گرچه دانشجویان “عدالتخواه” از دعوت از خامنهای برای “پاسخگویی” عقبنشینی کردهاند، اما جنجال بر سر این موضوع نشانگر جدیت آن در ایران است. گرچه “پاسخگویی” خط قرمز محسوب میشود، اما نادیده گرفتن “بدنه نظام” نیز ساده نیست.
نامه اول آذرماه “مجمع دانشجویان عدالتخواه دانشگاه تهران” به علی خامنهای و دعوت از او برای پاسخگویی در مورد عملکرد ۴۰ ساله جمهوری اسلامی و در پی آن بیانیه اخیر این تشکل که نشانگر اندکی عقبنشینی از مواضع مطرحشده در نامه پیشین است، بار دیگر بحث “پاسخگویی” رهبر جمهوری اسلامی را برجسته کرده است.
بیانیه منتشر شده “مجمع دانشجویان عدالتخواه دانشگاه تهران” در روز دوشنبه پنجم آذر (۲۶ نوامبر) که حاوی انتقاد از “لحن” نامه پیشین به خامنهای است، بهوضوح از عقبنشینی این تشکل “ارزشی” در برابر فشارهای روزهای اخیر خبر میدهد.
دویچه وله :
از همان ابتدای انتشار نامه این تشکل دانشجویی نیز روشن بود که “عدالتخواهان” وارد منطقهای ممنوعه شدهاند؛ اقدامی که به سرعت با واکنش و اعتراض اصولگرایان مواجه شد.
یکی از اصلیترین دلایل حساسیت اصولگرایان این بود که “مجمع دانشجویان عدالتخواه” در نامه خود به رهبر جمهوری اسلامی، از او خواسته بودند تا با حضور در دانشگاه تهران در مورد عملکرد ۴۰ ساله حکومت و “کیفیت تعیین و نظارت بر اجرای سیاستهای کلی نظام بهویژه در نهادهای تحت مدیریت رهبری مانند ستاد کل نیروهای مسلح از سپاه پاسداران تا ارتش و نیروهای انتظامی و نهادهای انتصابی از جمله قوه قضائیه، صدا و سیما، بنیاد مستضعفان، ستاد اجرایی فرمان امام و…” به پرسشهای دانشجویان و مردم “پاسخ” دهد.
این گروه همچنین خواستار “توضیح و تحلیل” رهبر جمهوری اسلامی در مورد به گفته آنها “هدایت و حل اختلافهای غیرعادی و تنظیم روابط نهادهای انتخابی از جمله دولت و مجلس” شده بودند.
نامه چنان جنجالی بهخصوص در میان اصولگرایان برانگیخت که “مجمع دانشجویان عدالتخواه دانشگاه تهران” مجبور به انتشار بیانیهای در توضیح آن شد و از جمله نوشت: «بدفهمی و نافهمیهای عمدی و غیرعمدی صورت گرفته از این دعوت توسط جریانات انقلابینما، غیرانقلابی، ضدانقلاب و حتی انقلابی در جهت به حاشیه راندن نفس موضوع و ابعاد مثبت آن بوده است.» این بیانیه که سوم آذرماه منتشر شد، همچنین به شدت به “استقبال نمایشی برخی جریانات معلومالحال از این دعوتنامه” تاخت و ضمن “مشمئزکننده” خواندن آن، بهطور مشخص از “جریانات داخلی مانند غیرانقلابیهای اصلاحطلب و اصولگرا و انقلابینمایان بهاری” نام برد.
اما این بیانیه نیز باعث کم شدن فشارها نشد. عبدالله گنجی، مدیرمسئول روزنامه “جوان” منتسب به سپاه پاسداران، از جمله معترضانی بود که روز سوم آذرماه در توییتر، این اقدام را به کسانی نسبت داد که “دنبال زدن آخرین سنگرند” و “در انقلابی بودن جلوتر از رهبر و در عدالتخواهی جلوتر از علی (ع)” گام برمیدارند.
“پاسخ” به عملکرد “خود”
خشم اصولگرایان غیرقابل فهم نبود، زیرا “عدالتخواهان” با درخواست پاسخگویی رهبر جمهوری اسلامی در مورد عملکرد ۴۰ ساله “نظام”، عملا و شاید ناخواسته خواستار پاسخگویی خامنهای درباره عملکرد حدودا ۳۰ ساله خود او به عنوان تصمیمگیرنده اصلی حکومت ایران شده بودند.
علاوه بر این، به نظر میرسید که نه تنها طرح مسئله پاسخگویی رهبر، بلکه همچنین به میان کشیدن پای نهادهای انتصابی، برای بسیاری از “ولایتمداران”، عبور از خط قرمز و به همین دلیل غیرقابل تحمل بود.
