوری اسلامی از یک سو، ترس حفظ حق حضانت من و خواهران و برادرانم از سوی دیگر و وحشت از بنیاد شهید.»
به گفته او حمایتهای اندک بنیاد شهید، که از میزان تبلیغات جمهوری اسلامی به مراتب کمتر بود، مشروط به حمایت از سیاستهای نظام بود.
او در ادامه به سرنوشت زنانی اشاره کرد که به دلیل عدم حمایت از سیاستهای جمهوری اسلامی، حق نگهداری فرزندان خود را، منطبق با قوانین خانواده در آن زمان، از دست دادند یا ناچار به ازدواج به یکی از اقوام نزدیک همسر کشتهشدهشان شدند.
در مقابل اما، خانوادههایی که به حمایت از سیاستهای نظام برخاستند، به وسیله پروپاگاندای نظام روزبهروز مشهورتر شده، از حمایتهای مادی و معنوی برخوردار شدند. این روند تا همین سالهای اخیر ادامه یافت.
در بین جانباختگان ترورهای شخصیتهای هستهای ایران، خانواده «مصطفی احمدیروشن»، مثال بارز این رویکرد جمهوری اسلامی است. در سالهای ابتدایی دهه ۹۰، شش نفر از دستاندرکاران صنعت هستهای ایران ترور شدند. در این میان اما تنها نام مصطفی احمدیروشن است که پررنگ شده است. چرا که پدر او، همگام با خواست جمهوری اسلامی، در مراسم رسمی علیه سیاست خارجی دولت حسن روحانی سخنرانی میکرد یا با گروهی خودسر با نامگذاری خیابانی به نام «شجریانس مخالفت میکرد.
در بین نیروهای امنیتی جانباخته در طی اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» نیز تنها خانواده «روحالله عجمیان» بودند که فرصت تبلیغات جمهوری اسلامی را فراهم کرده به همین دلیل بیش از دیگر کشتهشدگان، نام او در رسانههای رسمی تکرار میشود.
خانواده روحالله عجمیان در مراسم رسمی دعوت میشوند، به دیدار مقامات حکومتی میروند و از سیاستهای قضایی و اجتماعی جمهوری اسلامی دفاع میکنند.
در مقابل اما، به رغم تمایل دستگاه پروپاگاندای جمهوری اسلامی به استفاده مشابه از «آرمان علیوردی»، نیروی امنیتی جانباخته در شهرک اکباتان، به دلیل عدم همراهی خانوادهاش، به مرور نام او از رسانههای رسمی جمهوری حذف شد.
یکی از راههای جمهوری اسلامی برای دوام حاکمیتش، ایجاد تقابل بین شهروندان خودی و ناخودی است. خودیهایی که در هر حال قرار است از جمهوری اسلامی در مقابل ناخودیها دفاع کنند.
«خانواده شهدا و جانبازان» نیز تا پیش از این در دسته خودیها قرار میگرفتند و قرار بود با استفاده از خونشان مردم سرکوب شوند و در مقابل پاداش «خودی بودن» را بگیرند. کارد ناکارآمدی اما آنچنان به استخوان ملت رسیده است که آنها هم مقابل نظام ایستادند؛ تا این پرده از شعبده «مقبولیت» نظام حاکم پوچ شود.
سولماز ایکدر
ایران وایر