– جمهوری اسلامی نمیتواند با اعدام زندانیان سیاسی و عقیدتی و حمله موشکی و ترور علیه مخالفان، جام زهر نهایی را پنهانی سر بکشد!
– نه تنها کشورهای «دوست» جمهوری اسلامی بلکه مردم خود ایران نیز رابطه عادی و دوستی با آمریکا را بر جمهوری اسلامی و سیاستهای خرابکارانهاش ترجیح میدهند.
شرایط خارجی
در آنچه امروز بر ایران میگذرد دولت سابق آمریکا به ریاست جمهوری باراک اوباما و وزیر خارجهاش جان کری نقش تعیینکننده داشتهاند.
در تابستان ۸۸ (۲۰۰۹) وقتی منتقدان و مخالفان در خیابانهای ایران فریاد میزدند: «اوباما اوباما، یا با اونا یا با ما!» هیچ پرسش و درخواستی را مطرح نکردند بلکه با یک حرف اضافه «یا» با او تعیین تکلیف کردند. ولی اوباما ترجیح داد «با اونا» باشد و در این راه سنگ تمام گذاشت. این نه موضوعی شخصی و سلیقهای از سوی رئیس جمهور وقت آمریکا بلکه یک خطای استراتژیک بود. در دوران بیل کلینتون و جرج بوش پسر هم بدون شناخت از ساختار قدرت در جمهوری اسلامی و آگاهی بر خطراتی که ایدئولوژی راهنمای این حکومت نه تنها مردم ایران بلکه منطقه و جهان را تهدید میکند، به اشتباه روی ظرفیت نداشتهی اصلاحات در رژیم سرمایهگذاری شد. رؤسای جمهوری ایالات متحده مانند زمامداران همهی دولتهای دیگر موظف به تأمین منافع ملی و حفاظت از کشور و مردمان خود هستند. از جمله منافعی که در منطقه خاورمیانه دارند و خطراتی که از سوی بنیادگرایی اسلامی و تروریسم آنها را تهدید میکند. از همین رو سیاستی که گمان میکند با مماشات و باج دادن و دست به سر و گوش نظامهایی مانند جمهوری اسلامی کشیدن، میتواند این خطرات را مهار کند، در اروپا و آمریکا از جمله به دلیل حفظ منافع اقتصادی بدون دادن هیچ هزینهای، دست بالا را یافت. جمهوری اسلامی نیز با هزینههای میلیون دلاری چنان لابیگران خود را تغذیه کرد که گویی جز این سیاست و این لابیگران در حمایت از یک جناح جمهوری اسلامی، یعنی رفرمیستها، هیچ صدا و جریان دیگری در ایران وجود ندارد. برجام نتیجهی این خطای سیاسی آمریکا و اروپا بود.
روی کار آمدن دولت دونالد ترامپ پادرهوا بودن برجام را اثبات کرد و نشان داد که اروپا بدون آمریکا هیچ کاری نمیتواند بکند. مگر به همین دلیل نبود که پس از سالها «دیالوگ انتقادی» و «مذاکره اتمی» آخر سر کشورهای تروئیکا شامل آلمان و فرانسه و انگلیس به این نتیجه رسیدند که بدون آمریکا به هیچ نتیجهای نخواهند رسید؟! چطور میخواهند توافقی را که به دلیل حضور آمریکا به دست آمده حالا بدون این کشور حفظ کنند؟! زمان زیادی لازم نبود تا حباب این توهم برای زمامداران جمهوری اسلامی بترکد. شرایط دولت کنونی آمریکا برای برداشتن تحریمها و امتناع از تحریمهای جدید واضح و مشخص است و قابل تعبیر و تفسیر نیست: عقبنشینی از همه ماجراجوییهای اتمی و موشکی و منطقهای و داخلی.
شرایط منطقه
اگر آمریکا، و با فاصلهی بسیار زیاد اروپا، در شرایط اقتصادی ایران نقش تعیینکننده بازی میکنند، در استراتژی منطقه اما روسیه در حال حاضر حرف اول را میزند. کشوری که جمهوری اسلامی از زمان تلاش برای به راه انداختن نیروگاه بوشهر به بازیچهی آن تبدیل شده و این نقش را هفت سال است در سوریه نیز بر عهده گرفته تا روسیه بتواند با آمریکا و اسرائیل و عربستان بر سر حضور آن معامله کند!
رهبری جمهوری اسلامی یمن و حوثیها را بدون آنکه سر و صدایش را در بیاورد واگذار کرد. این واگذاری یکی از پیامدهای فشار تحریمها و خالی شدن کیسهی نظام برای نقشآفرینی ایذایی در کشوری بود که حضور در آن نیز جز ضرر و زیان برای ایران نداشته.
در عراق، انتخابات پارلمانی و مواضع دولت این کشور درباره تحریمها زمامداران ایران را سنگ روی یخ کرد. مردم عراق نیز از ماهها پیش در شهرهای ترکیه و همچنین بغداد و این اواخر در بصره، جواب سالها سرمایهگذاری مادی و تبلیغاتی حکومت اسلامی در ایران را دادهاند: آنها خواهان خروج نیروهای جمهوری اسلامی و همچنین جمع کردن بساط شبهنظامیان وابسته به این رژیم هستند.
میماند سوریه که مذاکرات سران روسیه و عربستان و اسرائیل و همچنین نشست پوتین و ترامپ در هلسینکی درباره سرنوشت آن بر کسی پوشیده نیست. اگر سیاستمداران نمیتوانند برخی مواضع را به روشنی بیان کنند اما کمتر رسانهای در کشورهای مختلف وجود دارد که پس از خروج آمریکا از برجام در ماه مه ۲۰۱۸ وضعیت نابسامان جمهوری اسلامی را مورد تحلیل قرار نداده و به این نتیجه نرسیده باشد که همه «دولتهای دوست» جمهوری اسلامی و همه شرکتهای بزرگ خصوصی که گمان میکردند برجام برای آنها سودی به همراه خواهد داشت اگر به مرحله انتخاب برسند، نهایتا آمریکا را ترجیح خواهند داد.
نکته مهم این است: مردم خود ایران نیز رابطه عادی و دوستی با همه کشورهای جهان از جمله آمریکا را بر جمهوری اسلامی و سیاستهای خرابکارانهاش ترجیح میدهند.
شرایط داخلی
در شرایط داخلی ایران، اقتصاد در مرکز بحرانها قرار دارد. در این زمینه کشور چین با واردات عظیمی که توسط گروههای مافیایی و رانتخوار و وابسته به نظام صورت میگیرد، نقش مهمی بازی میکند. این واردات همچنین از کشورهای دیگر منطقه و مقداری هم از اروپا که بسیاری از آنها به صورت قاچاق انجام میشود، تولید داخلی و اقتصاد ملی را فلج و ورشکسته کرده است.
هم فشارهای سیاسی و هم نابسامانیهای اقتصادی به ویژه نوسانات غیرعادی ارز که ارزش ریال را به نازلترین سطح تاریخ آن رسانده و طبیعتا پیامدهای آن توقف تولید، بیکاری، گرانی و کمبود و احتکار است، مردم را کلافه و خسته کرده. دیماه ۹۶ و سپس اعتراضات تیر و امرداد ۹۷ حاصل این شرایط و پیشدرآمد تغییرات بنیادینی است که به هر شکلی دیر یا زود باید صورت گیرد آن هم در حالی که تحریم نفتی در راه است.
نتیجه
از یک سو با تحریم نفتی نمیشود شوخی کرد و از سوی دیگر شعارهای ساختارشکن مردم در تجمعات مختلف هم زمامداران نظام را نگران کرده و هم «کشورهای دوست» از جمله اروپا را به تأمل واداشته بطوری که به صراحت اعلام کردهاند در برابر تحریمهای آمریکا علیه رژیم ایران کاری از دست آنها بر نمیآید.
همه کشورهای دخیل و ذینفع در سرنوشت ایران از اوضاع داخلی و درجه «محبوبیت» جمهوری اسلامی و زمامدارانش با خبر هستند! وقتی خودشان میگویند مردم ما را به دریا خواهند ریخت، بعید است آن را «دوستان» نشنیده باشند.
جمهوری اسلامی پس از ۴۰ سال خرابکاری، یک راه در پیش ندارد: برود!
اگر این نظام اصلاحپذیر میبود با آن همه امتیازات و مماشات دموکراتهای آمریکا در دوران کلینتون و اوباما، اندکی اصلاح میشد. حالا با شرایط سخت دولت کنونی ایالات متحده دیگر بحث بر سر «اصلاح» نیست، بر سر «تغییر رفتار» است اما شرایطی که برای این تغییر اعلام شده، چنان است که هر «تغییر» یعنی چندین عقبنشینی در عرصههای اصولی و بنیادینی که نظام جمهوری اسلامی بر آنها بنا شده است.
این نظام با اعدام زندانیان سیاسی و عقیدتی و سرکوب اقوام ایرانی در داخل و خارج کشور نمیتواند جام زهر نهایی را پنهانی بنوشد و کسی متوجه نشود.
این نظام دیگر نمیتواند زندانیان دوتابعیتی را با عوامل جنایتکار و پولشوی خود در آمریکا معاوضه کند و تازه پولهای چمدانی هم جایزه بگیرد.
هم «دوستان» و هم «دشمنان» جمهوری اسلامی از شرایط داخلی ایران به خوبی با خبرند. آنها تلاش کردند تا سود خود را با این رژیم تأمین کنند. اما وقتی مردم آن را نمیخواهند قطعا به این فکر خواهند افتاد که سود خود را پس از این رژیم حفظ نمایند. جمهوری اسلامی میرود اما ایران و مردمانش میمانند. این حقیقتی نیست که آمریکا و اروپا و روسیه و چین و کشورهای منطقه ندانند.