اسطوره‌ی ناب‌بودن اسلام

By | ۱۳۹۷-۰۴-۱۳

– هیچ پدیده‌ای در کیهانِ بی‌کران نقطه‌ی آغاز صفر ندارد؛ همه پدیده‌ها در جهان، ادامه‌ی منطقیِ گذشته‌ی خو هستند.
– نمازهای پنجگانه و سنگسار در قرآن وجود ندارد و تأکید بر «تمیزی دهان» و «مسواک زدن» برگرفته از زرتشتیان است.

کیهان چاپ لندن

ب. بی‌نیاز (داریوش) – نزدیک به ۱۲۰۰ سال است که مسلمانان بر این باورند که گویا قرآن توسط خدا، از طریق فرشته جبرئیل، به محمد وحی شده است. در پس این «گزاره» یک درکِ معین از فلسفۀ تاریخ نیز نهفته است:  ۱- خدا وجود دارد و او در امورِ زمینی دخالت مستقیم دارد و ۲- قرآن کلامِ خداست و دین اسلام یک دین کاملاً جدید و مستقل از ادیانِ پیشین خود است.

ابتدا باید تأکید کرد که هیچ پدیده‌ای در کیهانِ بی‌کران نقطه‌ی آغاز صفر ندارد؛ همه پدیده‌ها در جهان، ادامه‌ی منطقیِ گذشته‌ی خود هستند. وضعیتِ امروزی شما و من، ادامه‌ی گذشته‌ی ماست: منِ امروزی ادامه‌ی منطقیِ منِ دیروزی است. این اصل، برای همه‌ی پدیده‌ها [با تأکید بر «همه»] صدق می‌کند.

یهودیت، ادامه‌ی یکتاپرستی در مصر است که تحت تأثیر فرهنگ اجتماعی- سیاسی آشور، بابل و ایران قرار داشت. مسیحیت نیز ادامه‌ی یهودیت و متأثر از میترائیسم و جریان‌های گنوسی پیش از خود می‌باشد. و سرانجام اسلام نیز ادامه‌ی مسیحیت، یهودیت، زرتشت‌گرایی، بودیسم و دیگر ادیان گنوسی [عرفانی] مستقر در میانرودان و ایران است.

برای اینکه گفته‌های بالا در سطح یک ادعای بی‌پایه باقی نمانند، تلاش می‌کنم این پیوستگی روندِ تاریخی را، که می‌توان آن را نیز در اصلِ «تأثیرات متقابل» طبقه‌بندی کرد، با نمونه‌هایی روشن کنم.

نمازهای پنجگانه

طبقِ چه آیه‌هایی مسلمانان موظف و مکلف شده‌اند پنج بار در روز نماز بخوانند؟ هیچکس نمی‌داند که از چه زمانی نمازهای پنجگانه‌ی مسلمانان شکل نهایی خود را گرفت. اگرچه قرآن در روند شکل‌گیری و بازنویسی‌اش چندین بار اصلاح شد ولی در نسخه‌ی نهایی‌اش، ما هیچ اثری از نمازهای پنجگانه نمی‌بینیم. در سوره‌ی «اُسرا» گفته شده که باید دو بار، یکی از غروب تا تاریکی و دیگری در صبح، نماز خواند. در سوره‌ی روم بطور مشخص از دو نماز «عصر» و «صبح» سخن رفته است. در سوره‌ی بقره از سه بار نماز حرف زده شده است، یعنی یک «نماز میانه»، میانِ صبح و عصر، نیز بدان اضافه شده است. ترتیب سوره‌های زیر، بر اساس «تاریخِ نزول‌شان» یا به باور من تاریخِ نگارش‌شان می‌باشد:

سوره ۱۷ (اُسرا)، آیه ۷۸ [نزول ۵۰]
أَقِمِ الصَّلاَهَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّیْلِ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کَانَ مَشْهُودًا
نماز را از زوال آفتاب تا نهایت تاریکى شب برپادار و [نیز] نماز صبح را زیرا نماز صبح همواره [مقرون با] حضور [فرشتگان] است.

سوره ۳۰ (روم)، آیه ۱۷ [نزول ۸۴]
فَسُبْحَانَ اللَّهِ حِینَ تُمْسُونَ وَحِینَ تُصْبِحُونَ.
پس خدا را تسبیح گویید آنگاه که به عصر درمی‌‏آیید و آنگاه که به بامداد در می‌‏شوید.

سوره ۲ (بقره)، آیه ۲۳۸ [نزول ۸۷]
حَافِظُواْ عَلَى الصَّلَوَاتِ والصَّلاَهِ الْوُسْطَى وَقُومُواْ لِلّهِ قَانِتِینَ
بر نمازها و نماز میانه مواظبت کنید و خاضعانه براى خدا بپا خیزید.

همانگونه که خواننده مشاهده می‌کند، طبقِ متن قرآن، نمازهای روزانه از سه بار تجاوز نمی‌کند. پس، پنج بار نماز در روز از کجا آمده است؟

ایگناز گلدزیهر در این باره پژوهش کرده و نتایج آن را در مقاله‌ای به نام «اسلام و ایرانیت»(۱) ارائه داده است. او به این نتیجه رسید که نماز‌های پنجگانه از زرتشتی‌ها برگرفته شده است:

«نمازهای روزانه‌ای که از سوی محمد تعیین شد در اصل دو بار در روز بود؛ بعدها سومین نیز بدان اضافه شد؛ چیزی که در قرآن هم آمده است و محمد آن را «الصَّلاَهِ الْوُسْطَى» (نماز میانی) نامید: نماز صبح، عصر و ظهر منطبق است با «شاخریت»، «مینچاه» و «عربیث» یهودیان. ولی هر چه بیشتر نهادهای دینی ایرانی [زرتشتی/م] در مبانیِ آیینی مسلمانان نفوذ می‌کردند، دیگر این نمازهای سه‌گانه را کافی نمی‌دیدند. تا آنجا که به کمیتِ مناسکِ عبادت برمی‌گردد، حالا همه می‌خواستند مانند زرتشتیان باشند. همانگونه که جمیز دارمستتر نشان داده، پنج «گاهِ» (اوقات عبادت) ایرانیان را برگرفتند و نمازهای سه‌گانه را به پنج تا ارتقا دادند. ملاحظه می‌کنید که چگونه اسلام در مبانیِ اصلی‌اش تحت تأثیر فرهنگِ دینی ایرانی قرار گرفته و در همین راستا شکل نهایی و معتبر خود را یافت.»

کارل بروکلمن نیز در همین‌باره می‌نویسد:

«محمد در مکه برای پیروانشان فقط دو بار نماز، در مدینه طبقِ الگوی یهودیان سه بار نماز در روز و سرانجام همین سه بار تحت تأثیر فرهنگ دینی ایرانی [زرتشتی/م] به پنج بار ارتقاء یافت.»

تناقضات بزرگ میان مضامینِ قرآنی و اسلامی نشان می‌دهند که خاستگاه این دو جریان [یعنی جریان شکل‌گیری قرآن و اسلام] با هم متفاوت بوده است. برخلاف راویان اسلامی، مخاطب قرآن، بُت‌پرستان نیستند [مزدک بامدادان] بلکه محیطِ طبیعی یهودی و مسیحی آن زمان است و بحث‌های جنبش قرآنی [که در آیات به اصطلاح مکی نمایان‌اند] نیز با سنّت یهودی و مسیحی صورت می‌گیرد و نه اسلامی، زیرا هنوز– تا پایان عهد مأمون عباسی- دینی به نام اسلام که ما امروز می‌شناسیم وجود نداشت.

