در پی آغاز دور دوم تحریمهای آمریکا علیه ایران، بسیاری از رسانههای غربی به بررسی تاثیرات این تحریمها بر مبادلات بازرگانی ایران و جهان پرداختهاند، اما اینکه این تحریمها چه تاثیری بر سرنوشت رژیم و زندگی روزانهی مردم ایران دارد، کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
در همین رابطه گزارشگر روزنامه دیتسایت آلمان در شمال ایران پای صحبت یک جوان ۲۹ ساله نقاش نشسته و کوشیده است با کمک او تصویری روشن از وضعیت زندگی مردم، بیم و امیدها و آرزوهای بزرگ آنان برای تغییر به دست بدهد.
دیتسایت مینویسد: طرف گفتگوی ما مثل بسیاری دیگر از ایرانیها از نتایج تحریمهای آمریکا میترسد. این تحریمها موقعیت دشوار ایران را بدتر میکند و خشم مردم علیه رژیم را بیش از پیش بر میانگیزد.
دیتسایت در آغاز گزارش خود مینویسد، دولت آمریکا میخواهد با تحریمهای اقتصادی سنگین حکومت ایران را منزوی کند، راه صدور نفت این کشور را ببندد و ارتباطش با سیستم بانکی جهان را قطع کند. ۷۰۰ شرکت، شخص حقیقی، خطوط هوایی و کشتیرانی را واشنگتن وارد لیست تحریم خود کرده است. بر این فهرست شرکتهای کشورهای سوم نیز که با ایران معامله میکنند افزوده شده است. این تحریمها چه تاثیری بر انسانها دارد؟ در اینجا یک مرد جوان ایرانی تشریح میکند که چگونه تحریمها بر زندگی روزانهی وی تاثیر میگذارد. دیتسایت یادآوری میکند که به خاطر امنیت این شهروند ایرانی از انتشار نام او خودداری میکند.
وی به خبرنگار دیتسایت میگوید: «هدف تحریمها تشدید نارضایتی ایرانیها است. ایالات متحده آمریکا میگوید خواستار تغییر رژیم در ایران نیست، اما من بر این باورم که این دقیقا همان چیزی است که دنبال میکند. آمریکاییها میدانند که رژیم در وضعیت خوبی نیست. مردم خواستار یک تغییر بنیادی هستند و آمریکاییها میخواهند از این فضا برای تحریک مردم علیه حکومت استفاده کنند. این مشکلات زیادی به همراه دارد زیرا مردم کاملا عادی هستند که باید بهای سنگینی بپردازند.»
آنطور که دیتسایت مینویسد، منبع اطلاعات این روزنامه یک نقاش ۲۹ ساله است که آثار خود را در نمایشگاهها به نمایش میگذارد. او میگوید: «من خودم اثر تحریمها را لمس میکنم. برای من تهیه موادی که برای کارم به آنها نیاز دارم همواره دشوارتر میشود. قلممو، بوم و رنگ به سختی پیدا میشود. بسیاری چیزها در ایران تولید نمیشود و آنچه تولید میشود کیفیت پایینی دارد. مشتریان کارهایم نیز خیلی کم شدهاند زیرا انسانها همواره پول کمتری برای خرید آثار هنری یا رفتن به نمایشگاههای فرهنگی دارند.»
مقامات آمریکایی بارها تصریح کردهاند که دارو و مواد غذایی را تحریم نکردهاند. اما این نقاش ایرانی میگوید: «دسترسی به داروبسیار دشوار شده است. به ویژه انسانهایی که دارای بیماریهای مزمن هستند در این زمینه مشکل دارند. موادی که برای زندگی روزانه مورد نیاز است به خاطر تورم روز به روز گرانتر میشود و در مقابل دستمزد کارگران و کارمندان همواره کاهش مییابد. یکی از دوستان من که مهندس است در آغاز سال جاری ماهانه معادل ۴۰۰ یورو حقوق میگرفت، اما حالا نصف آن را دریافت میکند».
دانشآموختگان بیکار
جوان هنرمند ایرانی در دنباله صحبتهای خود به دیتسایت میگوید: «بسیاری از دوستان من دارای تحصیلات عالی هستند، اما کاری پیدا نمیکنند. دیگران دو جا کار میکنند، چون در غیر این صورت درآمد کافی نخواهند داشت. آنها میترسند که به خاطر تحریمها به زودی نتوانند هزینه زندگی روزانه خود را تامین کنند. بیشتر آنها مایل به ترک خاک ایران هستند زیرا اینجا چشمانداز روشنی ندارند. بعضیها موجودیشان را به دلار آمریکا تبدیل کردهاند، چون ریال ارزش خود را به شدت از دست داده. خیلیها پولهاشان را از بانکها بیرون میکشند و روی کالاها سرمایهگذاری میکنند مثلا پدر خود من یک خانه و یکی از دوستانم طلا خریدهاند. بانکها مشتریان خود را از دست میدهند، چون دیگر کسی به آنها اعتماد ندارد.»
