پرستو فروهر در مصاحبهای اختصاصی با دویچهوله فارسی از آنچه در بیست سال گذشته انجام شده میگوید، به ادعاهای حسامالدین آشنا درباره قتلهای سیاسی سال ۷۷ پاسخ میدهد و از خشمی میگوید که آن را به اعتراض بدل کرده است.
اول آذر ۱۳۷۷ داریوش و پروانه فروهر رهبر و عضو حزب ملت ایران در خانه مسکونیشان در تهران کاردآجین شدند. پرستو فروهر فرزند این دو در تمامی ۲۰ سال گذشته نه تنها پیگیر پرونده قتل پدر ومادرش بوده بلکه مصرانه تلاش کرده هرسال مراسمی در منزل و قتلگاه این دو برگزار کند.
امسال نیز به رسم این بیست سال پرستو فروهر به ایران رفته است. او اما اینبار یک هفتهای پیش از سالگرد قتل پدر ومادرش، قراری در دادگاه تجدیدنظر تهران هم داشت؛ دادگاهی برای رسیدگی به اعتراض او به حکم شش سال حبس تعلیقی به جرم توهین به مقدسات و فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی.
او میگوید پرونده قطوری به شکایت وزارت اطلاعات علیه او تشکیل شده و امیدوار است که قاضی تجدیدنظر اظهارات او و وکیلش را به دقت مورد نظر قرار دهد.
پرستو فروهر چندین سال متوالی از برگزاری مراسم برای پدر و مادرش منع شد. سال گذشته اما پس از چندین سال این سد شکسته شد و او توانست این مراسم را برگزار کند. پرستو امیدوار است این روند امسال هم ادامه داشته باشد و او بتواند روز پنجشنبه اول آذر در منزل و قتلگاه پدر و مادرش بیستمین سال قتل آن را زنده نگاه دارد.
حسامالدین آشنا و ادعاهای او
حسامالدین آشنا مشاور رسانهای رییس جمهوری در مطلبی که چند هفته پیش از سالگرد قتلهای سیاسی سال ۱۳۷۷ منتشر شد و نیز در یک رشته توییت مطالبی را درباره این قتلها بیان کرد. آشنا که داماد دری نجفآبادی وزیر اطلاعات در زمان وقوع این قتلهاست، پدرزنش را از این قتلها مبرا دانسته و گفته وزیر وقت اطلاعات هیچ اطلاعی از وقوع این قتلها نداشته است.
این در حالی است که متهمان در طول بازجویی بارها اذعان کردند که قتلها به دستور مستقیم دری نجفآبادی وزیر اطلاعات وقت انجام شده است.
آشنا همچنین در توییتی نوک پیکان حملهاش را متوجه حجتالاسلام نیازی، رییس سازمان قضایی نیروهای مسلح در زمان رسیدگی به پرونده قتلهای سال ۷۷ کرد و نوشت: «آنچه در سازمان قضایی نیروهای مسلح اتفاق افتاد به هیچ وجه کمتر از قتلها نبود. روزی باید از آقای نیازی سوالات سختی پرسید.»
پرستو فروهر همین سخنان آشنا را دلیلی بر درستی همان چیزی میداند که در تمام ۲۰ سال گذشته بازماندگان این قتلها بر آن پای فشردهاند: عادلانه نبودن دادرسیها و روند رسیدگی به پرونده.
پرستو فروهر به دویچهوله میگوید: «این حرف ایشان دقیقا صحهای است بر حرفها و خواسته ما که تجدید دادرسی و باز شدن پرونده و یک دادرسی عادلانه است. ایشان بدون اینکه مدرک و دلیلی ارائه بکنند میگویند وزیر [اطلاعات] هیچ اطلاعی نداشته، در صورتی که تمام متهمان به نقش وزیر وقت اذعان داشتند و دلیل رای برائتی که همان زمان برای آقای دری صادر شد فقط سه بار قسم خوردن ایشان بود که برای من به عنوان بازمانده دو نفری که به آن شکل فجیع کشته شدند، به هیچ وجه، به هیچ وجه کافی نیست. این نشان میدهد که این پرونده همچنان به صورت یک معضل بر وجدان اجتماعی سنگینی میکند و کسانی هر از گاهی شروع به حرف زدن دراین مورد میکنند.»
پرستو فروهر متهم کردن نیازی از سوی آشنا را نیز شاهدی بر مدعای بیست ساله بازماندگان این قتلها میداند: «گفتههای ایشان که در آن زمان یک مقام رسمی بودند در وزارت اطلاعات دقیقا نشان میدهد که حرفی که ما سالهاست میزنیم که این پرونده به سرانجام درستی نرسیده و دادرسی قضایی صحیح و عادلانهای روی آن انجام نشده، درست است. همه اینها تاییدی است بر حرفهایی که ما در تمام این سالها گفتیم که در حقیقت به این پرونده رسیدگی درستی نشده و بنابراین بایستی بازگشایی شود.»
