روایات بسیاری از امامان نقل شده است که گفته اند ماه رمضان، ماهی ست “مبارک” بآن دلیل که قرآن کریم، کتاب مقدس و آسمانی، کتابی که حاوی سخنان الله ست که بواسطه “وحی” بر پیامبر اسلام نازل گردیده است. همچنین روایت است که در ماه رمضان، الله رحمت و رحمان خود را به منصه ی ظهور میرساند و همه ی “حاجت ” ها را بر آورده نموده، دروازه دوزخ را بسته و دروازه بهشت را گشوده نگاه میدارد تا بندگان با تقوا و پرهیزکاربتوانند در این ماه وارد شده و از نعمات بی پایان آن بهره بر گیرند.
افزوده بر این، فقها و علما بر آنند که رمضان ماه بیداری وجدانها ست. چرا که تجربه درد و رنج گرسنگی و تشنگی، غنی را آگاه سازد از فقر و گرسنگی. که اراده الله مبنی بر صدور احکام رمضان، آموزش “عدالت” به بندگان خود بوده است. تاریخ طولانی رمضان نشان میدهد تا کنون پیدانشده است ثروتمندی، مالک، فئودال و یا تاجر و سرمایه داری در نتیجه تحمل درد گرسنگی و تشنگی، بخشی از ثروت خود را با فقیر و گرسنه تقسیم نموده و توازن و تعادلی در جامعه بین غنی و فقیر ایجاد کرده باشد. رمضان های بسیاری آمده و رفته اند، اما، درد نابرابری های طبقاتی و بی عدالتیهای اجتماعی، نه ناپدید گشته اند و نه تقلیل یافته اند بلکه، بعکس، شدت پیدا کرده اند، بطوریکه طبقه متوسط در حال ناپدید شدن است و پیوستن به اکثریت فقیر جامعه، اکثریتی که در تامین معاش دچار مشکل اند.
با این وجود، دین پیشگان، صلح و صفا، گذشت و بخشندگی را از خصائص برجسته رمضان میدانند و بر آنند که رمضان فرصتی برای ترک و متوقف ساختن آن کنش های انسانی ست که همراه است با ارضای خواهشهای نفسانی و لذت و لذائذ تنی، از خوردن و نوشیدن گرفته تا آمیزشهای جنسی. یعنی که ماه رمضان، زمان روفتن آلودگی ها از درون است و تزکیه ی نفس انسانی از غرایز حیوانی. که رمضان هدیه ایست که الله، به “بندگان” خود اهدا نموده است که آزار و سختی تن را بپذیرند تا بتوانند بر امیال سرکش خود فائق آیند و خویشتن را به امر و اراده ی خداوند، تسلیم نموده و الله را خالصانه حمد گویند و ستایش کنند. هرچه بیشتر، بشر از خود بریده و در اندیشه ی الله غرق گردد، هرچه بیشتر ریاضت کشد و بر تن سخت گیرد و خود را تحلیل برد، قدمی به الله نزدیکتر شود. معروف است که امام علی، امام امامان، روزه خود را با یک عدد خرما پایان میبخشید، افسانه ای که به حقیقت غایی تبدیل گردیده است. چرا که کارنامه رمضان در بهین سازی مردم نیز بسیاهی میزند. نه تنها انسان ها را انسانتر نکرده است بویژه در کشوری مثل کشور ما که اسلام بر آن حاکم است بلکه سبب تقلیل انسان به حیوان نیز گشته است. تاریخ نشان میدهد که رمضان با تمامی ریاضت ها و سختگیریهایی که بر بندگان الله تحمیل کرده است، لزوما انسانهای والاتر، عدالت دوست و برابری خواه پروش نداده است. بر عکس انسان هایی را پرورش میدهد که بهر ذلتی تن میدهند، چشم و دهان خود بسته، محرومیت ها و محدودیتها را می پذیرند.
