گشت ارشاد یا اقدامات پلیس برای مقابله با کم حجابی و بی حجابی و بدحجابی به ماشین تولید نفرت و سوژه به رسانه های خارجی تبدیل شده و مشخص نیست چرا یک کار اشتباه را ادامه می دهند؟ از جیغ زنان لذت می برند یا از قهقهه خانم پی گیر این سوژه در فضای مجازی؟
اگر شرع موردی را تخلف اعلام کرده گناه است و در نامه اعمال فرد ثبت می شود و وقتی به آخرت لایتناهی باور داریم چرا اصرار داریم در دنیای فانی به نامه اعمال آدمیان رسیدگی کنیم؟ اگر هم در قانون مجازات تعیین شده اولا بخشی از قانون مجازات اسلامی و مصوب مجلس شورای اسلامی است و جریمه تعیین کرده و به هیچ پلیس و پاسبانی دستور نداده آدم ها را و دختر و زن مردم را داخل ون پلیس بیندازند و دختری را که مثلا در حال تحقیق بر روی تز دکتری است اما روسری اش افتاده کنار فلان زن فاحشه بیندازند.
عصرایران؛ سروش بامداد :
گفتند پنجاه هزار تومان جریمه شود. یک شماره حساب بدهید تا این پنجاه تومان را واریز کنند. بگیر و ببند نمی خواهد که.
مگر برای بخش های دیگر قوانین هم گشت گذاشته اید؟
اگر زن کم حجاب و بد حجاب چهره جامعه را به گونه ای دیگر جلوه می دهد فریاد کمک خواهی او چه؟ این چه تنفری است که دامن می زنید؟
اگر تصور می کنید هر روسری افتاده ای قصد هم سویی با فلان خانم را دارد در اشتباهید و باید بپذیرید سبک زندگی تغییر کرده است.
همان گونه که تلویزیون ایدئولوژیک به بنگاه بخت آزمایی و لاتاری تبدیل شده و همه از بام تا شام درباره پول صحبت می کنند و هر یک از وجهی سبک لباس پوشیدن تفاوت کرده و مردم عادی پاسبان و پلیس نیستند که یونیفورم بپوشند.
اگر گشت ارشاد و رفتار پلیس در این فقره جای دفاع دارد چرا تعداد آنها را آن قدر زیاد نمی کنید که مردم احساس کنند حکومت نظامی است؟ اگر با ابزار ترس می خواهید همه را بترسانید چرا به این تولید ترس نمی بالید و نام ارشاد و نصیحت بر آن گذاشته اید؟
یک خبرنگار خارجی جایی نوشته بود در بدو ورود به کوبا متوجه نمی شویم که نظر مردم درباره شیوه حکم رانی در این کشور باب میل مردم است یا نه و تا باب گفت و گو در فضای آرام باز نشود نمی توان قضاوت کرد ولی در ایران کافی است به اندازه روسری دختران و زنان و رنگ لباس آنان نگاه کنیم.
چرا این تصویر را پیش چشم دیگران قرار دهیم که دل ربایی های دخترانه یا جلوه گری های زنانه یا پوششی که همیشگی هم شاید نباشد و کارمندی که از صبح تا شب سیاه پوش بوده بخواهد با شال قرمزی به مرکز خرید برود در نگاه خبرنگار خارجی در حال کنش سیاسی تصور شود؟
گشت ارشاد، پلیس را از چشم مردم می اندازد. دختر بچه دبیرستانی را دیدم که از مزاحمت پسر بچه به ستوه آمده بود و وقتی گفتم در این مواقع از پلیس کمک بخواه پاسخ داد: پلیس که دخترها را می گیرد.
دزد و قاچاقچی و قاتل فراری باید از پلیس بترسند نه دختر بچه های این مملکت.
این گشت ارشاد را جمع کنید و این ماشین تولید انزجار را در خیابان ها راه نیندازید. نمی بینید چگونه نگاه می کنند؟
کار حکومت دینی تولید ترس برای پرستش پروردگار نیست.
اگر قانونی نقض می شود و مانند عبور از چراغ قرمز است چرا برخورد فیزیکی؟ اگر در صف گوشت هم روسری هایی شل شود سراغ مردم می روید یا دستور دارید مردم را در مکان های عمومی تحریک نکنید؟
برخوردهای پلیس رصد می شود و اگر روزگاری فناوری های تصویری تنها در اختیار قدرت بود اکنون شهروندان عادی هم این امکان را دارند و صدا و سیما نیز انحصار ندارد و قابل انتشار است.
تمکین زنان در محیط های اداری و دانشگاهی و رسمی به هر پوشش و امر ونهی این تصور را در. برخی ایجاد کرده که تمام کوچه پس کوچه های هم قابل کنترل است.حال آن که فضای عمومی متعلق به جامعه است و پلیس یک نیروی خدماتی برای ارایه خدمات امنیتی است و این که نام مقابله با پوشش مورد علاقه جمعیت جوان چندده میلیونی را اجرای امنیت اخلاقی بدانیم بازی با کلمات است.
کافی است به یک مرکز خرید در شرق یا غرب یا شمال یا جنوب شهر برویم. پوشش چند درصد دختران و زنان شبیه پوشش پلیس های زن یا ماموران گشت ارشاد است؟
این ماشین تولید نفرت را در کوی و خیابان راه نیندازید.