چند روز قبل یکی از وزرای اسبق جمهوری اسلامی، در حاشیه اختلافات درون حکومتی خودشان، خطاب به برخی از رقبای جناح مقابل، و به کسانی که از درون حاکمیت میگویند ما به بن بست رسیده ایم اظهار داشت که « حالا نوبت شماست که از قطار انقلاب پیاده شوید همانگونه که بعد از انقلاب جبهه ملی و نهضت آزادی از این قطار پیاده شدند »
سئوال از این آقای وزیر اسبق این است که پاسخ دهند که قطار انقلاب چگونه قطاری بود و چطور ودر چه زمان و از کجا به حرکت در آمد؟ محموله آن چه و مقصدش به کدام سو بود و مسیرحرکتش قرار بود به کجا منتهی شود؟
قطار انقلاب از روز بعد از کودتای بیگانه ساخته 28 مرداد 1332 با بیانیه « نهضت ادامه دارد » که توسط نهضت مقاومت ملی صادر شد به راه افتاد. این قطار حامل خواسته هائی روشن چون آزادی، استقلال و عدالت بود. مسیر این قطار عبور از جاده های سنگلاخ و صعب العبور دیکتاتوری واستبداد و گذر از پرتگاه های وابستگی و استعمار و مقصدش رسیدن به بهشت آزادی و بنای رفیع استقلال و کاخ زیبای عدالت اجتماعی بود. این قطار 25 سال طی طریق نمود و به حرکت خود ادامه داد. البته، در نیمه های راه ودر زمانی شما و همفکرانتان هم، نه چندان همسو با دیگر مسافران، به این قطار سوار شدید، تا اینکه قطار به ایستگاه 22 بهمن 57 رسید. ولی آقای وزیر اسبق! در آن ایستگاه جبهه ملی ایران از آن قطار پیاده نشد ودر همان قطار آزادی و استقلال و عدالت باقی ماند. ولی آن ها چه کسانی بودند که در آن ایستگاه قطار عوض کردند وبه قطار استبداد و خشونت و واپس گرایی و مالا وابستگی به سیاست های بیگانه سوار شدند و متاسفانه هنوز تصور میکنند که در قطار انقلاب نشسته اند.
اهداف انقلاب و شعار های انقلاب روشن بود. ملت ایران در آن زمان درخواست آب و نان و کار و مسکن نداشت بلکه اهدافی چون آزادی و استقلال و جمهوریت و عدالت را دنبال می کرد. « زندانی سیاسی آزاد باید گردد » از اولین شعارهای انقلاب بود. خواسته های ملت ایران، آزادی بیان، آزادی قلم، آزادی احزاب، آزادی عقیده، آزادی انتخابات و عدم وابستگی به قدرت های خارجی اعم از غرب وشرق بود. ملت ایران دستگاه قضایی مستقل و عدل محور را طالب بود. این ملت، مجلس ملی متشکل از نمایندگان واقعی خود را میخواست واز مجلس فرمایشی وتک حزبی انزجار داشت. شما وهمفکرانتان در این چهل سال به کدامیک از خواسته های انقلاب مردم پاسخ دادید و به کدامیک از اهداف انقلاب جامه عمل پوشاندید؟
اکنون که بر بلندای چهلمین پله برج زمان ایستاده اید به گذشته ای که پشت سرتان است نگاهی بیندازید وببینید که با این ملت چگونه رفتار کرده اید. از اعدام های خارج از موازین قضایی وحقوق بشری در روزهای اول انقلاب گرفته تا اشغال سفارت آمریکا و گروگان گیری کارکنان آن که نتیجه آن حرکت خارج از عرف بین المللی علاوه بر خسارات مادی و معنوی موجب آغاز جنگ تحمیلی 8 ساله عراق با ایران با آن همه خسارات مالی و جانی طاقت فرسا بود. در اینجا خوبست به یاد بیاوریم که دولت ملی مصدق نیز در زمانی ناگزیر شد که با دولت استعماری انگلیس قطع رابطه نموده وسفارت آن کشور را در ایران ببندد ولی دولت ملی به شکلی قانونمند ومتمدنانه به دولت انگلیس ابلاغ کرد که ظرف یک هفته سفارت خود را تعطیل و اتباع خود را از ایران خارج نماید و هیچکس نتوانست به این حرکت درست دولت ملی که منطبق با موازین حقوق بین المللی بود کمترین اشکال و ایرادی وارد نماید. باری به اعدام های گروهی تابستان 67 نگاه کنید.
به قتل های زنجیره ای تا فسادهای مالی بی سابقه چندین هزار میلیاردی، تا ندانم کاریهایی که برای نیمی از کشور آب آشامیدنی و هوای قابل تنفس باقی نگذاشته نظری بکنید. به هدر دادن منابع مالی کشور در خارج از مرز ها و در راه های دور از منافع ملی نگاهی بیندازید. به سود جویی ها و دلال گری ها و وارد کردن کالاهای بنجل چینی که تولید داخلی را به حد اقل رسانیده و سبب تعطیلی وبیکاری اکثر کارگاه های بزرگ و کوچک کشور گردیده توجهی بکنید. به خیل عظیم زندانیان سیاسی در سراسرکشور بنگرید. در نتیجه این سیاست های نادرست و مدیریت های اشتباه، اقتصاد ایران امروز به گونه ای ویران شده که در ظرف مدتی کمتر از شش ماه ارزش پول ملی به یک سوم تقلیل یافته و مردم ایران زیر بار گرانی وتورم وفقر وبیکاری و انواع عوارض اجتماعی ناشی از آن ها کمر خم کرده اند.
آیا قطار انقلاب برای رسیدن به این مقاصد به حرکت در آمده بود؟ خیر این شمایید که قطارتان را در ایستگاه 22 بهمن 57 عوض کردید و در مسیری نا درست و به سوی تاریکی پیش می روید. اما جبهه ملی ایران وسایر وطن خواهان هنوز در همان قطاری که مقصدش آزادی و استقلال و عدالت اجتماعی بود نشسته اند.