سنگسار

همچنین ما در قرآن هیچ آیه‌ای نداریم که برای «زنا»- مراوده‌ی جنسی میان یک مرد و زن متأهل- کیفرِ سنگسار اعلام کرده باشد. آشکارترین آیه در این‌باره در قرآن، آیه‌ی ۲ در سوره‌ی نور است:

الزَّانِیَهُ وَالزَّانِی فَاجْلِدُوا کُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِائَهَ جَلْدَهٍ ، وَلَا تَأْخُذْکُم بِهِمَا رَأْفَهٌ فِی دِینِ اللَّـهِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ، وَلْیَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَهٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِینَ.
«به هر زن زناکار و مرد زناکارى صد تازیانه بزنید، و اگر به خدا و روز بازپسین ایمان دارید، در [کار] دین خدا، نسبت به آن دو دلسوزى نکنید، و باید گروهى از مؤمنان در کیفر آن دو حضور یابند.»

همچنین در سوره‌ی نساء، آیه ۲۵، به موضوع «فحشا» و «زنا» پرداخته است. در اینجا نیز با مفهومی به نام سنگسار روبرو نمی‌شویم.

وَمَن لَّمْ یَسْتَطِعْ مِنکُمْ طَوْلًا أَن یَنکِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِن مَّا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُم مِّن فَتَیَاتِکُمُ الْمُؤْمِنَاتِ، وَاللَّـهُ أَعْلَمُ بِإِیمَانِکُم، بَعْضُکُم مِّن بَعْضٍ ، فَانکِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَیْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ، فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَیْنَ بِفَاحِشَهٍ فَعَلَیْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِکَ لِمَنْ خَشِیَ الْعَنَتَ مِنکُمْ ، وَأَن تَصْبِرُوا خَیْرٌ لَّکُمْ، وَاللَّـهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ .
«و هر کس از شما، از نظر مالى نمى‌تواند زنان [آزاد] پاکدامن با ایمان را به همسرى [خود] درآورد، پس با دختران جوانسال با ایمان شما که مالک آنان هستید [ازدواج کند]؛ و خدا به ایمان شما داناتر است. [همه‌] از یکدیگرید. پس آنان را با اجازه خانواده‌شان به همسرى [خود] درآورید و مَهرشان را به طور پسندیده به آنان بدهید [به شرط آنکه‌] پاکدامن باشند نه زناکار، و دوست‌گیران پنهانى نباشند. پس چون به ازدواج [شما] درآمدند، اگر مرتکب فحشا شدند، پس بر آنان نیمى از عذاب [=مجازات‌] زنان آزاد است. این [پیشنهاد زناشویى با کنیزان‌] براى کسى از شماست که از آلایش گناه بیم دارد؛ و صبر کردن، براى شما بهتر است، و خداوند آمرزنده مهربان است».

طبقِ آیه‌ی بالا مسئله باز هم پیچیده‌تر می‌شود: از یک سو ما هیچ‌ آیه‌ای در قرآن نداریم که سنگسار را تأیید کند ولی از طرف دیگر در قرآن آمده است که سزای کنیزی که زنا کند نصفِ کیفرِ زنان آزاد است. حال اگر به قول عُلمای اسلامی سنگسار سزای زناکار است، نصفِ «سنگسار» را چگونه باید درک کرد؟!

ولی راویان و مفسرین اسلامی با سرهم‌بندی کردن یک سلسله قصه‌ها و داستان‌های بی سر و ته سنّتِ سنگسارِ انجیل عهد عتیق را به عاریه گرفته و آن را به قرآن منتسب کرده‌اند. بزرگترین حدیث‌نویس اسلامی، صحیح بخاری، سنگسار را اینگونه توجیه می‌کند:

«خداوند رسول خدا را به حق فرستاد و بر او کتاب را نازل کرد. پس در بین آنچه بر وی نازل شده بود آیه سنگسار بود. پس ما آن را خواندیم فهمیدم و با تمام وجود درک کردیم. رسول خدا سنگسار کرد و ما هم سنگسار نمودیم. پس ترسیدم که اگر مدتی بر مردم بگذرد کسی بگوید که قسم به خدا ما این آیه را در کتاب خدا نمی‌بینیم. پس به سبب ترک یکی از واجبات الهی به گمراهی بیفتند.» [ن.ک. ویکی پدیا]

