این یک طنز تاریخی است که اغلب تلاشهای دولت ایران برای خلق فرصتهای تجاری و گسترش افق اقتصادی ایران، توسط نهادهای حکومتی ایران خنثی می شوند، اما حبس ۱۰۰۰ روزه سیامک نمازی٬ فعال اقتصادی و منتقد تحریمها، این واقعیت را بیش از پیش آشکار می کند.
بهروز مینا , ایرانوایر:
این روزها دنبال کردن رویدادهای ایران راحت نیست. با اینحال دو اتفاق بیش ازهر رویداد دیگری تناقضات و, چالشهای اقتصاد ایران را به تصویر می کشند و دوگانگی حاکم بر فضای کسب و کار در ایران را به یاد همه می آورند.
اولین رویداد، جلسه ویژه ای مسئولان دولت با دیپلماتها و فعالان اقتصادی درباره فرصتهای آتی کسب و کار در ایران بود که مقامات بلندپایه ای چون اسحاق جهانگیری و محمدجواد ظریف در آن شرکت کردند تا عزم جزم دولت را در گسترش فعالیتهای اقتصادی و تشویق مشارکتهای اقتصادی نشان بدهند. رسانه های رسمی این رویداد را به خوبی پوشش دادند تا مردم بدانند که دولت برای روزهای در پیش رو راه حل و برنامه دارد. با این حال در میان دیپلماتها و فعالان اقتصادی حاضر در این نشست کمتر کسی درباره پیچیدگیهای فعالیت اقتصادی در ایران شکی داشت. شاید چند نفری هم در تمام طول جلسه به کسانی فکر می کردند که سرنوشتشان نشان می دهد دولت نه همه کاره اقتصاد ایران است و نه توانی در حمایت از فعالان اقتصادی دارد.
فعالان اقتصادی می دانند آنچه وزرای آقای روحانی می گویند با آنچه که نهادهای نظامی و امنیتی جمهوری اسلامی می کنند، کاملا متفاوت است. در عمل دولت حسن روحانی وقتی که می توانست دروازه های اقتصاد ایران را به روی همکاری با اقتصاد جهانی بگشاید و مشوق حضور فعالان اقتصادی و سرمایه گذاران در ایران باشد، با بی تفاوتی گذاشت برخی از چهرههای فعال در این مسیر به زندان بیفتند و در سلولهای اوین آرزوهایشان را بربادرفته بیابند.
۱۸ تیرماه یک هزار روز از زندانی شدن سیامک نمازی که در پاییز ۱۳۹۴ در تهران بازداشت شد، گذشت. او در اولین روزهای اجرایی شدن برجام برای دیدن اعضای خانواده اش به تهران رفته بود که ممنوع الخروج شد.
همزمان با این رویداد، دیلی بیست مقاله ای درباره او و پدرش منتشر کرد که آنها را متهم می کرد معماران برجام بوده اند و قرار است از این توافق میلیونها دلار سود کنند. بازداشت سیامک در مهرماه ۱۳۹۴ در تهران با بهانه های مشابهای توجیه شد. میزان٫ خبرگزاری قوه قضاییه جمهوری اسلامی ایران، ویدیوی کوتاهی از دقایق اولیه بازداشت سیامک در دفتر شرکت آتیه بهار منتشر کرد که ماموران امنیتی به او دستور می دادند مدارک شناساییش را روی میز بگذارد. این خبرگزاری، سیامک را بعنوان پل ارتباطی عناصر مساله دار دولت و بیگانگان معرفی کرد که بازداشتش شاهکار ماموران امنیتی بوده است.
در خلال این رویدادها، این نکته اما هرگز مطرح نشد که سیامک یکی از منتقدان تحریمهای اعمال شده علیه ایران بوده و با مطالعه اثر این تحریمها بر بازار دارو و خدمات درمانی در ایران مستندات زیادی را درباره غیرانسانی بودن آنها فراهم کرده است.
در طول سالهای ۱۳۹۲ و ۱۳۹۳ سیامک با صرف هفته ها وقت شخصی خود درباره تاثیر منفی تحریمها بر مبادلات دارو و نیازمندیهای اساسی مردم ایران، گزارش جامعی در اینباره تهیه کرد که آن را در مرکز ویلسون در شهر واشنگتن ارائه کرد. نتیجه پژوهشهای او در روزنامه نیویورک تایمز منتشر شد. بازداشت سیامک، ذهنیت جامعه ایرانیان مقیم خارج از کشور و فعالان اقتصادی مشتاق کار در ایران را که از فعالیتهای انسان دوستانه او آگاه بودند، دگرگون کرد.
بیژن خواجه پور، یکی از شرکای شرکت آتیه و از بستگان سیامک، می گوید: «بازداشت سیامک و سایر ایرانیان دو تابعیتی، هزاران ایرانی مقیم خارج و مشتاق سرمایه گذاری در ایران را دلسرد کرد». سیامک مانند میلیونها ایرانی دیگر آرزوی ایرانی را داشت که با جامعه بین المللی همکاری کند و مشتاق مشارکتهای اقتصادی با جهانیان باشد، اما محافظه کاران قوه قضاییه و نظامیان سپاه پاسداران آرزوهای دیگری داشته و دارند که در آنها جایی برای سیامک و ایرانیانی مانند او نیست.
