ایرانوایر
پیام یونسیپور
اینکه در گروه مرگ، میان قهرمان سابق جهان، قهرمان کنونی اروپا، قهرمان مطلق آفریقا، با چهار امتیاز سوم شوی، تا آخرین ثانیه شانس صعود داشته باشی، با سوت داور اشک بریزی، یعنی فراتر از تمام تصورات بودی. میتوان به احترام این تیم ایستاد، کف مرتب زد و همیشه با عشق از آن یاد کرد. عشقی که قابل فراموش شدن هم نیست.
«کارلوس کی روش» تیمش را با ترکیب علیرضا بیرانوند، رامین رضاییان، احسان حاج صفی، مرتضی پورعلی گنجی، مجید حسینی، امید ابراهیمی، سعید عزت اللهی، وحید امیری، علیرضا جهانبخش، مهدی طارمی و سردار آزمون به زمین فرستاد. آن طرف سانتوس، یازده مردش را با پاتریسیو، سدریک سوارس، پهپه، ژوزه فونته، رافائل گوئریرو، ویلیام کاروالیو، آدرین سیلوا، ژوائو ماریو، ریکاردو کوارشما، کریستیانو رونالدو و آندره سیلوا انتخاب کرد.
بازی مطابق انتظار با حملات اولیه پرتغال و عقب نشینی محسوس ایران آغاز شد. راهی که کی روش برای محک زدن حریف و تماشای پلن های مختلف هجومی رقیبانش همیشه انتخاب میکند. پرتغال اما سعی کرد ابتدا به بازی با در خط دفاعی و ارسال توپهای بلند روی بیاورد. اولین موقعیت برای رونالدو دقیقه سوم بازی خلق شد. در ۱۸ قدم گرفت و زد، اما بیرانوند راه توپش را بست. برای اولین موقعیت جدی، کمی زود بود. دفاع بسته ایران یک تفاوت ویژه هم با بازی مقابل اسپانیا داشت.
این بار پرس را نه از زمین خودی که از مرز یک سوم دفاعی حریف شروع میکردیم. دقیقه هفتم روی ضدحمله و تیزهوشی جهانبخش میتوانستیم دروازه پرتغال را تهدید کنیم، اما ضربه وحید امیری با فاصله از کنار دروازه بیرون رفت.
در کنار تمام برنامه های تاکتیکی ایران، نوعی بی اعتماد به نفسی در حرکات بازیکنان هم به چشم می خورد. هرچند پرش های بازیکنان روی سر رونالدو کم نقص بود، اما دو اشتباه بیرانوند در مهار توپ و یک بار تداخل دفع توپ بین عزت الهی و بیرانوند هم خطرساز شد.
شاید خیلی زود میشد فهمید که داور حتی در برخورد با بازیکنان، گرایشی مستقیم به پرتغال دارد. خطاهای پنجاه درصدی مرکز زمین و حتی اطراف محوطه جریمه را در جا سوت میزد و البته شاید علاقه داشت کاشتههای رونالدو را از نزدیک ببیند. اعلام نکردن یک خطای مسلم پشت محوطه جریمه پرتغال یا نشان ندادن کارت به مدافعی که جلوی حرکت احسان را دقیقه بعد گرفت نمونه بارز رفتارهای متضادش بود.
باز هم وقتی از دقیقه ۱۵ بازی رد میشویم، کمی فضا عوض میشود. یکی دو حمله میکنیم، اما سریع برمی گردیم بهعقب و دوباره فاز دفاعی. کمی (فقط کمی) فضا تغییر میکند که البته میتواند در حملات یا ضدحملات پرتغال هم خطرناک باشد. اما تیم کی روش چارهای هم نداشت. در نهایت، از این بازی امتیاز میخواست.
آن طرف اسپانیا و مراکش خوب راه دروازه هم را پیدا کردهاند. مراکش گل اول را دقیقه ۱۵ زد، اسپانیا ۵ دقیقه بعد جبرانش کرد. بازی ایران این طرف مبتنی بر سرعت آزمون، سرزنی آزمون و پاسهای آزمون برای فرار جهانبخش و امیری و طارمی است. طارمی جایش را پیاپی عوض میکند. او تنها بازیکن آزادی بود که میتوانست حتی تا قلب دفاع خودی هم عقب برود.
این وضعیت را در بازی رونالدو میدیدیم. بازیکنی که هرگز در یک فضای مشخص بازی نمیکرد. تغییرات پیاپی که در بازی و فضای حرکتیاش میداد، فوقالعاده بود و البته برای فریب دادن و سردرگم کردن مهاجمان انجام میشد.
دقیقه 33 بهترین موقعیت را جهانبخش ساخت. خودش توپ را گرفت، موقعیت ساخت، فضا ررا درست کرد، توپ را برداشت و رفت و خطا را گرفت. خودش هم ضربه خطا را فرستاد، اما سعید عزت الهی با ضربه سر، توپ را درست جایی فرستاد که دروازه بان پرتغال ایستاده بود. شاید کمی اگر توپش زاویه داشت، دقیقه 33 ایران تیم برتر زمین بود.
سه دقیقه بعد باز هم همان همکاری های سرعتی میان امیری، آزمون، طارمی می توانست به گل ختم شود. در دفاع پرتغال نفوذ کردیم، ولی پاسی که طارمی به آزمون داد قوت لازم را نداشت. پپه توپ را برید تا سردار تک به تک نشود.