مسواک زدن

آداب پاکیزگی یا آداب طهارت از مبانی اصلی دین زرتشت است. ویلیام جکسون در کتابِ خود به نام «پژوهش‌هایی درباره دینِ زرتشتی» می‌گوید که «کمتر دینی به اندازه دین ایرانیان بر لزوم پاکیزه نگاهداشتن تن و روان تأکید می‌کند.» ولی در این آداب پاکیزگی، یک چیز بسیار برجسته است، و آن هم «دهان‌شویی» است. تمیز کردن دهان و دندان‌ها پیش‌شرطِ مناسکِ دینی در دین زرتشت است. ایرانیان جزو نخستین مردمانی بودند که فرهنگِ دندان‌شویی را پایه‌ریزی کردند و آن را پیگیرانه و حتا می‌توان گفت متعصبانه و وسواس‌گونه عملی می‌کردند.

در خانه‌ی هر ایرانی زرتشتی می‌باید «دندان‌مال» یا «دندان‌سای» یا «دندان‌خاره» یا «چوج» وجود می‌داشت زیرا بدون «دندان‌شویی» نماز یا آیین‌های دینی اجابت نمی‌شد.

«دندان‌سای» از درختی به نام «چوج» یا «اراک» با نام لاتینی salvadora persica به دست می‌آید. بعدها که وارد ادبیات اسلامی شد به آن، و عمل دندان‌شویی، «سواک» یا «مسواک» گفته شد. ایگناز گلدزیهر به این آدابِ دینی- فرهنگی ایرانیان در رساله‌ای به نام «اسلام و ایرانیت» [که در اصل یک سخنرانی بود] پرداخت(۲). به هر رو، یکی از چیزهایی که حدیث‌نویسان اسلامی از ایرانیان به عاریه گرفتند و وارد زندگیِ محمد کردند، همین مسواک زدن پیش از عبادت است. در این باره احادیث نبوی فراوانی وجود دارد که درباره محمد و مسواک زدنش گزارش می‌دهند. گویا محمد گفته است: «اگر فرد نمازگذار پیش از نماز دندان‌هایش را مسواک بزند، ارزشِ نمازش ۷۵ بار از نماز عادی بیشتر است.» باز از قول محمد گفته شده: «خدا آنچنان روی مسواک زدن تأکید کرده که احساس می‌کنم که این یک قانونِ الهی است.»(۳) احادیث و روایات درباره‌ی مسواک زدن پیامبر چنان زیاد شده بودند که گویا یکی از راویان به طنز از قول محمد می‌گوید: «جبرئیل این قدر مسواک زدن را به من (محمد) تأکید می‌کند که می‌ترسم از فرط زیاد مسواک زدن همه‌ی دندان‌هایم را از دست بدهم.»(۴)

گلدزیهر در همین سخنرانی می‌گوید که مسواک و اهمیت آن در اسلام از محیطِ دینی ایرانی (زرتشتی) وارد اسلام شده است و در کتاب «شایست ناشایست» زرتشتیان بازتاب یافته است.

از این دست نمونه‌ها بسیارند. بنابراین، این ادعای بی‌پایه که اسلام دینی ناب و تافته‌ای جدا بافته از دیگر ادیان است فاقد هرگونه ارزش علمی است. در حقیقت، اسلام یک مجموعه‌ی گردآوری شده از أصول و پرنسیپ‌های ادیانِ پیشین است که به ویژه در میانرودان و ایران مستقر بودند. در همین نوشته‌ی کوتاه دیدیم که دو مورد بنیادین اسلام یعنی «نمازِ پنجگانه» و «سنگسار» در قرآن وجود ندارند و تحتِ تأثیر ادیان گذشته وارد اسلام شده‌اند. «آداب طهارت» در اسلام، که مسواک نیز جزو آنهاست، نیز از ادیان پیشین کپی‌برداری شده‌اند.


۱- Goldziher, Ignaz: Islam und Parsismus. in: Der frühe Islam, Herausgeber: Karl-Heinz Ohlig, Schiler Verlag
۲، ۳ و ۴- گلدزیهر، همانجا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *