بیانیه علی خامنهای با عنوان «گام دوم انقلاب»، نوید فلاکت و بدبختی بیشتری را به مردم ایران میدهد، چون اصولا قرار نیست تجدیدنظری در قوانین و سیاستها و روالها صورت گیرد. قرار است به مردم از داروی سمیای که در چهل سال گذشته تحت عنوان داروی نجاتبخش داده شده است، بیشتر خورانده شود. به همین جهت، باید نام این بیانیه را «گام دوم تحقیر و فلاکت» نامید. مشکل آن است که اینبار خامنهای در اجرای سیاستهای شکستخوردهای مثل دوبرابر شدن جمعیت، غربستیزی و اقتصاد مقاومتیاش اصرار دارد: «من روی این بیانیه خیلی زحمت کشیدم… بنای بر این ندارم که اگر چیزی نوشتم یا مطلبی می گویم از دیگران درخواست کنم که روی آن کار کنند، ولی راجع به این میگویم این کار را بکنند…» (نقل مهدی شبزندهدار از علی خامنهای، ۲۷ بهمن ۱۳۹۷)
مجید محمدی/ ایران اینترنشنال
در گام اول چه گذشت؟
دستاوردهای سیاستهای اسلامیسازی، غربستیزی، گسترشطلبی، یهودستیزی و تمامیتخواهی چهل سال گذشته را در مهمترین شاخصهای اقتصادی و اجتماعی، به ترتیب زیر خلاصه میکنم:
۱- برآیند رشد اقتصادی صفر، تورم و نرخ بیکاری دو رقمی در چهل سال گذشته. به بیان محمدرضا باهنر: «از سال ۵۸ تا ۹۴ متوسط رشد اقتصادی ما ۳ درصد بوده که با درنظر گرفتن رشد جمعیتی، این رقم رشد اقتصادی صفر میشود. متوسط تورم در طول ۱۵ سال قبل از انقلاب، تکرقمی بوده، اما متوسط تورم بعد از انقلاب، بالای ۲۰درصد بوده است. البته ما نرخ تورم ۴۴ درصدی را هم تجربه کردیم. نرخ بیکاری بعد از پیروزی انقلاب همواره دو رقمی بوده و هرگز تک رقمی نشده است.» (خبرگزاری فارس، ۱۷ مرداد ۱۳۹۶)
۲- رفتن حدود دو سوم مردم ایران به زیر خط فقر نسبی و یکسوم به زیر خط فقر مطلق، به بیان وفادارترین اقتصاددانان رژیم، با توجه به حداقل نرخ دستمزد و حداقل هزینه زندگی
۳- ۲۳ تا شصت برابر شدن تعداد زندانیان کشور (۱۰ هزار نفر در سال ۵۷ تا ۲۳۰ یا ۶۰۰ هزار نفر در سال ۹۷)
۴- ترک تحصیل حدود ۸ تا ۱۰ میلیون کودک و نوجوان
۵- چهار میلیون معتاد که حاکمان دیگر مثل سه سال پیش، وجود آنها را انکار نمیکنند. تا حدود سه سال پیش، این آمار را ۱/۲ میلیون اعلام میکردند. اما رییس سازمان بسیج نمیگوید ۴ میلیون معتاد در کشور هستند. بهجای آن، میگوید: «۹۵ درصد جمعیت کشور از نظر مصرف مواد مخدر پاک هستند.» (وبسایت الف، ۲۷ بهمن ۱۳۹۷)
۶- حدود ۱۵ تا ۲۳ میلیون حاشیهنشین شهری که در بیغولهها زندگی میکنند (فراموش نکنید که در زمان انقلاب ۵۷ شکایتها از چند دههزار بیغولهنشین بود)
۷- بیش از ۲۰ میلیون نفر که با انواع بیماریها و اختلالات روانی درگیرند
۸- ۱/۵ تا ۷ میلیون کودک کار
۹- ۱۵۰هزار معتاد کارتنخواب یا قبرخواب
۱۰- مهاجرت حدود پنج تا هفت میلیون ایرانی بهدلیل شرایط وخیم اقتصادی و اجتماعی و سیاسی
۱۱- خالی از سکنه شدن حدود ۳۰هزار روستا
۱۲- از میان رفتن غیر قابل بازگشت بخش قابلتوجهی از جنگلها، مراتع و منابع آب روزمینی و زیرزمینی
۱۳- بیرون ماندن ۶۲ درصد از نیروی کار از بازار اشتغال (۳۷ میلیون از حدود ۶۰ میلیون؛ بیش از ۸۰ درصد زنان و حدود ۵۰ درصد جوانان)
۱۴- حمایت از رژیم اسد که حدود ۵۰۰ هزار سوری را کشت و حدود ۳۰۰حمله شیمیایی علیه مخالفان داشت
۱۴- به کشته و زخمی دادن صدها هزار نفر پس از فتح خرمشهر برای فتح کربلا و قدس
۱۵- پیش بردن برنامهی اتمی با صدها میلیارد دلار خسارت
(این نکات به تفصیل در کتاب نویسنده با عنوان در حال گذار، ناهنجار، آشفته و در گیرودار؛ جامعه ایران: ۱۳۵۷ – ۱۳۹۷ مورد بحث واقع شدهاند) اینها همه دستاوردهای جمهوری اسلامیاند، در گام اول به تعبیر خامنهای و هیچ رقیب داخلی یا قدرت خارجی در آنها نقش نداشته است. حسن روحانی در روزهای سالگرد انقلاب ۵۷ ادعا کرده بود که در همه زمینهها پیشرفت شده است. این پیشرفتها همه در آمارهایی است که فلاکت و بدبختی عمومی مردم را نمایان میکند. بخش تحقیر آن را نیز همگان در نقض حقوق روزمره (اساسی، مدنی و بشری) خود در کوچه و خیابان و زندان و مراکز دولتی میتوانند تجربه کنند.
