یکی از تأثیرگذارترین نشریههای فارسیزبان در تاریخ سیاسی و ادبی ایران “کاوه” است که در سالهایی از جنگ جهانی اول و جمهوری وایمار در برلین منتشر میشد. این روزنامه نقطه تلاقی اهداف آلمان قیصری و وطنپرستان ایرانی بود.
کمتر روزنامه فارسیزبانی منتشر شده در خارج از ایران را میشناسیم که مانند “کاوه” موضوع بحث علاقهمندان به علوم سیاسی و تاریخ بوده باشد. این روزنامه از یک سال و نیم پس از آغاز جنگ جهانی اول تا ۳۰ مارس ۱۹۲۲ در دوره جمهوری وایمار در برلین منتشر میشد و سردبیر آن سید حسن تقیزاده بود.
یک علت بحثبرانگیز بودن این روزنامه این است که دستاندرکاران آن به سخن گفتن درباره شرایط انتشار آن علاقهای نداشتهاند و در نتیجه بسیاری از پرسشها درباره آن را بیپاسخ گذاشتهاند. علت دیگر میتواند این باشد که تقیزاده، نماینده تبریز در اولین دور مجلس شورای ملی پس از مشروطه و سناتور دوره پهلوی، همواره به دلیل شخصیت سیاسی بارزش زیر ذرهبین و اغلب مورد حمله بود. در نتیجه تلاش برای روشن شدن زمینههای انتشار “کاوه” با موانعی از سوی طرفداران تقیزاده و واکنشهای نفرتبار مخالفان او روبرو میشد.
در این مقاله از جمله با استناد به اسناد وزارت امور خارجه آلمان به گوشهای از ناگفتهها درباره انتشار “کاوه” در دوره جنگ جهانی اول در برلین نگاهی میافکنیم.
انتشار روزنامهای فارسیزبان در برلین
استبداد، جنگ و انقلاب همیشه در طول تاریخ تبعید و مهاجرت را به دنبال داشته است. حوادث پس از انقلاب مشروطه در ایران هم بسیاری از فعالان این انقلاب را مجبور کرد تا در دورههای مختلف وطنشان را ترک کنند و اغلب به استانبول یا کشورهای اروپایی و آمریکا بروند. گروهی از این فعالان سیاسی در “کمیته ملیون ایرانی” گرد هم آمدند که در آغاز سال ۱۹۱۵ در برلین تشکیل شد. تشکیل این کمیته در برلین نتیجه تلاقی اهداف دولت آلمان و ملیون ایرانی بود.
به نوشته اولریش گرکه در کتاب “جایگاه ایران در سیاست آلمان در خاورزمین در زمان جنگ جهانی اول”، دولت آلمان میخواست با تشکیل این کمیته “نیروهای وطنپرست ایرانی را متحد کند تا کشور را بسیج کنند و با آلمان و نیروهای متحدین، آلمان، اتریش-مجارستان و ترکیه، علیه دشمن مشترک برای آزادی ایران از سرکوبگران بجنگند. بدین منظور گروههایی از ملیون باید به قسطنطنیه، بغداد، تهران و شیراز اعزام میشدند تا به تبلیغ میان مردم بپردازند، دولتی طرفدار آلمان سر کار آورند و از ژاندارمری و سفارت آلمان در ایران حمایت کنند. کمیته ملیون ایرانی هم از نیروهای متحدین درخواست پشتیبانی مالی و تسلیحاتی از استقلال ایران را داشت”. دولت آلمان برای پیشبرد سیاستش در ایران در پایان سال ۱۹۱۶ بودجه ماهانهای بالغ بر سه میلیون مارک رایش را تصویب کرده بود.
یکی از وظایف اصلی کمیته ملیون ایرانی از ۱۹۱۶ انتشار روزنامه “کاوه” در برلین بود که هدفش تبلیغ به نفع آلمان در میان ایرانیان عنوان شده بود. اعضای این کمیته بعدها در فعالیتهای کمیته حمایت از دانشجویان ایرانی در آلمان شرکت داشتند که نوامبر ۱۹۱۷ در برلین تاسیس شد.
سردبیر و نویسنده اغلب مقالات و سرمقالات “کاوه” سید حسن تقیزاده بود که با نام مستعار “س. حسن” به عنوان چهره اصلی کمیته ملیون ایرانی در برلین فعال بود. چندین مقاله کاوه نیز نوشته سید محمدعلی جمالزاده، معروف به “پدر داستاننویسی ایران” است.
تقیزاده از برجستهترین چهرههای سیاسی قرن بیستم ایران بود. او در سال ۱۸۷۸ در تبریز به دنیا آمد. پدرش از روحانیان معروف بود. او به نسلی از ایرانیان تعلق داشت که در آستانه اجباری شدن آموزش عمومی هم از تحصیلات سنتی و هم مدرن بهرهمند شد. در جوانی با افکار شیخیه و متجددانی چون طالبوف و ملکم خان و نیز متجددان عرب و ترک زمانهاش آشنا شد. با میرزا محمد علی خان تربیت “گنجینه فنون” را در سالهای ۱۹۰۲ و ۱۹۰۳ در تبریز منتشر کرد. پس از مشروطه به نمایندگی مردم تبریز در نخستین دوره مجلس شورای ملی رسید. با کودتای محمدعلی شاه به تبعید اروپا رفت. پس از یک سال اقامت در لندن و استانبول و شرکت در تاسیس کمیته ضداستبدادی ایران در لندن Persia Committee به ایران بازگشت.
در مجلس دوم بار دیگر به نمایندگی انتخاب شد و در این دوره به عنوان یکی از رهبران حزب دموکرات در کشمکش با فراکسیون اعتدالیون به رهبری سید عبدالله بهبهانی بود. پس از ترور بهبهانی در سال ۱۹۱۰ بار دیگر مجبور به ترک ایران شد و بدین ترتیب دوره ۱۲ ساله زندگیاش در تبعید آغاز شد که او آن را در استانبول، لندن، نیویورک و بیش از همه در برلین (حدود هفت سال) سپری کرد. زندگی در تبعید را با سختی بسیار میگذراند تا آنکه پس از آغاز جنگ اول پیشنهاد آلمانیها را برای همکاری در برلین پذیرفت. در برلین ملیونی را که در تبعید میزیستند فراخواند تا در “کمیته ملیون ایرانی” جمع شوند. از جمله همکاران او در این کمیته شخصیتهایی چون سید محمدعلی جمالزاده، حسین کاظمزاده ایرانشهر و ابراهیم پورداود بودند.
در ۱۵ دسامبر ۱۹۱۵ کمیته ملیون ایرانی در برلین در نامهای به وزارت امور خارجه آلمان پیشنهاد کرد که نشریهای دوهفتگی در هشت صفحه به فارسی در برلین منتشر کند و برای این کار درخواست کمک مالی کرد. در این نامه درباره محاسن انتشار چنین نشریهای برای دولت آلمان آمده است که تاسیس نشریهای فارسیزبان به وسیله کمیته ملیون ایرانی در زمان جنگ در خدمت چند هدف است: به عنوان پوششی بر فعالیتهای سری ایرانیان و مقابله با اتهامات نیروهای متفقین علیه آنان مبنی بر اینکه در حال توطئه هستند، تبلیغ مداوم برای آلمان، خنثی کردن تبلیغات متفقین که از طریق نشریاتشان بین ایرانیان منتشر میشود و دادن اخبار جنگی. در نامه همچنین گفته شده که انتشار نشریه تاثیری بیش از بروشور دارد، نویسندگان ایرانی از طریق نشریه میتوانند مقالاتشان را سریعتر منتشر کنند و به اهدافشان برسند. آنها در ضمن میتوانند درباره مسائل مختلف اجتماعی، تاریخی و سیاسی بحث کنند و راه حلهایی بیابند. نشریات آلمانی هم میتوانند از مقالات نویسندگان ایرانی که به جزئیات موضوعها واقفند به عنوان منبع استفاده کنند و به خوانندگان آلمانی اطلاعات دقیق بدهند. درباره ادامه انتشار “کاوه” پس از جنگ هم گفته شده که میتواند به تحکیم روابط دوستانه میان آلمان و ایران و جهان اسلام کمک کند.
همراه با پیشنهاد کمیته ملیون ایرانی نامهای هم از اسکار مان، خاورشناس آلمانی، برای وزارت امور خارجه در برلین فرستاده شد. اسکار مان در نامهاش به وزارت خارجه طرحی را عرضه کرده بود که با ایرانیها درباره سازماندهی انتشار نشریه و محتوای مقالات آن کار کرده بود. این خاورشناس در نامهاش به وزارت خارجه آلمان انتشار “کاوه” را در نهایت به سود سیاست و اقتصاد آلمان ارزیابی کرده بود. او همانند بسیاری دیگر از پژوهشگران همعصرش معتقد به لزوم به کارگیری علم در کارهای عملی بود و به لحاظ سیاسی فعال شده بود تا جنبه عملی رشتهاش را در سیاست نشان دهد.