دقیقه چهلم حرکات کی روش کنار زمین نشان میداد که قرار است فاز ایران در دقایق پایانی عوض شود. دستور جلو کشیدن را داد. اما پرتغال، بهترین فضاهای ایران را میبست. بهصورت مشخص، ایران برای رسیدن به محوطه جریمه حریفش تله گذاری میکرد. آزمون که توپ را میگرفت، از کنارهها وحید امیری حرکت میکرد و دفاع حریف باز میشد. اما سردار توپ را به مرکز یعنی برای طارمی یا جهانبخش میفرستاد. جلو کشیدن ایران، نتیجهای مثل باز شدن دروازهاش را داشت.
دقیقه ۴۵ بازی «ریکاردو کوارشما» درحالی که ایران در فاز هجومیاش قرار داشت، توپ را بعد از دو پاس به دست آورد و از پشت محوطه جریمه با بیرون پا، کنج دروازه ایران را نشانه گرفت. دست مخالف بیرانوند هم به توپ نرسید. دروازه ایران باز شد.
آن چه بعد از این گل هولناک به نظر می رسید، آمار تیم کارلوس کی روش از روز حضورش در ایران بود. تیم ملی ایران با مربیگری کی روش هرگز در هیچ مسابقه ای گل اول را نخورده بود که بتواند بعد به بازی برگردد؛ چه پیروز شود و چه مساوی کند. این آمار، ترسی ساخت که روی سر تیم سایه انداخت.
شاید حتی نمیشد با ویدئو چک هم اطمینان پیدا کرد که آن صحنه پنالتی است. اما وقتی قرار باشد از سیستم ویدئو چک استفاده کنند، دقیقه ۵۱ یک پنالتی به پرتغال میدهند. این همانی بود که رونالدو برای آقای گلی در جام میخواست. اما وقتی بیرانوند بخواهد هم رونالدو و هم داور را با هم شکست دهد، پنالتی مردی را میگیرد که بیش از یک سال است پنالتیهایش را خراب نکرده. دقیقه ۵۲ داور هدیهای ناقابل به رونالدو داد، اما بیرانوند هدیه را خودش باز کرد.
چهار دقیقه بعد پنالتی مشکوک ایران را حتی ویدئوچک هم نکردند. داور بازیگر واقعی پانزده دقیقه اول نیمه دوم شد. داشت بالاتر از رونالدو بازی میکرد. ایران هجوم می آورد و دروازه پرتغال را می لرزاند.
واکنش پرتغال به حملات ایران طبیعی بود. بستن بازی در مرکز زمین و اتلاف وقت. با یک فضای دوگانه روبرو هستیم. باید حمله کنیم، اما در ضدحملات ممکن است روی سرعت بازیکنان سرعتی پرتغال غافلگیر شویم. بازی و میدان داری پرتغال در مرکز زمین، همانی بود که فرناندو سانتوس سرمربی پرتغال می خواست و دقیقا همان ترسی بود که سرمربی تیم ملی ایران داشت. این که نتوانیم دوباره از سرعت آزمون و طارمی و جهانبخش استفاده کنیم.
تنها ماندن آزمون میان دو مدافع میانی پرتغال هم مزید بر علت میشد که توپهای بلند ایران برای ضدحملات به نتیجه نرسد. او تنهای تنهای تنها بود. ورود «سامان قدوس» به زمین راهی بود برای نگه داشتن بیشتر توپ در مالکیت ایران. بهمحض ورودش هم موقعیت ساخت. از یک توپ مرده، یک فرصت ایجاد کرد و به سمت دروازه زد. دقیقهها فقط به سود پرتغال میگذشت. ایران به آب و آتش میزد، اما بینتیجه میماند. داور هم البته بازیگر واقعی بازی بود. دو صحنه مشکوک را با ویدئوچک ندید و فقط به کی روش برای اخراج شدن تذکر داد.
وقتی داور بازی نخواهد، رونالدو هم اخراج نمیشود. حرکتی که رونالدو انجام داد، مسلماً اخراج داشت. شاید بیرون رفتن رونالدو حتی تغییری در نتیجه بازی ایجاد نمیکرد، اما دقیقه ۸۰ بازی، « انریکه کاسرس» پاراگوئهای نشان داد که خوش خدمت است. رونالدو بخش بزرگی از اسپانسرهای فوتبال جهان را همراهش دارد. نه حذف او و تیمش و نه اخراجش از زمین، حتی با ویدئوچک نباید انجام میشد.
دقیقههای پایانی بازی، باز هم میدانداری پرتغال بود و ترس ایران از ضدحملات و تداوم روند و سنت کی روش در بازنگرداندن نتیجه بازی وقتیکه تیمش گل اول را میخورد. ورود انصاریفرد به زمین و بازی با دو مهاجم روند را تغییر نداد. پرتغال آنقدر ستاره داشت که بازی را نگه دارد، وقت را وسط زمین بکشد و صعودش بخصوص بهعنوان تیم اول را قطعی کند.
دقیقه ۸۹ باز هم صحنه مشکوک به پنالتی را داور ندید. بعد تصمیم گرفت از طریق ویدئوچک صحنه را بازبینی کند. با اندک سواد داوری هم آن صحنه پنالتی بود. میخواست، ولی نتوانست پنالتی را نگیرد. کریم انصاری فرد پنالتی را دقیقه ۹۳ گل کرد. حالا همه چیز مساوی و ایران هنوز گل میخواهد.
ما گل میخواستیم و مهدی طارمی باز هم برایمان نزد. ما گل میخواستیم و مهدی طارمی باز هم تکبهتک با دروازهبان را به بیرون زد. مثل همیشه، مثل تمام عمرش. آن توپ اگر گل میشد، ما صعود میکردیم. فقط دو دقیقه قبل از سوت پایان، بهترین موقعیت و تمان رویاهای ما برای صعود را به باد رفت.