در گام دوم چه خبر است؟
آنچه از بیانیه خامنهای در سالگرد چهلسالگی جمهوری اسلامی برمیآید، این است که نهتنها قرار نیست در امور فوق تغییر مسیری صورت گیرد، بلکه سیاستهایی که کشور را بدینجا کشاندهاند، تداوم خواهند یافت. از محتوای سخنان خامنهای و کدهایی که در حوزه سیاستگذاری میدهد (اقتصاد مقاومتی) ظاهرا در گام دوم قرار است این ارقام چندبرابر شود. بنابه گفته مدیرکل کمیته امداد استان همدان، «در سال جاری افراد تحت پوشش این نهاد حمایتی، از نظر خانوار بیش از ۲۴ درصد و از نظر نفرات ۳۶ درصد افزایش یافته است.» (روزنامه جمهوری اسلامی، ۸ اسفند ۱۳۹۷)
سیاست خارجی
در گام دوم تحقیر و فلاکت، روابط خارجی جمهوری اسلامی با وضوح بیشتری بر این قرار خواهد بود: عمل بهعنوان آنچه به تعبیری، گاوی شیرده برای چین و روسیه خوانده میشود، محدود و محصور شدن بیشتر ازسوی ایالات متحده آمریکا بهمنزله حکومتی یاغی و نفت در برابر غذا و دارو برای زنده ماندن (ازسوی اروپا). سیاست خارجی جمهوری اسلامی این نقشهای در نظر گرفتهشده یا تعیینشده را محقق خواهد کرد. بسیاری از کشورها مثل کشورهای حاشیه خلیج فارس و ایالات متحده و برخی دول اروپایی کمکم دارند از خواب غفلت دربرابر سیاستهای رژیم بیدار میشوند و برای منافع و امنیت ملی خود به مقابله با جمهوری اسلامی خواهند پرداخت و این مقابله شرایط را برای مردم نیز دشوارتر خواهد کرد.
سیاست داخلی
در گام دوم، فرایندی که اصلاحطلبان از سال ۹۲ برای تبدیل شدن به اصولگرا آغاز کردهاند، تکمیل خواهد شد. آنها دیگر فاصلهای با علی لاریجانی و احمد توکلی و ضرغامی ندارند و بسیار شبیه به آنها عمل میکنند، تاحدی که علی لاریجانی «هویت ساز» ممکن است به نامزد ریاست جمهوری آنها تبدیل شود. برخی از اصلاحطلبان (مثل نعمت احمدی و شهابالدین طباطبایی) به خوشآمدگویی یکی از عوامل کشتار سال ۶۷، ابراهیم رئیسی پرداخته و از ریاست او بر قوه قضاییه دفاع کردهاند. دستگاه سرکوب در کنار نظام رانتی جمهوری اسلامی، در نابود کردن هرگونه برنامه اصلاحطلبی موفق بوده است. در گام دوم سیاست کاملا به اعمالی محدود خواهد شد که دستگاههای امنیتی و مافیایی میخواهند.
طلیعههای گام دوم
در گام دوم نهتنها دستی به تحقیرها و فلاکتهای فوق زده نمیشود، که تحقیرها و فلاکتهای تازهای بدانها افزوده خواهد شد. نشانههای گسترش این امر، همین روزها دیده می شود؛ با تداوم سیاستهای موجود، افراد زیادی روزانه غذای خود را از میان زبالهها جمع کرده و به انواع بیماریها دچار خواهند شد (نگاه کنید به شرایط ونزوئلا). مردم به جای سرپناه به اجاره یک اتاق حلبی بر پشتبامها اکتفا خواهند کرد، چون نمیتوانند اجاره بپردازند (این روند آغاز شده است). بهتدریج پشتبامهای شهرهای بزرگ، به دنیایی از حلبیآبادهای فضایی تبدیل خواهند شد؛ طول صفهای مواد غذایی به کیلومترها خواهد رسید (به صفهای گوشت مرغ و گوشت یخی در این روزها نگاه کنید)؛ حکومت که واگذاری بخشهایی از خشکی و آبهای ساحلی را از چابهار (واگذاری به هند) و کیش و خلیج فارس (واگذاری به چین) آغاز کرده است، کمکم به مناطق دیگر کشور میرسد.
با سیاستها و قوانین و روالهای موجود، در گام دوم، جنگلی در کشور نخواهد ماند. همانطور که هادی کیا دلیری، رییس انجمن جنگلبانی ایران، میگوید: «تا ۳۰ سال آینده، جنگلی در شمال کشور نخواهیم داشت.» (الف، ۱۲ اسفند ۱۳۹۷)
نرخ تورم مثل ونزوئلا و زیمبابوه به ارقامی تا یکمیلیون درصد خواهد رسید، ۳۰ هزار روستای دیگر تخلیه شده و جمعیتشان به حاشیه شهرها خواهند رفت، میلیونها مردم گرسنه به افغانستان و عراق یورش خواهند برد (مثل مردم ونزوئلا که به کلمبیا و برزیل میروند) و تعداد روحانیون از ۴۰۰ هزار فعلی به حدود یک میلیون خواهد رسید.
اینها تنها حدس و گمان نیست، برونیابی منطقی (اکستراپولیشن) براساس روندهای موجود است. جمهوری اسلامی ظرفیتی فراتر از این ندارد و همه ظرفیتهای اصلاح از درون را با استقامت جدی از میان برده است. اما نیروهای مخرب آن با حدت و شدت در کارند و قرار نیست چیزی را در کشور سالم بگذارند و رها کنند.