مان نامهاش را این گونه آغاز میکند: «ایرانیانی که در حال حاضر بنا بر خواست و علاقه ما در برلین هستند پیشنهاد کردهاند که به قصد تبلیغ برای ما نشریهای را در فاصله زمانی منظم به زبان فارسی منتشر کنند.»
در این نامه آمده که ایرانیان پیشنهاد کردهاند نشریهای را دوبار در ماه در چهار تا هشت صفحه در قطع روزنامهای دربیاورند و هر شماره شامل یک یا چند مقاله درباره اوضاع سیاسی ایران، بخصوص در باره رابطه ایران با قدرتهای در حال جنگ باشد. به گفته مان، این مقالات باید از سانسور وزارت خارجه بگذرد که بدین منظور امضاکننده (مان) خلاصه یا ترجمه آن را ارائه خواهد کرد.
خاورشناس آلمانی در ادامه مینویسد که همچنین یک مقاله کوتاه که با کمک “مرکز اخبار برای مشرقزمین” درباره وضعیت نظامی نیروهای متحدین است و گهگاه نیز مقالات اقتصادی انتشار خواهند یافت و مقالات آلمانی در این زمینه ترجمه خواهند شد.
اسکار مان همچنین مینویسد که اخبار کوتاه نیز در نشریه فارسیزبان منتشر خواهد شد که هدفشان تصحیح اخبار نادرست دشمن است، از جمله اخباری که مطبوعات دشمن درباره اوضاع داخل ایران به منظور تاثیرگذاری بر افکار عمومی منتشر میکند، و وسایل این کار را “مرکز اخبار برای مشرقزمین” در اختیار ایرانیان قرار میدهد.
مان در نامه خود پیشنهاد ایرانیان برای انتشار روزنامه را همخوان با روح زمان میداند، و دلیل میآورد که تبلیغات آلمان خوب پیش نمیرود و روزنامه جانشینی برای همه فعالیتهای دیگر است، بخصوص برای مقابله با اخبار متفقین. او اشاره میکند که “ایرانیها نشان دادهاند که خیلی سریع کار میکنند و میتوانند مطلب را سریع آماده انتشار کنند و راههایی هم برای پست روزنامه پیدا کردهاند که در نتیجه در عرض مدت کوتاه چهار هفته مطالب به داخل ایران میرسد”!
مان هم آینده چنین روزنامهای پس از جنگ را در خدمت تجارت و صنعت آلمان میبیند و میگوید پس از جنگ حجم مقالات میتواند افزایش یابد و درباره دستاوردهای صنعتی و فنی آلمان باشد. او مینویسد که نویسندگان آشنا به موضوع را میتوان به کار گماشت که میتوانند ایرانیانی باشند که در مدارس عالی فنی آلمان درس خواندهاند. و در آینده میتوان آگهی هم در این روزنامه منتشر کرد.
مان در ادامه مینویسد که مرکز اخبار برای مشرقزمین در جریان این طرح و موافق با آن است. او پیشنهاد میکند که نشریه ایرانیان در آغاز به عنوان یکی از نوشتههای تبلیغی آلمان قلمداد شود تا نیازی به رعایت قانون مطبوعات مبنی بر درج نام سردبیر و نویسندگان نداشته باشد. پیشنهاد او چاپ هر بار سه هزار نسخه از کاوه است که از آن یکهزار و ۵۰۰ نسخه را خود ایرانیها پخش کنند و هزار تا را وزارت خارجه و ۵۰۰ تا را مرکز اخبار.
مان حساب میکند که هزینه چاپ هر شماره چهار صفحهای در سه هزار نسخه ۲۴۰ مارک رایش شود. او مینویسد که هزینه انتشار نشریه بالاتر از هزینهای نخواهد بود که پیش از این برای چاپ بروشور “اخبار جنگ” به فارسی صرف شده است.