“عدالتخواهان” هم البته ساکت ننشستند. محمدصادق شهبازی، دبیر اسبق “جنبش عدالتخواه دانشجویی”، در یادداشت تندی بدون نام بردن از اصولگرایان، نوشت که جریانی «اگر از سوپور سر کوچه هم انتقاد شود، میگوید سوپور زیرمجموعه سرسوپورهاست، او ذیل شهرداری و… تا رهبری و امام زمان جلو میرود؛ لذا انتقاد از نحوه جمعآوری زباله در فلان کوچه، در حکم محاربه با امام زمان است! از تقدم ولایت بر عدالت، ولایتبسندگی، تسری ولایت و… سخن گفته و در نهایت اشکالات را توجیه میکنند».
شهبازی همچنین با اشاره به اینکه “پرسش و نقد رهبری و نظام ممنوع نیست”، افزود که یکی از اقدامات لازم در راستای ساختن “ظرفیت ” برای رهبر جمهوری اسلامی «اصلاح، شفافیت و نظارت عمومی بر نهادهای ذیل رهبری و سایر نهادهای عمومی غیردولتی است».
کودتای “دبیر احمدینژادی”
در تداوم حملات اصولگرایان به اقدام “مجمع دانشجویان عدالتخواه دانشگاه تهران”، روزنامه “جوان” روز دوشنبه با استناد به سخنان رضا هادیزاده، یکی از مسئولان اسبق “جامعه اسلامی مهندسان”، نوشت که نامه مزبور “کودتای دبیر احمدینژادی این تشکل بوده. این آقا بدون رأیگیری از اعضا و خلاف اساسنامه این نامه را زده و ما هم از رسانهها فهمیدیم”. این روزنامه منتسب به سپاه پاسداران همچنین ضمن اشاره به “ذوقزدگی اصلاحطلبان و براندازان” از انتشار نامه دانشجویان “عدالتخواه” به خامنهای، اعلام کرده بود که در روزهای آینده خبرهای بیشتری در مورد این نامه منتشر خواهد شد.
کیوان سلیمانی، دبیر مجمع دانشجویان عدالتخواه دانشگاه تهران که نامه با امضای او منتشر شده بود، نه تنها در توییتر اتهامات علیه خود در رابطه با انتشار نامه به خامنهای را بهشدت تکذیب کرد، بلکه به روزنامه “جوان”، رضا هادیزاده و دیگر افراد و رسانههایی که به گفته او “این خبرسازی کذب را منتشر کردهاند”، ۲۴ ساعت فرصت داد تا خبر مزبور را تکذیب کرده و “عذرخواهی” کنند، وگرنه “قطعا مورد شکایت رسمی قرار خواهند گرفت”.
در پی حمله مجدد روزنامه “جوان” به این تشکل بود که روز گذشته “شورای عمومی مجمع دانشجویان عدالتخواه دانشگاه تهران (آرمان)” بار دیگر با انتشار بیانیهای به تعدیل و تلطیف نامه این مجمع خطاب به خامنهای پرداخت و از جمله نوشت: «بعد از بازخوردهای گرفتهشده از نامه اخیر مجمع دانشجویان عدالتخواه دانشگاه تهران، به این نتیجه رسیدیم که لحن نامه میتوانست با ادبیاتی بهتر و شایستهتر نوشته شود، تا مورد سوءاستفاده غرضورزانه جریانات ضد عدالت و ضد انقلاب قرار نگیرد.»
به گزارش خبرگزاری فارس، بیانیه همچنین ضمن “بیتأثیر ندانستن برخی کوتاهیهای فردی و تشکیلاتی”، تأکید کرده بود که «این نکته را پذیرفته که بهتر بود شیوه مناسبتری برای این امر [نوشتن نامه] انتخاب میشد».
“ولایت منهای عدالت دروغگویی است”
البته شورای عمومی مجمع دانشجویان عدالتخواه دانشگاه تهران در این بیانیه نیز بار دیگر و این بار تلویحا، به انتقاد شدید از اصولگرایان، اصلاحطلبان و طرفداران احمدینژاد پرداخته و نوشته است که “در میان واکنشهای غرضورزانه” با دو جریان مواجه بوده است: نخست گروهی که “نقد و مطالبه از هیچ مسئول و نهادی را برنمیتابند” و گروهی دیگر که «دائم بار مسئولیت را از روی دوش خود و دیگر مسئولین نظام و قوای سهگانه برداشته، و بیآنکه حاضر به کمترین هزینهای برای اصلاح نظام و انقلاب باشند، به دنبال آن هستند که همهی تقصیرها و ضعفها را به گردن رهبری انقلاب بیاندازند». این تشکل “ارزشی” سپس با اشاره به اینکه این جریانها “دو لبه خطرناک یک قیچی” هستند، تأکید کرده است که «ولایت منهای عدالت دروغگویی و عدالت منهای ولایت انحراف است».
