جمهوری اسلامی سال نو شمسی را با چهرهای جدید از خود آغاز کرده است، چهرهای که بهدنبال تسویه حساب علنی با «دشمن خارجی و داخلی» است. این نظام سیاسی که ۴۵ سالگی خود را تمام کرده و به گفته رهبرش در راه تاسیس «تمدن نوین اسلامی» گام بر میدارد، امسال به گفته برخی از شهروندانش، «شمشیر را از رو بسته.»
«قاسم سلیمانی» جملهای دارد که در میان طرفداران نظام بسیار مشهور شده، او میگوید «میزان فرصتی که در بحرانها وجود دارد، در خود فرصتها نیست.» او ادامه میدهد که شرط این فرصتها، استفاده از آن بهشرط نترسیدن است. گویا این جمله، سرلوحه کار مسوولان نظام در این دوره جدید است.
«رسول فلاحتی»، امامجمعه رشت در ۳۱فروردین، وضعیت موجود جمهوری اسلامی را بهویژه بعد از حمله به اسراییل چنین فرمولبندی کرد «رسانههای معاند که از کشف حجاب و شرایط ایجاد شده حمایت میکردند، اکنون درگیر ماجراهای اسراییل جعلی هستند و لذا ما باید فرصت را مغتنم بشماریم و برای مقابله با این بساط، وارد میدان شویم.»
تئوریسینهای جمهوری اسلامی گویا بر آن هستند که با ورود تمامقد نیروهای نظامی به عرصه سیاسی و اجتماعی، پیامهای مختلفی به گروههای متفاوت مخالف برسانند. آنها از یک سو بهواسطه «طرح نور» زنانی را که به حجاب اختیاری باور دارند هدف قرار دادهاند. پیامی که یکی از شهروندان تهران آن را «ما از موضع خود عقب نمینشینیم شما رو به موضع میاریم» تعبیر کرده است.
در دیگر سو اما با دادن حکم اعدام برای «توماج صالحی»، پیامی به همه شهروندان مخالف خود ارسال کردهاند. پیامی که میگوید «با همه مخالفان میتوانند چنین کنند.»
این وضعیت، بسیاری را یاد ایده «النصر بالرعب»، استراتژی مشهور جمهوری اسلامی در سالهای گذشته انداخته است. اما آیا شهروندان ایرانی از این اقدامات ترسیدهاند؟
با گشت ارشاد فقط خشم میکارند
۵اردیبهشت در تهران، عدهای از حامیان نظام در خیابان با حمل پرچمهای جمهوری اسلامی شعار میدادند «حجاب افتخار ماست/ یا فاطمه شعار ماست.» در گوشهای از این راهپیمایی دوربینی برای مصاحبه کار گذاشته شده بود، خبرنگار از زنی که به سمت این راهپیمایی میرفت، علت حضورش را پرسید، او توضیح داد برای حمایت از «نیروی انتظامی» آمده است و افزود «داریم دق میکنیم، داریم میمیرم. از صبح تا شب داریم غصه میخوریم تو رو خدا جلوشون رو بگیرید.»
در ۶اردیبهشت اما تجمع مشابه بزرگتری از حامیان نظام در شهر قم برای گرامیداشت اقدامات فراجا و تشکر از این نهاد امنیتی در راستای حجاب برگزار شد. صداوسیمای مرکز قم از این گردهمایی گزارش تصویری منتشر کرد. در این گزارش، زنی از حامیان نظام میگوید: «همچنان که سردار حاجیزاده دل خانوادههای شهدا رو با تنبیه متجاوز، یعنی اسراییل غاصب شاد کردن، انشاالله سردار رادان هم دل خانواده شهدا و همه مردم را با این طرح نورشون شاد کنن.»
«احمدرضا رادان»، فرمانده کل انتظامی کشور در آن روز میگوید این طرح برای «صیانت از دختران وطن» به اجرا گذاشته شده و اقدامی فرهنگی است نه امنیتی. او تاکید میکند با این حمایتهای مردمی، اشتیاق نیروهای امنیتی برای اجرای طرح «صد چندان خواهد شد.»
بعد از سخنرانی رادان، کانالهای مربوط به سپاه و بسیج پر شد از این کامنتها که «بالاخره سردار بهتنهایی وارد شد»، آنها ضمن آرزوی موفقیت میگفتند تنها دلنگران واقعی جامعه ایران، «نیروهای امنیتی» هستند.