“بیانصافی” حسامالدین آشنا در حق فروهرها
مشاور رییسجمهوری در بخش دیگری از اظهاراتش بدون نام بردن از مقتولان، آنها را از نظر سیاسی “بیخطر” دانسته و اظهار داشته که اصولا حذف فیزیکی آنها تاثیری برای “نظام” نداشته است. آشنا داریوش فروهر را “انقلابی کهنهکار و مخالفی کاملا بیخطر” توصیف کرده که “در طول سالها مخالفت و مبارزه سیاسی با جمهوری اسلامی حتی یک بار دستگیر نشد.”
پرستو فروهر درباره این بخش از سخنان آشنا به دویچهوله میگوید: «پدر من پس از اینکه در اعتراض به تخلفات انتخاباتی در اولین انتخابات مجلس شورای اسلامی از پست وزارت استعفا داد، به شدت تحت فشار بود و مدتی مخفی زندگی کرد و بعد هم بازداشت شد. یکی از سنگینترین بازداشتهای عمرش را در دوره جمهوری اسلامی گذراند و وقتی در سن ۵۲-۵۳ سالگی از زندان بیرون آمد به شدت دچار ناراحتیهای جسمی شده بود و ما امیدی نداشتیم که او از این زندان جان سالم به در ببرد. چنین ردپایی در زندگی ما به جا مانده و کسانی به خودشان اجازه میدهند این را به صورت کامل مسکوت بگذارند. مادر من را از حرفهاش محروم کردند، حقوقش را قطع کردند، پروانه وکالت پدرم را با چنان اعلامیه تندی لغو کردند که اصلا الفاظش جای بازگویی ندارد. این بیانصافی است در حق انسانهایی که چنان فجیع کشته شدند که حالا کسانی بیایند و تاریخ زندگی و مبارزات آنها را هم به این شکل تحریف کنند.»
خشم؛ دستمایهای برای اعتراض
پرستو فروهر پیش از سفرش به ایران به رسم هرساله نامهای سرگشاده خطاب به همه کسانی منتشر کرد که پرونده قتلهای سیاسی را در این سالها دنبال کردهاند. او در این نامه سوالاتی را مطرح کرد و از همه کسانی که به نحوی درگیر این پرونده بودند خواست تا به این پرسشها پاسخ دهند.
پرستو فروهر به دویچهوله میگوید: «۲۰ سالگی عددی است که نوعی تعهد میآورد و من فکر کردم میتواند فضایی باشد برای نگاه نقادانه به این مسیری که ما طی کردیم. درست است که این پرسشها را من با کسانی در میان گذاشتم که به تجربه من همراهی بیشتری با این روند داشتند ولی اینها کسانی هستند که من میشناختم. امیدوارم این پرسشها برای کسانی که نسبت به اینکه خشونت از ساختار سیاسی جامعه حذف شود، تعهد دارند، به فضای گفتوگو و تفکر تبدیل شود و بتوان با این تجربه بیست ساله با تبادل فکر و گفتوگو قدمی جلو برویم.»
آخرین پرسش پرستو فروهر را از خودش پرسیدیم: در این ۲۰ سال با خشمش چه کرده است، او گفت: «با خشم کار کردم، سعی کردم مدیریتش بکنم، سعی کردم آن را دستمایهای قرار دهم برای اعتراض، برای ایستادگی و پایداری بر روی حق. مسلما لحظات بسیار تلخی در طول این بیست سال داشتم؛ لحظههای ناامیدی، افسردگی و حس تنهایی و لحظاتی که خشم در جان و دل آدم مثل یک طوفان میپیچد و نمیداند با آن چه کند. این تلخ و سخت بوده ولی به نظرم ما بایستی از همه این نیروها استفاده کنیم برای اینکه کاری انجام دهیم و چیزی بسازیم. من سعی کردم از این حسها مقاومت بسازم؛ حسهایی که به هر صورت پیامد چنان فاجعهای در زندگی من بوده است.»
بیست سال از وقوع قتلهای سیاسی سال ۱۳۷۷ گذشته است. پرونده از نگاه سیستم قضایی ایران مختومه شده و سه متهمی که عامل قتل فروهرها و محمد مختاری و محمدجعفر پوینده بودند با اعلام شاکیان مبنی بر اینکه به قصاص اعتقاد ندارند و خواهان اعدام هیچکس نیستند، “بخشیده” شدند.
حالا بازماندگان این قتلها پس از ۲۰ سال کجا ایستادهاند؟
پرستو فروهر میگوید: «ما راهی طولانی آمدیم اما قدمی جلو نرفتیم، در واقع به دیوار چنگ زدیم ولی سعی کردیم روی حقمان ایستادگی کنیم. ما دادخواهی کردیم، سعی کردیم یادآوری کنیم و وجدان اجتماعی را همچنان نسبت به این جنایتها حساس نگه داریم. سعی کردیم نسلی را که عوض شده با این قضیه آشنا کنیم. این کارها را کردیم ولی به لحاظ دستاوردی در مورد دادخواهی و دادرسی قضایی نه تنها قدمی جلو نرفتیم بلکه آنچه آنها انجام دادند زخم دوبارهای بوده بر قلب ما.»