احمد منتظری، روحانی شیعه منتقد حکومت ایران و فرزند آیتالله حسینعلی منتظری، میگوید رسوایی انتقال مواد منفجره به عربستان، در جریان حج سال ۱۳۶۵، توسط گروهی سپاهی انجام شده که زیر نظر اکبر هاشمی رفسنجانی کار میکردند. او گفته علی شمخانی از این قضیه “مطلع” است، اما آقای شمخانی اطلاع از آن را تکذیب کرده است.
آقای منتظری به ایرنا، خبرگزاری رسمی ایران، گفته است شش نفر از نیروهای سپاه پاسداران که زیر نظر آقای هاشمی رفسنجانی بودند بدون اطلاع دهها نفر از حجاج ایرانی، در ساکهایشان مواد منفجره جاسازی کردند.
بی بی سی:
او گفته است: “یکی از شش سپاهی، شخصا به آقای منتظری گزارش داده بود که ما با ایشان (هاشمی رفسنجانی) کار میکردیم.”
حسینعلی منتظری، قائم مقام رهبر جمهوری اسلامی تا پایان سال ۱۳۶۷، پیشتر در خاطرات خود نوشته بود که شش سپاهی مسئول آن کار بودند، و حال فرزندش میگوید آن افراد زیر نظر اکبر هاشمی رفسنجانی کار میکردهاند.
یک سال پس از رسوایی انتقال مواد منفجره به عربستان سعودی با کاروان حجاج، تظاهرات زائران ایرانی به درگیری با ماموران سعودی انجامید و صدها نفر در جریان آن کشته شدند.
احمد منتظری در حالی میگوید سپاهیان زیر نظر اکبر هاشمی رفسنجانی مسئول انتقال مواد منفجره به عربستان بودند که روایت رسمی در حکومت ایران، سید مهدی هاشمی را مسئول آن معرفی میکند.
سید مهدی هاشمی از بستگان آیتالله منتظری و مسئول “واحد نهضتهای آزادیبخش” در سپاه بود که در سال ۱۳۶۶ پس از اعترافاتی اعدام شد.
احمد منتظری گفته است مقامهای عالی ایرانی برای مواجهه با رسوایی ارسال مواد منفجره به عربستان در مشورت با یکدیگر “گفتهاند که سید مهدی هاشمی که اشکالات دیگری هم داشته، این اشکال را هم متوجه ایشان کنیم تا پرونده بسته شود.”
در شهریور ۱۳۶۵ گزارشهایی از بازداشت مهدی هاشمی وجود دارد. رسوایی ارسال مواد منفجره با کاروان حجاج در مرداد ۱۳۶۵ رخ داد.
احمد منتظری تاکید کرده است که سپاهیان مورد اشاره او ضرورتا با اطلاع آقای هاشمی رفسنجانی مواد منفجره را به عربستان نفرستادند.
او گفته است: “ممکن است خودسرانه این کار را کرده باشند… صرف اینکه با آقای هاشمی کار میکردند دلیل براطلاع آقای هاشمی رفسنجانی نیست.”
آقای منتظری در عین حال گفته است هرچند اکبر هاشمی رفسنجانی با عربستان روابط نزدیکی داشت، اما این هم ضرورتا به آن معنی نیست که ارسال مواد منفجره قطعا بیاطلاع آقای هاشمی رفسنجانی انجام شده بود.
او به ایرنا گفته است: “میگویم این اقدام با مشی آقای هاشمی رفسنجانی نمیخواند، ولی ممکن است در مقطعی کاری کرده باشند. مثلا در دادگاه میکونوس نقش ایشان چه بود؟ شما بهتر میدانید.”
‘شمخانی مطلع است’
احمد منتظری چند روز پیش از مصاحبه با ایرنا در مصاحبهای با برنامه ویدئویی “خشت خام” با اجرای حسین دهباشی، به طور خلاصه به این مساله اشاره کرد که سپاهیان عامل انتقال مواد منفجره با اکبر هاشمی رفسنجانی مرتبط بودهاند.
او در مصاحبهاش با ایرنا گفته است که رسوایی انتقال مواد منفجره به عربستان چنان بزرگ بوده که مقامهای زیادی باید در جریان ابعاد مختلف آن باشند.
او گفته است: ” مسئلهای به این بزرگی در وزارت خارجه و یا وزارت اطلاعات در سپاه و ارتش مسلما خیلیها اطلاع داشتند حالا اینکه تا چه حد میدانند و چه درباره آن بگویند موضوع دیگری است.”
او از جمله علی شمخانی، دبیر شورای امنیت ملی در ایران را یکی از اشخاص “مطلع” معرفی کرده است.
احمد منتظری گفته نمیداند شخص سپاهی مرتبط با اکبر هاشمی رفسنجانی که به آیتالله منتظری در این زمینه خبر داده بود کیست، اما میگوید بر اساس یکی از نامههای آقای منتظری “معلوم است که آن فرد ناشناس نبوده، لابد یکی از کسانی بوده که از قدیم با ایشان (مرحوم منتظری) در ارتباط بوده است و فرد مجهول الهویهای نبوده است. ولی نمیخواستند که نامی از ایشان ببرند.”