حدود یک ماه پس از ارسال دو نامه مزبور نخستین شماره “کاوه” در چاپخانه رایش برلین، و نه آن طور که در خود نشریه آمده در “چاپخانه کاویانی”، در هشت صفحه در قطع روزنامه چاپ شد. نخستین شماره “کاوه” در ۲۴ ژانویه ۱۹۱۶ منتشر شد و تا ۳۰ مارس ۱۹۲۲ در مجموع ۶۰ شماره از آن انتشار یافت.
علاقه آلمان
برای روشن شدن دلیل علاقه آلمان به انتشار نشریهای فارسیزبان در برلین در میانه جنگ جهانی اول باید سیاست آلمان آن دوره را در قبال مشرقزمین شناخت. آلمان در مقایسه با دیگر امپریالیستهای اروپایی تازهوارد بود و در رقابت با قدرتهایی چون انگلیس و فرانسه نتوانسته بود کشورهای بزرگی را مستعمره خود کند. تلاش آلمان این بود که حمایت کشورهای خاورزمین را به دست آورد و آنها را به شورش علیه رقبایش برانگیزد تا خودش جای آنها را برای بهرهبرداری از منابع طبیعی این کشورها بگیرد.
قیصر آلمان در سال ۱۸۹۸ اعلام کرده بود که آلمان مدافع “۳۰۰ میلیون پیروان محمد” است. او بیش از هر چیز در پی ایجاد انقلاب در کشورهای تحت سلطه انگلیس بود. آلمان بخصوص مایل بود که در کشورهای هند و مصر که “پاشنه آشیل بریتانیای غول” به حساب میآمدند شورش به پا شود. نقشه این بود که ایران و افغانستان و ترکیه اتحادی ضدروسی-ضدبریتانیایی تشکیل دهند.
برای ایجاد انقلاب در مشرقزمین آلمان مبالغ هنگفتی را صرف تبلیغات در شمال آفریقا و خاورمیانه میکرد. در تبلیغات آلمان متفقین ضد اسلام و ضد خاورزمین معرفی میشدند. ارگان اصلی برای تبلیغ در مشرقزمین “مرکز اخبار برای مشرقزمین” بود. تاسیس این ارگان ایده ماکس فرایهر فون اوپنهایم، دیپلمات و خاورشناس آلمانی بود. اجازه تاسیس آن در سپتامبر ۱۹۱۴ صادر شد. هدف آن مقابله با تبلیغات انگلیس در مشرقزمین عنوان شده بود. برای رسیدن به این هدف اخباری که نویسندگان آن مینوشتند از جمله به عربی، ترکی، فارسی، هندوستانی و سواحلی ترجمه میشدند. بدین منظور استادان سمینار خاورشناسی برلین و انستیتوی استعماری هامبورگ به خدمت گرفته میشدند. این اخبار باید سپس توسط بانکها، شرکتها و نمایندگیهای آلمان در خارج پخش میشدند. هزینه تولید تبلیغات را وزارت خارجه آلمان میپرداخت و با وساطت آن از چاپخانه رایش که زیرمجموعه اداره پست رایش بود استفاده میشد.
مرکز اخبار برای مشرقزمین همچنین در ایجاد کمیته ملیون ایرانی در کنار کمیته ملیون کشورهای دیگر مثل هند نقش داشت. این مرکز در کنار بخشهایی مانند ترکی، عربی و هندی یک بخش فارسی هم داشت که در آن همکاران شرقی و آلمانی با هم کار میکردند. آلمانیها معمولا خاورشناس بودند یا کارمندان کنسولگری، تجار و میسیونرها. این مرکز در ارتباط پنهان با وزارت خارجه و ستاد کل ارتش بود.
به جز تبلیغ در خاورزمین وظایف دیگر این مرکز ایجاد روابط شخصی با شرقیها در آلمان، کنترل و هدایت فعالیت سیاسی آنها در جهت علائق آلمان، رسیدگی به اسناد مربوط به کشورهای خاورزمین برای وزارت خارجه، کمک به سانسور نوشتهها و نامههای به زبانهای شرقی برای ستاد کل ارتش، وزارت خارجه و مراکز نظامی و نیز نظارت بر انتشار کتابها و نوشتههای شرقیها بود.
بنابراین انتشار روزنامه “کاوه” با حمایت دولت آلمان بر پایه سیاست عمومی آلمان در خاورزمین بود و به آن به عنوان کار تبلیغاتی “مرکز خبر برای مشرقزمین” در طول جنگ جهانی اول نگاه میشد.