چه در این تجمع و چه در شبکههای مجازی، طرفداران نظام میگویند: «برای ارزشهایشان هر کاری بتوانند انجام خواهند داد » و در این راه، «جان» را «متاع بیارزش» میدانند. برخی از آنها حتی زنان «بیحجاب» را با «علف هرز» مقایسه کردهاند و میگویند باید آنها را هَرَس کرد.
در میان طرفداران نظام اما کم نیستند کسانی که از اجرای این طرح ناراضیاند. یکی از آنها به «ایرانوایر» میگوید: «این طرح بههیچعنوان خروجی مثبتی برای مردم و نظام ندارد! با زور نمیشود کاری از پیش برد.» یا شخص دیگری میگوید: «اگه نظام عاقل بود که از یه جا دوبار گزیده نمیشد، هی دارن اشتباهها رو تکرار میکنن.»
«طرح نور» در ۲۵فروردین، برای برخورد با «زنان بیحجاب» در سراسر ایران اجرایی شد. فرمانده انتظامی تهران همان روز در مورد این طرح گفته بود: «افرادی که به هشدارهای قبلی پلیس توجه نکردند، از امروز بهصورت ویژه در سطح شهر مورد تذکر قرار میگیرند و اقدام قانونی در مورد آنان انجام میشود.»
گزارشها حداقل در تهران نشان از آن دارد که از آن روز تعداد زنان چادرپوش در مراکز شهر یا زنانی با مقنعه سبز، بهشکل قابل توجهی افزایش یافته است.
همزمان با اجرای این طرح، کانالهای تلگرامی وابسته به سپاه، ویدیویی از مادر شهید «فریدون پریار» منتشر کردند. او در این ویدیو میگوید «تو ماشین تو ترافیک دختره پسره رو میبوسه؟ این چه وضعشه برای این مملکت درست کردن…، آخر عمری ما چی داریم میکشیم؟ چرا اینها حیا نمیکنند؟ چرا عفتشان را جمع نمیکنند؟»
بخشی از کار دستگاه ایدئولوژیک جمهوری اسلامی در سالهای گذشته، اقدام به نام خواست خانواده «شهدا و جانبازان» بوده است. امری که روحانیونی مانند «حسین نوری همدانی» در ۱۰اردیبهشت، نیز با جملاتی مانند «آغاز برنامه طرح نور در زمینه حجاب توسط نیروی انتظامی امری مبارک و مورد حمایت است. درباره حجاب بهشدت حساس هستیم»، از آن حمایت کردند.
اما در مقابل این اقدام، «سعید» که در نزدیکی میدان انقلاب تهران زندگی میکند، به ایرانوایرمیگوید: «من خودم میترسم از وضعی که راه انداختن تو خیابونها علیه زنان، ولی بعضیا خیلی دل دارن که جوری که دلشون میخواد دارن تو خیابون راه میرن.»
«سارا» نظر دیگری دارد. او که با حجاب کردن مخالف است، از دو احساس متعارض سخن میگوید: «وقتی تنها میرم بیرون شاید با دیدن اینا بترسم، ولی وقتی این همه آدم تو خیابونن، این همه دختر شبیه خودت میبینی، ترس برای چی؟» او تاکید دارد که «حکومت میخواد با زور بگه که این لچک رو باید قبول کنید. من قبول نمیکنم…، اینا فقط با این کاراشون تو دل من و دوستام خشم میکارن.»
توماج، آناتومی یک اعتراض
حال جمهوری اسلامی بعد از آنکه بسیاری را در سالهای ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ به چوبه دار سپرد، اینبار با طرح موضوع یک اعدام جدید، باز آغوش مرگبار خود را گشوده است و خشم مردم را بیشتر کرده است
در ۵اردیبهشت، دادگاه انقلاب اسلامی اصفهان، «توماج صالحی»، خواننده ایرانی که به همراهی با اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» مشهور شده بود را، بهاتهام «افساد فیالارض» به اعدام و مجازاتهای تکمیلی محکوم کرد.
رسانههای جمهوری اسلامی او را «لیدر اغتشاشات ۱۴۰۱» میخوانند. آنها میگویند او پس از بازداشتش، «اعترافات موثری» انجام داد. او بلافاصله بعد از آزادی، «علیه زندانهای ایران سیاهنمایی کرد و مدعی شکنجه در بازداشتگاه شد.» همین موضوع، باعث دستگیری دوباره وی شد.