او اضافه کرده است: “شما میتوانید از آقای شمخانی در این باره اطلاع دقیقی بگیرید.”
آقای منتظری توضیح بیشتری نداده و در مقابل پرسشهای متعدد خبرنگار ایرنا تنها گفته است: “ایشان میتواند اطلاعاتتان را تکمیل کند. مطلع هستند. عرضم این است که مطلع هستند.”
با این حال علی شمخانی به ایرنا گفته است که از این ماجرا اطلاعی ندارد.
نقل قولهای تاریخی مرتبط
خاطرات آیتالله حسینعلی منتظری: سپاه برای انتقال مواد منفجره به عربستان از ساکهای زائران بدون اجازه آنها استفاده کرد. پس از افشای این در عربستان و رفتن آبروی ایران، در همه جا زمزمه راه انداختند که خوب است بگوییم این نیز تقصیر سید مهدی هاشمی است. این درحالی بود که سید مهدی آن موقع درگیر مشکلات خودش بود. یکی از افراد سپاه که از متصدیان این امر ناجوانمردانه بود آمد نزد من و گفت که مسئولین من اصرار دارند تا بگوییم این امر توسط سید مهدی هاشمی انجام شده است.
“رنجنامه” احمد خمینی خطاب به آیتالله منتظری: اولاً معروف است که این کار را هم سید مهدی هاشمی و یا ایادی ایشان انجام داده اند. ثانیاً، آیا راهی برای کارهای انقلابی غیر از آنچه در مکه شد وجود دارد البته اینگونه کارها گاهی بدون گیر و اشکال انجام می گیرد و گاهی لو می رود. این به معنای موافقت من با این گونه کارها نیست ولی به طور کلی معمول این گونه کارها همین است.
خاطرات هاشمی رفسنجانی ۲۰ مرداد ۶۵: آقای بشارتی اطلاع داد که عربستان اعلان کرده چند نفر از حجاج ایرانی در ساکهای خود تی.ان.تی داشتهاند… درباره کاروانی که در جده گیر افتاده و جمعی از حجاج که در ساک آنها مواد منفجره کشف و بازداشت شدهاند، پیگیری کردم. معلوم شد. که حجاج بیاطلاع بودهاند. فقط رئیس کاروان میدانسته. به وزارت خارجه و اطلاعات گفتم که برای ملاقات با رئیس کاروان در حج تلاش کنند.
خاطرات هاشمی رفسنجانی ۲۹ شهریور ۶۵: پیش از ظهر احمدآقا و آقای ریشهری آمدند. آقای ریشهری گفت آیتالله منتظری از کشف و بازداشت مرکز و وسائل مخفی سید مهدیهاشمی ناراحتاند و میگویند این اشیاء را برای کار نهضتها لازم دارند. ولی آقای ریشهری نپذیرفته که مواد منفجره و اسناد سری دولت و وسائل جعل و… برای این کار لازم باشد، ضمن آنکه خود نهضتها هم به او واگذار نشده است. ضمناً آیتالله منتظری این بازداشت را با اشاره من و احمدآقا میدانستهاند که کاملا اشتباه است. امام در جریان قرار دارند.
خاطرات هاشمی رفسنجانی ۳۱ شهریور ۶۵: حاج احمدآقا آمد و گفت امام نظر قاطع دارند که گروه سید مهدی هاشمی باید طرد و تعقیب شوند. نگرانیمان این است که آیتالله منتظری سخت برنجند و ضرر کنیم. پیشنهاد کردم که برای تعدیل نظراتشان خدمت امام برسم.
بخشی از استعفانامه ۱۴ مهر ۱۳۶۷ میرحسین موسوی به علی خامنهای: “همه جا صحبت از سیاستهای خارجی دولت جمهوری اسلامی است بدون آن که دولت از این سیاستها که در همه جای کشور و جهان بیان میشود، خبر داشته باشد… عملیات برون مرزی که بدون اطلاع و دستور دولت صورت میگیرد، شما بهتر میدانید که تاکنون فاجعه آفرینی و اثر نامطلوب آنها برای کشور چه قدر بوده است… پس از کشف مواد منفجره از حجاج ما در جده، اینجانب از این امر آگاه میشوم. متاسفانه و علی رغم همه ضرر و زیانی که این حرکت متوجه کشور کرده است، هنوز نظیر این عملیات میتواند هر لحظه و هر ساعت به نام دولت صورت گیرد.”
کروبی در مناظره ۸۸ با محمود احمدینژاد: یک هواپیما از ما گیر افتاد و معلوم شد یک مشت مواد منفجره در آن بوده، نگهش داشتند. بنده هیچ خبر نداشتم . با قاطعیت ایستادم و همه را برگرداندم. سه تاشان (بازداشتیها) ماندند که اصلی بودند.