یعنی که رمضان، ماه تزکیه نفس و انکار غرایز بشری، نه تنها جنایتکار را از ارتکاب به جنایت باز نداشته است بلکه پروانه ای میشود برای ارتکاب به جنایت و انتقام ستانی، غارت و چپاولگری با دستهای پاک و منزه. آیا کسی میتواند بگوید که احمدی نژاد، رئیس جمهور دوره پیشین که با “پاکدستی” بانتقام ستانی و غارت ملت پرداخت، دهان خود را در ماه پر قدر رمضان نبسته بوده است و یا غسل و طهارت نداشته است. آیا وقتی که حضرت ولایت، اخوند خداوند خامنه ای، به پاکدستی کارگزاران خود شهادت میدهد، با دهان پاک، با دهانی که روزه رمضان را گرفته، دروغ نمیگوید؟ همچنین باید پرسید آیا میتوانیم در تسلیم و اطاعت داعشی ها و بوکوحرامها و یا النصره ها از قواعد و مقررات رمضان،شک و تردید بخود راه دهیم؟ اما، رمضان آنها را از انتقام ستانی به شنیع ترین شکل ش، جدا کردن سر انسان از بدن همچون یک حیوان قربانی، باز نداشته است و هرگز هم باز ندارد، بویژه اگر برای خشنودی الله صورت بگیرد. طبق گزارشهای رسمی، بیش از 50 نفر در همین ماه رمضان به دار آویخته گردیده اند. آیا میشود تصور کرد که آیت الله صادق لاریجانی، بدون روزه و وضو احکام اعدام را امضا کرده باشد؟ همچنین اعضای دادگاهای تجدید نظر که مهر تایید بر اعدام ها میزنند کم قعود و قیام و عبادت و نیایش نکنند و پیشانی خود بر زمین نسایند.
اما این بدان معنا نیست که رمضان رفتار و کردار مردم را تحت تاثیر قرار نمیدهد. واقعیت. آنست که در ماه رمضان زندگی روز مره و هر آنچه که از روی خوی و عادت انجام میشود، بحالت تعلیق در میآید، بویژه در جامعه ایکه آئین شریعت اسلامی برآن حکومت میکند، اطاعت از قواعد و مقررات رمضان اجباری ست. روزه خواری و کار و کسبی هم که در خدمت آن قرار میگیرد نه تنها گناه است بلکه جرمی ست مستحق مجازات حد و چندین ضربه شلاق در ملا عام. استعمال دخانیات در فضای عمومی، جرم و سزاوار تنبیه و مجازات محسوب میشود. پیش از این نیز ماه های رمضان آمده و رفته اند بدون آنکه برزندگی اجتماعی سلطه افکنند و رفتار انسان را مجبور به تبعیت از ممنوعیت ها و محدودیت های خود کنند. چرا که در آن دوران هنوز آیت الله ها بر منبر قدرت جلوس نیافته بودند و بر فراز آن تفنگ بدست خطبه نمی گفتند و روضه نمیخواندند.
اما، رمضان و آداب و رسوم آن آموختنی نیست، بلکه موروثی است. به تقلید ملزومات رمضان را همانگونه که از از نیاکان خود آموخته ایم بهمان شیوه به نسل آینده انتقال میدهیم، چنانکه گویی رمضان صندوقچه ای ست که یک نسل برای نسل های دیگر به ارث بجای گذارند، بدون آنکه هرگز درب آن گشوده و محتویاتش مشاهده شود. اکنون، شاید زمان آن فرا رسیده است که لحظه ای درنگ نماییم و بیاندیشیم که چه اشیای درخشان و گران قیمتی اضافه برانهائیکه رمضان دوستان بر می شمرند، برای نسل های آینده در صندوقچه رمضان به ارث به جا می نهیم.
چنانچه به درون صندوقچه رمضان نیک بنگریم، مفرغ میابیم، نه جواهرات و طلا و نقره. باین معنا که رمضان مشمول بر احکام، قواعد و مقرارتی ست در خدمت تداوم نظام فرمانروایی و فرمانبری نه متوازن سازی روابط اجتماعی، نظامی که در آن معدودی قلیل فرمانروا هستند و مردم بیشماری فرمانبر.