طبقه حاکمه ایران در دورانی که تحریمها، آسیبهای جدی به اقتصاد و مردم ایران زده بود، برای متقاعد کردن جهانیان و رسیدن به توافق با ملل متحد به سیامک و کسانی مانند او احتیاج داشتند. زمانی که ایران به توافق هسته ای رسید و برجام اجرایی شد، نظامیان و محافظه کاران نمی خواستند منافع حاصل را با کسی قسمت کنند. آنها می خواستند افسار اقتصاد را در دست خود محکم داشته باشند و نگران حضور ایرانیانی مانند سیامک در بطن جامعه نباشند. وقتی محمدباقر نمازی، پدر ۸۰ ساله سیامک که به تهران رفته بود تا به پسرش کمک کند بازداشت شد، ایرانیان مقیم خارج متوجه شدند حکومت حضور آنها را در اقتصاد ایران خوشآمد نخواهد گفت.
دولت آقای روحانی که منفعلانه شاهد بازداشت سیامک و پدرش و سایر افراد دو تابعیتی بود، خیلی زود بهای سنگینی برای انفعال و سکوتش پرداخت. دکتر هژیر رحمانداد، استاد دانشگاه ام آی تی و از دوستان سیامک، می گوید «بازداشت سیامک نشان داد کسانی که می خواهند پلهای ارتباطی ایران و دنیای خارج باشند، خیلی راحت هدف قرار می گیرند».
ایرانیان مقیم خارج که از بازداشت سیامک دلسرد شده بودند، خیلی زود فکر مشارکت در پروژه های اقتصادی ایران را از سر به در کردند. بازداشت سیامک همچنین سرمایه گذاران خارجی زیادی را از ایران فراری داد. بیژن خواجه پور می گوید: «خیلیها سیامک را بعنوان یک مشاور و فعال اقتصادی می شناختند. نمایندگان شرکتها، خبرنگاران و افراد ذینفع زیادی بودند که با او آشنا بودند و وقتی بازداشت شد، بازداشت او اثر منفی بزرگی روی همه این افراد داشت».
او باور دارد که این گروه «بازداشت سیامک را به حساب تلاش عده ای برای محدود کردن حضور شرکتهای غربی در ایران گذاشتند تا نفوذ کشورهای غربی در ایران محدود بماند». سه سال بعد از بازداشت سیامک و پدرش، حالا همان افراد و گروهها می کوشند شرکتهای مختلف را در ایران نگه دارند و آنها را تشویق کنند که تحریمهای آمریکا را ندیده بگیرند.
هزینه ای که اقتصاد ایران در نتیجه بازداشت سیامک پرداخت کرده، آنقدر سنگین است که باید پرسید آیا اصولا دولت جمهوری اسلامی و نهادهای حاکمیتی برنامه ای برای استفاده از فرصت برجام داشته اند یا فقط به دنبال مقابله با حضور شرکتهای خارجی در ایران بوده اند؟ بازداشت سیامک صدها طرح مشارکت و پروژه همکاری را در نطفه خفه و اقتصاد ایران را آسیب پذیرتر کرد.
پرونده نمازیها و سایر ایرانیان دوتابعیتی بازداشت شده در تهران به دیپلماتها و تجاری که در هتل اسپیناس پالاس تهران جمع شده بودند تا به قولها و وعده های اعضای هیات دولت گوش کنند، یادآور می شود که دولت آقای روحانی قابل اعتماد نیست.
آنها می دانند که در برابر دست اندازی نهادهای امنیتی ایران و پرونده سازیهای سپاه پاسداران بی دفاع و بی پناه هستند. اگر بعضی هنوز درباره دلایل بازداشت و زندانی شدن سیامک شک دارند، کسی درباره اثر بازداشت ایرانیان دو تابعیتی تردیدی ندارد. بیژن خواجه پور می گوید: «بازداشت سیامک دولت آقای روحانی را در عرصه بین المللی غیرقابل اعتماد کرد». سکوت و انفعال هیات دولت و دفاع دیپلماتهایش از بازداشتهای انجام شده به بهانه استقلال قوه قضاییه برای فعالان اقتصادی و سرمایه گذاران خارجی فقط یک معنا دارد: خارجیانی که در پروژه های اقتصادی ایران مشارکت می کنند، امنیت ندارند.
این روزها سیامک و پدر کهنسالش امید رهایی از زندان را ندارند و تقاضای تجدیدنظر هر دو رد شده است.
سابقه سیامک بعنوان یک طرفدار تغییرات آرام و منتقد تحریمها باعث شده است تا خیلی ها او را بدشانس بدانند و نخواهند به بازداشتش واکنشی نشان بدهند.
دکتر رحمانداد واکنش جامعه ایرانیان مقیم خارج به بازداشت سیامک را ناچیز می داند. او می گوید: «سیامک یک فرد انقلابی نبود و باورش به اصلاحات آرام در ایران و اجتنابش از جنجال آفرینی، باعث شد حامیان چندانی در جمع ایرانیان خارج از کشور نداشته باشد».
هیچ کس برای مرد آرام و شادی که می خواست زندگی ایرانیان را بهتر ببیند، دل نمی سوزاند. همه بیشتر دوست دارند تضادهایشان را نگهدارند تا نگران سرانجام یک بیگناه باشند. نتیجه دردناک است. سیامک در زندان است و همکاران آقای روحانی به سخنرانیهای آتشین مشغول هستند تا خارجیان را به ماندن در اقتصاد ایران تشویق کنند. آیا آقای روحانی از خود می پرسد اگر برخورد متفاوتی با پرونده نمازیها داشت، این روزها با چالشهای کمتری در اقتصاد ایران مواجه بود؟