این هنرمند در شمال ایران زندگی میکند؛ جایی که به گفته خودش وضعیت مردم کمی بهتر از سایر نقاط ایران است، «با اینهمه، شمالیها هم روزگار سختی را سپری میکنند. کشاورزان کار خود را از دست میدهند زیرا بهرهبرداری از زمینهای کشاورزی گران تمام میشود. از سوی دیگر کمبود آب و بالا بودن نرخ بیکاری در مناطق دیگر سبب شده است که خیلیها به شمال مهاجرت کنند که در آنجا دست کم به دریا دسترسی دارند و میزان باران بیشتر است. سایر مناطق از گرما و بیآبی خشک شدهاند. تحریمها میتوانند کمبود آب را شدیدتر کنند زیرا واردات قطعاتی که برای تاسیسات شیرین کردن آب شور لازم است با مشکل روبروست.»
از نظر این جوان ایرانی، تنها راه کاهش گرفتاریهای ایران همکاری و متحد شدن با کشورهای همسایه مثل ترکیه، عراق و عربستان سعودی است. اما ایالات متحده آمریکا این کشورها را برای پذیرش تحریمها زیر فشار قرار داده. حکومت ایران بدون متحدانی در منطقه آیندهای سخت در پیش خواهد داشت.
ناامیدی پس از امید
فشار داخلی هم علیه حکومت افزایش مییابد. نقاش ایرانی به دیتسایت میگوید: «به خاطر میآورم که وقتی توافق هستهای در سال ۲۰۱۵ اعلام شد چقدر مردم خوشحال بودند. امید زیادی وجود داشت که ایران بالاخره از انزوا بیرون بیاید. اما حالا مردم ناامید شدهاند، پیاپی به خیابان میریزند و تظاهرات میکنند. خدمات اقتصادی کشور کاهش مییابد، پول ملی ما سقوط میکند، نرخ مواد غذایی دو برابر شده و در سراسر کشور بیش از نیمی از مردم بیکارند. اغلب شرکتهای خارجی که پس از توافق هستهای به ایران آمدند کشور را ترک میکنند».
یکی از مهمترین مشکلات مردم ایران این است که حکومت بجای پرداختن به مشکلات فزایندهی آنها، ثروت ملی کشور را صرف جاهطلبیهای نظامی خود در کشورهای همسایه میکند. هنرمند ایرانی به دیتسایت میگوید: «با اینکه کشور مشکلات زیادی دارد، رژیم همچنان میلیونها خرج جنگهای نیابتی میکند از جمله در سوریه. ایرانیها این را نمیخواهند. آنها انتقاد میکنند که برای حکومت گسترش نفوذ در منطقه مهمتر از بهبود وضعیت مردم است. آنها با تظاهرات خود وجاهت قانونی روحانیت را به چالش میکشند و نسبت به سوء مدیریت و اقتصاد آقازادهها اعتراض میکنند. حسن روحانی رئیس جمهور میکوشد از این انتقادها برای فضاسازی علیه تندروها استفاده کند، اما کاری چندان جدی از او بر نمیآید.»
در ایران این آیتالله علی خامنهای رهبر سیاسی و مذهبی جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران هستند که تکلیف سیاست را روشن میکنند و دولت مجاز نیست از خطی که آنها ترسیم میکنند عبور کند. دولت میتواند تصمیمات کوچک اتخاذ کند. از این گذشته تنها همان کارهایی را میکند که رهبری مذهبی از او میخواهد. برنامه رهبری جمهوری اسلامی متکی بر بنیادهای ایدئولوژیک است که هیچکس حق به پرسش کشیدن آن را ندارد؛ مثل دشمن پنداشتن آمریکا و نفی حق موجودیت اسرائیل.
مخاطب دیتسایت در این مورد میگوید: «کم نیستند ایرانیانی که همین عقیده را دارند اما من معتقدم ما باید با اروپا و آمریکا همکاری کنیم. رژیم از این تصویر دشمن برای تحریک ایرانیان علیه غرب و توجیه قدرت خود استفاده میکند. زندگی در ایران همانطور که جرج اورول در رمان ۱۹۸۴ ترسیم کرده از فشار ترس از تنگنا و تاریکی آکنده شده است. جوانان به ستوه آمدهاند. آنها میگویند: این رژیم خشن که تفکر مستقل را سرکوب میکند باید بالاخره صحنه را ترک کند.»
ایرانیها خواستار تغییر هستند
نقاشی که روزنامه آلمانی با وی گفتگو کرده است اضافه میکند: «خانواده و دوستان من میگویند که ایران باید تغییر کند و به روی جهان باز شود. آنها در حال حاضر بیش از همیشه درباره آینده حرف میزنند. آنها میخواهند در سیستمی زندگی کنند که متکی بر دموکراسی و آزادی باشد، اما چنین چیزی در ایران فعلا ممکن نخواهد بود زیرا یک آلترناتیو جدی در برابر رژیم وجود ندارد. هیچ رهبری نیست که مردم به دنبالش راه بیافتند. تحریمها باعث ناامیدی بسیاری از ایرانیها شده. به عنوان نمونه پدر و مادر خودم. من هرگز آنها را اینقدر آشفته ندیده بودم. پدر و مادر من هر دو معلم بودند و اکنون بازنشستهاند. آنها نمیدانند زندگیشان چطور ادامه خواهد یافت. آیا حقوق بازنشستگی محدود در سالهای آینده هم کافی خواهد بود؟ آیا قادر به پشتیبانی از فرزندانشان خواهند بود. آنها از آینده میترسند. مثل همه ما.»
*منبع: روزنامه آلمانی دیتسایت
*ترجمه و تنظیم: جواد طالعی
کیهان چاپ لندن