بسته‌های اسکناس‌ برای روشن کردن اُجاق 

By | ۱۳۹۷-۰۵-۱۴

کارگران حقوقشان را با گونی می‌گرفتند و البته با آن یک گونی مارک خرید چندانی نمی‌توانستند بکنند و برخی هم با فرغون حقوقشان را به خانه می‌آوردند، فقط مشکل این بود که ارزش آن پول احتمالاً تا فردا نصف می‌شد.

مهدی تدینی*
عصرایران:

در این روزها که بحث تورم و سقوط ارزش ریال در ایران داغ است (البته در میان مردم داغ است، از نظر مقامات که مشکلی وجود ندارد) در میان صاحب‌نظران گاه به «اَبَرتورّم» آلمان اشاره می‌شود. روزگاری بود که ارزش مارک، واحد پولی آلمان، چنان سقوط کرد که بسته‌های پول، اسباب‌بازی بچه‌ها در کوچه‌ها شده بود و گاه برای روشن کردن اجاق اسکناس‌ها را آتش می‌زدند.

کارگران حقوقشان را با گونی می‌گرفتند و البته با آن یک گونی مارک خرید چندانی نمی‌توانستند بکنند و برخی هم با فرغون حقوقشان را به خانه می‌آوردند، فقط مشکل این بود که ارزش آن پول احتمالاً تا فردا نصف می‌شد.

بسته‌های اسکناس‌ برای روشن کردن اُجاق

آلمان در سال 1900 بی‌تردید قدرت صنعتی اول اروپا بود. این غول اروپای مرکزی نظام سلطنتی داشت و پادشاهِ خود را امپراتور (قیصر) می‌خواند و در سال 1914 با شرق و غرب وارد جنگ شد. تا سال آخر جنگ، یعنی تا بهار 1918 مؤفق هم بود، اما متحدان ضعیفش (عثمانی و اتریش‌ـ‌مجارستان) شکست خوردند و کار آلمان سخت شد. در نهایت آلمان شکست خورد و همزمان انقلابِ نیم‌بندی در نوامبر 1918 در آلمان باعث شد نظام سلطنتی سرنگون شود و جمهوری ایجاد شود که در تاریخ به «جمهوری وایمار» معروف است.

از همان آغازِ جنگ ریزش ارزش پول آلمان به دلیل تأمین مالی جنگ آغاز شده بود، به نحوی که در پایان جنگ ارزش مارک نصف شده بود. اما اکنون مشکلات آلمان بسیار زیاد شده بود، به خصوص این‌که دولت‌های پیروز، در رأس آن‌ها فرانسه، می‌کوشیدند بدترین شرایط را در معاهدۀ ورسای به آلمان تحمیل کنند تا این غول دیگر هیچ‌گاه نای بلندشدن نداشته باشد. برای همین غرامات جنگی سنگینی به آلمان تحمیل شد. اکنون آلمان در وضعیتی نگون‌بخت به سر می‌برد، هم شکست خورده و نظام سیاسی‌اش تغییر کرده بود، هم دچار بی‌‎ثباتی سیاسی و اقتصادی بود و غرامت سنگینی هم باید پرداخت می‌کرد. در داخل نیز چپ و راست رادیکال دشمن خونی این «جمهوری» بودند. چپ‌های رادیکال (کمونیست‌ها) می‌خواستند انقلاب کنند و نظام شوروی (شورایی) ایجاد کنند، راست‌های رادیکال هم از همه چیز ناراضی بودند و جمهوری‌خواهان را «جنایتکارانی» می‌نامیدند که از پشت به سربازان جبهه‌ها خنجر زده بودند.

این بحران‌ها در سال 1923 به اوج خود رسید. فرانسه که می‌خواست ضربه‌ای به شاهرگ آلمان بزند و می‌ترسید آلمان با کمک جامعۀ جهانی از زیر بار غرامات فرار کند، تصمیم گرفت منطقه‌ای صنعتی در غرب آلمان (منطقۀ رور) را اشغال نظامی کند. این اشغالگری هم تحقیرآمیز بود و هم وضع آلمان را خراب‌تر می‌کرد. تورم زبانه کشید، به نرخ‌ برابر دلار و مارک نگاه کنید:

ژوئیۀ 1914: 1 دلار = حدود 4 مارک
ژوئیۀ 1919: 1 دلار = 19 مارک
ژانویۀ 1922: 1 دلار = 192 مارک
ژانویۀ 1923: 1 دلار = 17.972 مارک
اوت 1923: 1 دلار = 4.620.000 مارک (چهار میلیون و ششصدوبیست هزار مارک)
نوامبر 1923: 1 دلار = 4.2 تریلیون مارک!!!

در عرض یک سال ارزش مارک چنان سقوط کرد که یک دلار برابر شد با 4.2 تریلیون مارک! رقم اسکناس‌ها هم دائم درشت‌تر می‌شد، تا جایی که اسکناس یک میلیارد مارکی چاپ شد، البته گاهی روی همان اسکناس‌های قبلی عدد جدیدی قرمز درج می‌شد!

یکی از بزرگمردان تاریخ آلمان در این‌جا وارد صحنه شد: «گوستاو اِشترزِمان». او در سخت‌ترین روزها سکان‌دار دولت شد و در نخستین گام مقاومت در برابر اشغال منطقۀ رور را متوقف کرد که این به معنای پذیرش شکست بود. واحد پولی موقتی با عنوان «طلامارک» برقرار کرد که به زودی ثبات را به واحد پولی آلمان برگرداند و سیاست تورم‌زدای مؤفقی را اعمال کرد. در واقع دلیل مؤفقیت اشترزمان نوع سیاست خارجی او بود. او از تقابل به همکاری روی آورد. در واقع: «با تنش‌زدایی در سیاست خارجی ثبات داخلی برقرار شد» (این جمله را دو بار بخوانید!)

اشترزمان به زودی از مقام صدراعظمی کنار رفت، اما تا وقتی زنده بود، تا 1929، وزیر امور خارجۀ آلمان ماند. این نام را به یاد بسپارید: «گوستاو اشترزمان»، او بدیل هیتلر بود، مردی که راهی معکوس هیتلر برای آلمان در نظر داشت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *