رادیو فردا
در حالی که حسن روحانی تمام تلاش خود را مبذول کرده تا روزنهای برای نجات «برجام» بیابد و به این منظور سفری به سوئیس و اتریش را آغاز کرده، خبر دیگر رسانهها را در نوردید مبنی بر اینکه یک دیپلمات ایرانی مقیم در وین به جرم کمک به یک زوج که قصد بمبگذاری در همایش شورای ملی مقاومت در پاریس داشتند، در آلمان (کشور غیر محل خدمت او) دستگیر شده است.
دادستانی فدرال بلژیک که این خبر را اعلام کرده است، گفته که زوج یادشده تابعیت ایرانی – بلژیکی داشتند.
به این ترتیب، بنا به مفاد این خبر این اقدام خرابکارانه در حوزهای به وسعت سه کشور اروپایی (بلژیک، اتریش و آلمان) نگرانیهایی را دامن زده بود که در نهایت منجر به دستگیری دیپلمات یاد شده (اسدالله اسدی) و سرانجام سلب مصونیت دیپلماتیک از او شده است.
در همین رابطه، سفیر ایران در وین به وزارت خارجه اتریش احضار شده و مراتب اعتراض دولت محل به سفیر ابلاغ شده است. برخی رسانههای آلمانی نیز مدعی شدهاند که دیپلمات ایرانی، ماده انفجاری کشف شده از سوی پلیس را به دستگیرشدگان تحویل داده است.
گو اینکه محمدجواد ظریف، وزیر خارجه ایران، در توئیتی آمادگی دولت متبوع خود را برای هرگونه همکاری برای واکاوی در این رویداد اعلام داشته و معتقد است این شیطنتی برای تحت تاثیر قرار دادن سفر روحانی است، اما، ابعاد این خبر به خودی خود بازتابدهنده نگرانی همه کشورهای اروپایی است که پیشتر پیشینههایی از اقدامات تروریستی جمهوری اسلامی در اروپا را در یاد دارند، به ویژه اگر خبر سلب مصونیت از دیپلمات ایرانی درست باشد که منجر به اخراج او به عنوان «عنصر نامطلوب» از اتریش خواهد شد.
اگر خبر دست داشتن یک دیپلمات ایرانی در اقدام تروریستی درست باشد نه تنها جمهوری اسلامی متهم به دست داشتن در این اقدام میشود بلکه از آن بدتر، استفاده از «پوشش دیپلماتیک» برای اینگونه اقدامات خرابکارانه کلیت سفارتخانههای ایران در اروپا را زیر سوال میبرد.
اگر خبر دست داشتن این دیپلمات ایرانی در اقدام تروریستی درست باشد نه تنها جمهوری اسلامی متهم به دست داشتن در این اقدام میشود بلکه از آن بدتر، استفاده از «پوشش دیپلماتیک» برای اینگونه اقدامات خرابکارانه کلیت سفارتخانههای ایران در اروپا را زیر سوال میبرد. اقدام تروریستی، یک حوزه ممنوعه برای اروپاست و استفاده از پوشش دیپلماتیک برای اقدامات تروریستی یک خط قرمز است که وضعیتی خطیر را برای کلیه سفارتخانهها و نمایندگیهای ایران در اروپا رقم خواهد زد.
پیشینه ترورها در اروپا
اقدام به ترور مخالفان جمهوری اسلامی موضوع کهنهای است که تقریباً همزاد عمر جمهوری اسلامی است. دو ماه پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی، شهریار شفیق فرزند اشرف پهلوی در آذر ۱۳۵۸ در پاریس ترور شد. عبدالرحمان قاسملو دبیرکل پیشین حزب دمکرات کردستان ایران نیز در تیر ۱۳۶۸ در شهر وین پایتخت اتریش ترور شد.
متعاقب این ترور، شاپور بختیار، آخرین نخستوزیر دولت شاهنشاهی ایران در مرداد ۱۳۷۰ همراه با سروش کتیبه منشی خود در پاریس ترور شد. در مرداد ۱۳۷۱ فریدون فرخزاد خواننده و شومن مشهور ایرانی در شهر بن آلمان به شیوه فجیع به قتل رسید.
اما، آنچه بیش از همه ذرهبین را بر ترورهای خارج از کشور قرار داد، ترور صادق شرفکندی، جانشین قاسملو در رهبری حزب دمکرات کردستان ایران به همراه سه تن دیگر از همراهانش در رستورانی به نام «میکونوس» در برلین در شهریور ۱۳۷۱ بود که پرونده پر سرو صدایی را به جریان انداخت.
در نتیجه این ترور، تحقیقات قضایی گستردهای به عمل آمد که نزدیک به شش سال به طول انجامید. سرانجام دادگاه آلمان نه صرفاً برای عاملان این قتل حکم مجرمیت صادر کرد بلکه مقامات ارشد جمهوری اسلامی یعنی هاشمی رفسنجانی، رئیسجمهوری وقت ایران، علی فلاحیان وزیر اطلاعات وقت، علیاکبر ولایتی وزیر امور خارجه وقت و سید علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی ایران را به دست داشتن در این ترور متهم کرد. در نتیجه، رابطه ایران و اتحادیه اروپا به شدت به سردی گرایید و اعضای اتحادیه با فراخواندن کلیه سفیران خود مراتب اعتراض شدیدشان را اعلام کردند.
پس از روی کار آمدن محمد خاتمی در سال ۱۳۷۶ گرچه روابط ایران و اتحادیه بهبود یافت ولی جمهوری اسلامی تضمین داد که هرگز در حوزه جغرافیایی اتحادیه اروپا متوسل به اقدام مشابه نشود. از همین جا، اگر خبر دست داشتن یک عامل ترور آن هم در پوشش دیپلماتیک صحت داشته باشد، این نقض توافقی است که میان جمهوری اسلامی و اتحادیه در پی حکم دادگاه میکونوس صورت گرفته بود.
لذا، در شرایطی که دولت حسن روحانی تمام تلاش خود را متمرکز بر احیای برجام و اقتصاد کشور کرده، این خبر نه تنها میتواند ضربه مهلکی به تمام تلاشهای او تلقی شود بلکه میتواند روابط ایران و اتحادیه را به نقطه صفر برساند.