همزمان با انتشار این بیانیه، محمدحسین صبوری، دبیر “جنبش عدالتخواه دانشجویی” نیز اعلام کرد که دعوت از علی خامنهای برای پاسخگویی در مورد عملکرد ۴۰ ساله جمهوری اسلامی نه تصمیم این “جنبش”، بلکه “تصمیم تشکیلاتی” مجمع دانشجویان عدالتخواه دانشگاه تهران بوده است. مجمع دانشجویان عدالتخواه دانشگاه تهران یکی از زیرمجموعههای “جنبش عدالتخواه دانشجویی” است.
گرچه این تشکل خود را فراجناحی دانسته و “رفع” مشکلات و “کارآمدی نظام اسلامی” را از جمله اهداف خود برشمرده است، اما گفته میشود که طرفداران محمود احمدینژاد، رئیس جمهوری سابق ایران، از نفوذ بالایی در آن برخوردارند. اواسط فروردینماه گذشته ۳۰۰ نفر از “فعالان حزبالله” که بخشی از آنها از اعضای “جنبش عدالتخواه دانشجویی” بودند، در نامهای سرگشاده به علی خامنهای، ضمن اشاره به نارضایتی “ملت” از وضعیت کنونی کشور، خواستار “اصلاحات اساسی و انقلابگونه” در جمهوری اسلامی شده بودند.
مسئله “پاسخگویی” خامنهای یکی از مسایل مطرحشده از سوی احمدینژاد نیز بود. محمود احمدینژاد آذرماه سال گذشته (۱۳۹۶) در پیامی تصویری ضمن اعلام درخواست استعفای صادق آملی لاریجانی، رئیس قوه قضائیه ایران، به دلیل “نقض مکرر قانون اساسی” و فقدان “صلاحیت و مشروعیت” او را “غاصب” خوانده بود. بینتیجه ماندن این انتقادها سبب شد که رئیس جمهوری سابق ایران روز ۲۵ بهمنماه گذشته در برابر محل دادگاه حمید بقایی و با انتقاد از بازداشتهای “بدون ملاحظه” قوه قضائیه، اعلام کند که حتی رهبر جمهوری اسلامی نیز پاسخگو نیست.
از آمادگی اعزام به غزه تا افشای ویلای لواسان
تشکل موسوم به “جنبش عدالتخواه دانشجویی” اوایل دهه هشتاد خورشیدی از به هم پیوستن حلقههایی از دانشجویان “حزباللهی” سراسر ایران تشکیل شد که در ادبیات جمهوری اسلامی از آنها با عنوان “ارزشی” نام برده میشود. این تشکل که شکلگیری آن به سال ۱۳۸۱ برمیگشت، اواخر سال ۱۳۸۲ رسما از سوی نهاد “نمایندگی رهبری در دانشگاهها” به رسمیت شناخته شد.
برخی از چهرههای شناختهشدهی جریان موسوم به اصولگرایان تندرو در شکلگیری این تشکل سهم داشتهاند. به گزارش خبرگزاری فارس، افرادی چون وحید جلیلی، حسن و حیدر رحیمپور ازغدی، محمدصادق کوشکی، عباس نبوی، سعید قاسمی، عباس سلیمینمین، ابراهیم فیاض، سعید زیباکلام و مسعود دهنمکی در “گفتمانسازی” این تشکل “بسیار مؤثر” بودهاند.
حرکتهای این تشکل از آغاز شکلگیری آن تاکنون با محوریت “عدالتخواهی”، عموما همسوی با مواضع رهبر جمهوری اسلامی بوده است. یکی از بارزترین این حرکتها، در جریان جنگ اسرائیل و حماس در غزه، تحصن دیماه ۱۳۸۷ اعضای این تشکل در فرودگاه مهرآباد در راستای حمایت از پیام رهبر جمهوری اسلامی و اعلام آمادگی آنان برای “اعزام به غزه” بود. علی خامنهای در پیام خود گفته بود که «همه مجاهدان فلسطین و همه مؤمنان دنیای اسلام، به هر نحو ممکن، موظف به دفاع از زنان و کودکان و مردم بیدفاع غزهاند و هر کس در این دفاع مشروع و مقدس کشته شود، شهید است». رهبر جمهوری اسلامی روز ۱۹ دیماه همان سال از کسانی که به استقبال پیاماش شتافتند، “به خصوص از جوانهای مؤمن و پرشوری که به فرودگاهها − در تهران و بعضی جاهای دیگر− رفتند” قدردانی کرد.
