آزادی با چکمه نمی آید
در این خانه که آشوب است، در این خانه که محکوم است، کسی فریاد میکوبد بر این دیوار پوسیده، که “میآید نجات از دور”، ولی بیدار، کی دیده؟ نجات از غربه یا شرقه؟ نجات از دست بیگانه؟ چه نابینا دل ساده، که از بیگانه چشم دارد. در ایران ما که هنوز بوی خون آزادیخواهان از… ادامه مطلب »