امتداد: حمید حاجیان وکیل دادگستری شنبه شب با هشت گلوله در پارکینگ خانهاش کشته شد. این قتل ابعاد تازهای را در پرونده حسین هدایتی، متهم بانک سرمایه باز میکند. وقتی پای پولهای کلان در میان باشد، جان آدمها ارزشش را از دست میدهد. حمید حاجیان قربانی شد تا چه کسی در این پرونده نجات پیدا کند؟
در دادگاه از او با عنوان «حاج آقا» یاد میکردند. میگویند «بچه هیاتی» است. نامش اکبر یقینی است. متهم متواری شده پرونده بانک سرمایه که حتی بر سر حضور و متواری شدنش میان قاضی و دادستان اختلاف بود. قاضی میگفت: «متواری است.» اما دادستان میگفت: در بیمارستان بستری است. دادگاه برای ضبط وثیقه میرود که متوجه میشود وثیقه او اجارهای است. به بیمارستان میروند میبینند متواری است اما در ایران است.
حسین هدایتی در آخرین دفاعیات خود گفته بود: سراغ افراد با نفوذ بروید و آنها را محاکمه کنید. فیروز دولت آبادی سفیر دولت وقت در ترکیه ۲۱ میلیارد تومان برای یک سریال و فیلم از بنده پول گرفته است چرا او را محاکمه نمیکنید و موضوع دو سکه یک فوتبالیست را مطرح میکنید.
ادعای هدایتی این است که حاجیان از فرار یقینی هم مطلع است. او جامعه را با این سئوال روبهرو میکند که «اطلاعات ما از خارج از کشور متهم را میگیرد. الان در سلول ما فردی را از کارائیب آوردهاند. داعشی و تروریست را از سوراخ موش بیرون میکشند؛ آیا نمیتوانند آن آقا را بگیرند بیاورند تا اینجا صحبت کند.»
هدایتی در آخرین دفاعش در مورد یقنی و حاجیان گفته بود: «۴ سال است در دادسرای ناحیه سه شعبه ۱۲ علیه فیروز دولتآبادی طرح شکایت کردهام، اما هنوز ترتیب اثر داده نشده است. به سراغ حمید حاجیان که یک وکیل با نفوذ است و ۵۰ میلیارد تومان پول بنده را خورده و برده است بروید. حاجیان به من گفت: اگر اسمش را در دادگاه ببرم از من شکایت میکند؛ شاید فرار آقای یقینی نیز دست ایشان باشد.»
وکیل یکی از متهمان که راننده تاکسی بوده میگوید فردی به اسم «نیما مقدم» معرف او به یقینی بود. یکی دیگر از متهمان که پیک موتوری یقینی بوده و به نام او شرکتی ثبت و وام میلیاردی دریافت شده، میگوید: «آقای یقینی یک آدم معتقد هیاتی بودند که در کربلا موکب داشتند و من براساس اعتقاداتم ١۴ روز در موکب ایشان در کربلا خدمت کردم. اگر آقای یقینی میگفت الان شب است من قبول میکردم.»
یقینی شرکتها را به نام کارتنخوابها ثبت کرده بود و توجیهی که برای آنها میآورد این بود که «به خاطر تحریمها نمیتواند خودش فعالیت اقتصادی داشته باشد»
هدایتی ارتباط وکیل را با یقینی تضمین میکند و میگوید: «آقای وکیلی ایشان را به من معرفی کرده که الان هم میداند آقای یقینی کجاست.»
حالا آقای وکیل (حاجیان) مانند قتلهای مافیایی کشته میشود تا رد چه کسی مخفی بماند؟ حاجآقا یا اکبر یقینی کیست و چرا هیچ اطلاعاتی در مورد او و سوابقش از سوی هیچ نهادی منتشر نمیشود؟