یکی از تازهترین حرکتهای خبرساز “جنبش عدالتخواه دانشجویی” نیز افشای اطلاعات مربوط به ویلای ۱۰هزار متری تحت اختیار حسن فیروزآبادی در لواسان بود؛ اقدامی که در نهایت باعث شد تا رئیس سابق ستاد کل نیروهای مسلح ایران این ویلا را به “ستاد اجرایی فرمان امام” پس دهد. فیروزآبادی البته پیشتر گفته بود که این عمارت با حکم رهبر جمهوری اسلامی به او واگذار شده و او نیز به مدت ۲۲ سال از آن به عنوان “دفتر مافوق سری” استفاده میکرده است. “جنبش عدالتخواه دانشجویی” اما ۲۷ خردادماه گذشته در نامه خود به دادستان تهران نوشته بود که فیروزآبادی از سال ۱۳۷۲ در “ویلایی مصادرهای” در لواسان زندگی میکند و با وجود پیگیریها و تذکرها حاضر به ترک آن نیست.
پاسخگویی به “بدنه وفادار نظام”
بخش سازمانیافته بدنه حامیان حکومت ایران را نیروهای مختلفی تشکیل میدهند. حمایت این نیروها نیز، از جمله نیروهای “جنبش عدالتخواه دانشجویی” به عنوان یکی از جدیترین پشتوانهها و تشکلهای حامی رهبر و نظام، برای رأس قدرت در جمهوری اسلامی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.
نزدیکان به این تشکل که فعالیتهای “عدالتخواهانه” خود را پس از وخیمتر شدن اوضاع اقتصادی در ایران و اعتراضهای خیابانی دیماه و مردادماه گذشته، از جمله در نمونه ماجرای ویلای لواسان یا مقاومت در برابر تخریب خانههای ده ونک توسط دانشگاه الزهرا، گسترش دادهاند، پیشتر نیز در حضور رهبر جمهوری اسلامی به انتقاد از وضعیت کشور و “بحران”های موجود در ایران پرداخته بودند.
محمدجواد معتمدی، دبیر “جنبش عدالتخواه دانشجویی” از جمله کسانی بود که روز هفتم خردادماه گذشته در حضور خامنهای از “رویههای ناعادلانه” در قوه قضائیه، “بیعدالتی” در کشور و برخی از “جریانهای خودی” انتقاد کرده بود.
در همین جلسه بود که سحر مهرابی، نماینده مدیران مسئول در شورای مرکزی ناظر بر نشریات دانشگاهی در وزارت علوم، در اقدامی کمسابقه با انتقاد شدید از “بحرانهای متعدد” در ایران، خطاب به خامنهای گفت: «در برابر پرسشها، انتقادات و اعتراضات مردم چه پاسخی دارید؟»
اما تجربه ۲۹ ساله رهبری علی خامنهای نشان میدهد که او نه تنها هیچگاه در مقام “پاسخگو” ظاهر نشده، بلکه هر بار و در مواجهه با هر بحرانی، از ورای دولت و حکومت به نقد اموری پرداخته که خود بهقاعده مسئولیت رأس آن و به همین اعتبار تمامیت آن را برعهده دارد. نهادی چون مجلس خبرگان نیز که نخستین وظیفهاش نظارت بر رهبری و نهادهای تحت امر اوست، هیچگاه چنین وظیفهای را انجام نداده است. تمامی خبرها و گزارشهای مرتبط با رهبر جمهوری اسلامی و نهادهای تحت امر او نیز تنها از کانال دفتر خامنهای منتشر میشود و بدین اعتبار هیچ گزارش قطعی و مستقلی از بالاترین مقام حکومتی ایران و زیرمجموعههای او وجود ندارد.
تضمین استمرار بیخبری عمومی از آنچه در نهاد رهبری جمهوری اسلامی و زیرمجموعههای آن میگذرد، طلب میکند که طرح موضوع “پاسخگویی” علی خامنهای نیز کماکان خط قرمز حکومت بماند. خامنهای گرچه تاکنون توانسته است نسبت به درخواست “پاسخگویی” رهبر از سوی مردم و نیز بخشی از حکومت، از جمله اصلاحطلبان، بیاعتنا بماند، اما تداوم چنین مقاومتی در برابر “بدنه وفادار نظام” از جمله “عدالتخواهان” کار دشواری به نظر میرسد.
گرچه بیانیه اخیر دانشجویان “عدالتخواه” تهران نشانگر نوعی عقبنشینی در برابر فشار شدید مراکزی همچون روزنامه وابسته به سپاه است، اما نفس جدال در میان اصولگرایان و “نیروهای وفادار به نظام” بر سر “پاسخگویی” رهبر در مورد عملکرد ۴۰ ساله جمهوری اسلامی نیز بیانگر وضعیتی است که “ولایت مطلقه فقیه” دیر یا زود مجبور به مواجهه با آن خواهد شد: پذیرش مسئولیت دستکم در برابر “نیروهای خودی”.