تاجزاده، فعال سیاسی اصلاح طلب:
* بزرگترین وظیفه مجلس کنونی لغو نظارت استصوابی است. توجه کنیم که رهبری هم به صراحت گفت که این قانون را مجلس تصویب کرده و شما میتوانید به صورت قانونی آن را لغو کنید.
* به اعتراف آقای احمدینژاد بالغ بر ۳۰میلیارد دلار صرف انرژی هستهای شده و گفته میشود که همین میزان نیز در سوریه هزینه شده. مملکتی که سالانه ۱۲ میلیارد دلار بودجه عمرانی دارد، چگونه ظرف چند سال ۶۰ میلیارد دلار صرف اموری میکند که به اقتصاد آن خدمت نمیکند؟
* صراحتا بگویم اکنون انتخاب حکومت این نیست که تمام قدرت را در دست خود نگه دارد. انتخاب واقعبینانه این است که داوطلبانه بخشی از قدرت حکومت را واگذار کند، وگرنه شاید مجبور شود همه آن را اجبارا واگذار کند.
* طرفداران نظارت استصوابی به طور روزافزون منزویتر میشوند. به همین علت در یکسال گذشته، میزان توضیحات سخنگوی شورای نگهبان درباره عملکرد این نهاد به هیچ عنوان قابل قیاس با ابتدای انقلاب تاکنون نیست.
* مطالبه جدی مردم و نیروهای سیاسی میتواند فضای کنونی را تغییر دهد و عزم مجلس را برای لغو نظارت استصوابی با پشتوانه خواست مردم جزم کند.
* حتی فردی مانند احمدینژاد نیز به انتخابات آزاد رسیده، چرا که میداند تا انتخابات آزاد نشود، جایی برای او و تیمش در قدرت متصور نخواهد بود. حتی بخش قابل توجهی از اصولگراها خواهان انتخابات آزاد هستند.
* اقتصاد ما عمدتا نفتی و دولتی است، یعنی درآمدهای دولت نوعا به قیمت و فروش نفت بستگی دارد. دولتهای نفتی نیز عمدتا رانتی هستند و دولت رانتی رابطه خوبی با مقوله شفافیت ندارد.
* الان ۸۰ درصد مردم از وضع موجود ناراضی هستند. اگر این درصد به ۹۰ افزایش پیدا کند و اذهان عمومی تحریک شود، ممکن است خدای ناکرده وارد چرخه شومی شویم که خروج از آن بسیار پرهزینه خواهد بود.
* اکنون با نیروهایی در صحنه مواجهیم که نه اصلاح طلبند، نه اصولگرا و داعیه مشارکت در اداره کشور نیز دارند. بنابراین فضای سیاسی فعلی باید به مراتب از دوره خاتمی بازتر شود تا بتوانیم مشارکت همه نیروهای سیاسی را جلب کنیم.
* پاکدستترین کابینه، کابینه مهندس موسوی بود و شفافترین دولت، دولت خاتمی.
* نظارت استصوابی باعث شده عملا کسانی وارد مجلس خبرگان شوند که پیشاپیش نظر مساعدشان درباره شخص رهبری اعلام شده. در حقیقت کسانی وارد این مجلس میشوند که از سوی منصوبان رهبری برای نظارت بر رهبری تائید صلاحیت شده باشند که این یک دور باطل است.
* رهبری بارها از انتقاد آزاد دفاع کرده اما مشکل این است که عملا راه را بر انتقاد میبندند، چه خوب میشد اگر ایشان راه را برای بحثهای انتقادی در صدا و سیما و برای گروههای مخالف و موافق درباره مسائل مختلف از جمله عملکرد نهادهای زیرمجموعه رهبری باز میکرد.
* متاسفانه نهادهای زیر نظر رهبری نه تنها کنش لازم را جهت شفافیت انجام نمیدهند، بلکه مانع هم میتراشند.
* شرکتهای ایرانسل و همراه اول زیرمجموعه رهبری محسوب میشوند. این در حالی است که رهبر قاعدتا نباید به امر مخابرات و امثال آن بپردازد.
کانال سحام