اینبار اما او با حکم اعدام مواجه شده است، حکمی که بسیاری از نهادهای بینالمللی و افراد عادی در نقاط مختلف جهان را به واکنش واداشته تا در مقابل این «حکم بیرحمانه» بایستند و در حمایت از توماج در نقاط مختلف جهان، تجمعاتی ترتیب دهند.«سپهر»، یکی از شهروندان تهرانی است که به ایرانوایر میگوید: «این حکم سرآغاز احکام جدیده، میخوان همه معترضین رو بترسونن که ببینید آخرتون همینه.»
«ندا»، شهروند دیگری که با ایرانوایر صحبت کرده هم، با او همفکر است، او باور دارد: «میخوان قربونیش کنن که بقیه خفهشن.» این دو معتقدند که اگر جلوی چنین احکامی گرفته نشود، جمهوری اسلامی با مردم شدیدتر برخورد خواهد کرد.
در مقابل «حمید»، یکی از طرفداران نظام، به ایرانوایرمیگوید از تصمیم دادگاه برای اعدام، شوکه نشده «حقش بود، پررو بازی درآورد.» او تاکید میکند که «البته من ناراحتم که دنیا و آخرت خودش رو خراب کرده، ولی خودش خراب کرده.»جمهوری اسلامی اما بهدنبال اقناع طرفداران، خود سناریوهای جدیدی نیز ساخته است. ۱۱اردیبهشت در سایت «مشرق نیوز»، گزارشی منتشر شد که مدعی است مادر توماج، عضو سازمان «منافقین» بوده و با پدر او «ازدواج تشکیلاتی» کرده است. گزارش میگوید «همین رویکرد خانوادگی محتوای شعرهای او را ساخت.»
بهنظر میرسد که این نوع خبررسانی، برخی از طرفداران حکومت را قانع به این حکم کرده است. آنها با یادآوری «صیاد شیرازی» و «اسدالله لاجوردی» که هر دو توسط اعضای سازمان مجاهدین خلق کشته شدند، گفتهاند: «نباید به منافقین که توبه کردهاند رحم کرد.» برخی هم میگویند: «همین که تا الان اعدامش نکردن، جای تعجبه.»
نکته دیگری که رسانههای وابسته به جمهوری اسلامی بر آن تاکید دارند، این است که «صالحی تا قبل از بازداشت، آشوبگران را دعوت به خرابکاری اماکن حساس و آسیب به ماموران انتظامی و امنیتی میکرد.»
یکی از کامنتگذاران در سایت مشرق نیوز میگوید: «نباید به توماج دلسوزی کرد، بلکه این مردم هستند که از رفتار امثال او متضرر میشوند؛ مردم گناه دارن، نه کسی که مردمفریبی میکنه.» او در پاسخ به کاربر دیگری که گفته بود «دلش از نظام پر بوده و اعتراض کرده» میگوید که جمهوری اسلامی احکام خداوند را اجرا میکند و کسی حق اعتراض ندارد؛ «غلط کرد به حکم الله اعتراض کرد. اعتراض به حکم الله نداریم. غلط کرده دلش از اسلام و اصل نظام اسلامی پر بوده. اون دل مفت نمیارزه؛ بندازدش جلوی سگ. حالا دل ما از جرایم اون پره.»
«حسن» که در یکی از استانهای جنوبی ایران زندگی میکند، به «ایرانوایر» میگوید: «من باور ندارم که توماج را اعدام کنند. احتمالش هست که اعدام کنن. ولی احتمال کمیه.» او در مقابل نظرهایی مانند «توماج از سعه صدر نظام سواستفاده کرده، هر حکمی که بهش بدن حقشه. نباید شاهد این حرکتها باشیم»، میگوید: «کار دولت ما شده جون مردم گرفتن. فکر اعدام باید آخرین فکر این نظام هم نباشه.»
یکی از اهالی تبریز نیز دراینباره میگوید: «تو این وضع، دولت اسراییل هم اومده ازش حمایت کرده، الان میگی ما چی بگیم. آقا ما با اینا تو جنگیم. این چیزا معلوم میکنه که اون (توماج) کجا ایستاده.» اما بسیاری این سخنان را قبول ندارند و یکی دیگر از اهالی این شهر میگوید: «او فقط اعتراض کرده و ترانه خونده، اگه جرمه ، باید خیلیها رو بگیرن.»
«مریم»، شهروند دیگری است که با یاد آوری «شجاعتبخشی» توماج به اعتراضات مردمی مریم میگوید «قضیه توماج فرق میکنه، توماج میگفت که ساکت نشینیم، حالا اینها میخواهد خفش کنن و یه ترسی بندازن به جون مردم تا ما هم خفهشیم؛ ولی نمیشیم.»
سیاست «النصر بالرعب»
«ایرج مصداقی»، فعال حقوقبشر، در مصاحبهای در سال ۱۳۹۳ در مورد اعدامهای جمهوری اسلامی گفته بود: «اعدام، بخشی از سیاست جمهوری اسلامی است. نظام جمهوری اسلامی براساس شعار النصر بالرعب خود را تثبیت نمود.» او در آن سال میگوید که این نظام دست از اعدام بر نخواهد داشت.
شیعه بر آن است که با آمدن مهدی، ترس در دل دشمنانش جای خواهد گرفت. دشمنان مهدی «از قدرت و پیروزیهای او به قدری به هراس میافتند که توان استقامت خویش را از دست میدهند.»
بسیاری بر آن هستند این باور را که از آن به «النصر بالرعب» یاد میشود، آیتالله خمینی جان دوباره بخشیده است. این نظر درحالیست که رهبر انقلاب در اوایل فروردین ۱۳۵۸ به وضوح گفته بود: «در محیط اسلام و مملکت اسلامی رعب نیست و در محیط طاغوتی رعب است؛ برای اینکه محیط اسلامی، نه شخص اولش و نه سردارهایش با مردم جوری نکردند که از مردم بترسند؛ با مردم محبت کردند؛ مردم همه برادر او هستند، خدمتگزارش هستند. همان طوری که اینها خدمت به مردم میکنند، مردم هم خدمت به آنها میکنند. در یک همچون محیطی، کسی ترس ندارد، لازم نیست که ایجاد رعب بکنند»
چند ماه بعد اما سخنان او به کل تغییر میکند. او در مرداد۱۳۵۸، سخنرانی مشهوری انجام داد و گفت: «اشتباهی که ما کردیم این بود که بهطور انقلابی عمل نکردیم. قلمها را بشکنید» خمینی مستحکمتر در شهریور۱۳۵۸ سخن گفت: «اسلام با خون رشد پیدا کرد. دینهای بزرگ پیامبران سابق و دین بسیار بزرگ اسلام در عینحالی که یک دستشان به کتابهای آسمانی و برای هدایت مردم، دست دیگر به اسلحه ها بود…، اسلام دین خون است برای فجّار و دین هدایت است برای مردم دیگر.»
وضعیت در همان سال اول به گونهای پیش رفت که «اکبر هاشمی رفسنجانی» در فروردین ۱۳۵۹، زمانی که پیش آیتالله خمینی و مسوولان قوهقضاییه نشسته بود، با اشاره به سخنان خمینی گفت «مطلب جدیدی که در صحبتهای امروزتان مطرح شده بود نصر بالرعب الهی، مطلب خیلی خوبی بود که ما از آن غفلت کرده بودیم.»
در سخنرانیهای دیگر سالهای اول انقلاب، خمینی بارها بهطرق مختلف این عبارت را تکرار کرد. حتی در سال ۶۱ سخنرانیای خطاب به دشمنان داخل و خارج کرده و گفت «چگونه لشکریان کفر با آن سلاحها و آن همه افراد از تعداد اندک ما شکست میخورند. این همان نصر بهواسطه رعب است که خدا در دل دشمنان ما رعب ایجاد کرده است.»
انقلاب فرهنگی، اعدامهای دهه ۶۰، برخورد با روشنفکران، سرکوب اعتراضات، برخورد با کارگران و… در سالهای مختلف، همه تلاشهایی بودند که بسیاری آن را همان استراتژی النصر بالرعب دانستند. استراتژیای که بهدنبال ایجاد انفعال در جامعه و سرکوب مخالفان بوده است.
بااینحال در سال ۱۴۰۱، «مهدی کروبی»، مردی که بیش از ۱۳ سال است که در حصر خانگی است، در یک نامه نوشت: «تئوری النصر بالرعب در قبال این ملت به ستوه آمده از ظلم، تحقیر، تبعیض و فساد دیگر کارایی ندارد.»
در همان سال و چند ماه قبل از این نامه نیز، حزب جمهوریت در پی بازداشت «مصطفی تاجزاده»، در بیانیهای گفته بود «حکومت با هدف ساکت کردن منتقدین وضع موجود و ترویج تفکر نخنما شده النصر بالرعب، راه بهجایی نخواهد برد.»
بااینحال، سیاست النصر بالرعب هنوز پابرجاست.