همکاری ایرانیان با دولت آلمان
اما چرا ملیون ایرانی برای دولت آلمان تبلیغ میکردند؟ از همکاری آنها با آلمانیها اغلب به تندی انتقاد شده است. تقیزاده، رئیس کمیته ملیون ایرانی، در خاطراتش تنها سه خط به انتشار “کاوه” اختصاص داده و نوشته که این نشریه “روزنامهای سیاسی بر ضد دشمنان آلمان و برای استقلال کامل ایران به تقویت آلمان بود. مخارجش را آلمانیها میدادند”.
آمادگی ملیون ایرانی برای همکاری با آلمانیها و تبلیغ برای آنان را باید در متن احساس درماندگیای دید که در آغاز قرن بیستم ایرانیان را در برگرفته بود؛ زمانی که در سال ۱۹۰۷ انگلیس و روسیه ایران را به حوزههای نفوذ خود تقسیم کردند و سپس بدون اهمیت قائل شدن برای اعلام بیطرفی ایران در جنگ جهانی اول نیروهایشان را وارد خاک ایران کردند. ضعف دولت ایران در برابر این دو کشور امپریالیستی و امکانات ناچیز آن برای مقابله با آنها ملیون ایرانی را به این یقین رساند که حمایت یک نیروی سوم که با هر دو کشور دشمن باشد برای مقابله با این دو لازم است.
حوادث پس از انقلاب مشروطیت در ایران بسیاری از ملیون را در تردید سنتیشان به خود و مردم تقویت کرده بود. آنها آلمان را کشور دوست میدانستند چون در آسیا مستعمرهای نداشت و خود را دوست مسلمانان معرفی کرده بود. ایرانیان خاطره بدی از این کشور نداشتند. پیش از جنگ اول هم احساسات طرفدار آلمان وجود داشت که در ادبیات ایران بازتاب یافته است. بخصوص دو شاعر این دوره ادیب پیشاوری و وحید دستگردی اشعار زیادی را به قیصر ویلهلم دوم و آلمان تقدیم کردهاند.
تقیزاده در خاطراتش از دیدی که او و دوستانش به آلمان داشتند نوشته و با این دید، زمانی که در آمریکا بوده، پیشنهاد کنسول آلمان را برای همکاری میپذیرد: «ایرانیها آلمان را مثل پیغمبر، حضرت داود، میدانستند که آمده آنها را نجات دهد. ما همه برای آلمان سینه میزدیم بدون آنکه ارتباطی با آنها داشته باشیم.»
اسناد تاریخی نشان میدهند که ایده همکاری با آلمان به منظور مقابله با روسیه و انگلیس و نیز ایده انتشار نشریهای در میان ملیون ایرانی رایج بوده که برای نیروهای متحدین در زمان جنگ تبلیغ کند و پس از جنگ هم به تبلیغ برای دستاوردهای آلمان بپردازد.
بدین ترتیب تلاش آلمان برای نفوذ و قدرتگیری در مشرقزمین و احساسات آلماندوستانه ملیون ایرانی که در حمایت قدرتی سوم که دشمن دشمن ایران باشد، تنها راه رهایی از دستاندازیهای انگلیس و روسیه را میدیدند، در یک نقطه به هم رسیدند که نتیجهاش تاسیس روزنامه “کاوه” بود.
و اما از طرح و ایده تا واقعیت و عمل فاصله زیاد است. واقعیت این است که کاوه به دلیل مخارج چاپش در عمل به طور معمول ماهی یکبار و در اواخر جنگ هر دو سه ماه یکبار منتشر میشد. این نشریه تا پایان جنگ زیر کنترل و سانسور بود، اما پس از آن تامین هزینه چاپ آن بسیار به سختی صورت میگرفته و مدرکی دال بر سانسور آن هم وجود ندارد.
پژوهشگران تاریخ ادبیات ایران “کاوه” را روزنامهای میدانند که با انتشار مقالههای درخشان به پیشرفت زبان و ادبیات فارسی کمک بسیار کرده است. تاریخدانان هم دریافتهاند که این نشریه در زمان خود به لحاظ سیاسی پرنفوذ بوده، با انتقادات تندش به فرهنگ و جامعه ایران خشم بسیاری را بخصوص روحانیت را برمیانگیخته و زمینهساز نضجگیری ایده “ملت ایران” بوده است.