بعبارت دیگر، رمضان را باید ماه ی خواند برای تجدید و تقویت اخلاق فرمانبری، واجب برای نظام فرمانروایی، اخلاقی که نیاکان مان در ذات و سرشت ما نهاده اند. در ماه رمضان، مسلم است که وجدان بیدار میشود. چون آموخته است که فرمان الله را بگوش گیرد و در نیمه های شب از خواب شیرین سراسیمه بر جهد که به مناجات و عبادات پرداخته، از بندگی و عبودیت بهره بر گیرد و توشه ای برای گذر به سرای آخرت فراهم نماید. چرا که روزه داری بیانگر تسلیم و اطاعت است از فرمان الله، خداوندی که پاداش دهد عبودیت و بندگی را.
بدین لحاظ احکام رمضان، قبل از آنکه معطوف به عدالت باشد، ، و یا معطوف به چیره شدن بر نفس عماره و پاکی روح و تن، معطوف به قدرت است و سیاست، معطوف به نگاه داشت نظام فرمانروایی و فرمانبر ی ست. ماه رمضان، ماهی ست که فرمانروا و فرمانبردار را باهم آشتی میدهد. تضادها، خصوصیات فردی و اختلافات طبقاتی، موقتا بدست فراموشی سپرده میشوند. چرا که آداب و رسوم رمضان، و اطاعت از قواعد و مقرارت آن کنشی ست اجتماعی و در شرایط موجود اجباری ست. بی جهت نیست که فرمانروایان سعی بر ان داردند که رمضان را با شکوه هرچه بیشتری بر گزار کنند. در هر ماه از سال اگر گرسنه ای پیدا شود، در ماه رمضان شکم ها بیش از همیشه سیر میشود. در این ماه حکومت سعی میکند که کالاهای ضروری مثل، برنج و روغن و شکر بوفور در بازار عرضه شود. چرا که مصرف این کالاها در ماه روزه داری نه تنها نزول نیافته است بلکه صعود هم میکند. سفره های افطار بسی بسیار رنگین تر و پر تنوع میگردد و هیچ شباهتی به سفره امام علی، امام امان ندارد. امروز رمضان با تاثیر بر کنش کنشگران اجتماعی مصرف را افزایش داده و سبب رونق بازار اقتصادی گردد. البته که ماه رمضان اغذیه و شیرنی جات مخصوص خود را نیز ببازار آورد، محصولاتی که تا سال آینده ممکن است نایاب شود.
این بدان معناست که جامعه در تبعیت از احکام رمضان، یکسان و یک رنگ میگردد، کثرت نا پدید میشود و ظاهرا وحدت و همبستگی افزایش میابد. چرا که در تحت حکومت دین، احکام رمضان را که در گذشته ای نه چندان دوری دلبخواهی و به اراده آزاد شخص وا گذارده شده بود، اجباری گردیده است. نمیتوانی با روزه خواری، به باورها و ارزشهای جامعه بی اعتنایی نمایی. باید که در جماعت ناپدید شوی. آنچه هستی پنهان نمایی. مسلم است چنین وحدت و میثاق و پیوندی که در ماه رمضان به اجبار بر قرار میشود، ظاهری ست و تحمیلی. تحمیل اراده فرمانروایان است بر فرمانبران. تحمیل خواست اقلیت است بر اکثریت- البته بدون اینکه این تقسیم بندی ها را از راه علمی بدست آورده باشیم. بی جهت نیست که از زمانی که دین بر مسند فرمانفرمایی حضور یافته است، همیشه لرزان و شکننده بوده است. چرا که امروز، حتی مسلمان هم به آن درجه از آگاهی رسیده است که بداند، اطاعت و پیروی از احکام رمضان هرگز نه متضمن تزکیه نفس است و نه عدالت در این جهان و رستگاری در آخرت. ممکن است که ریاضت کشی در ماه رمضان، روان نا آرام را آسایش و آسودگی ببخشی و یا سود های دیگر برای بهزیستی بشر در بر داشته باشد، اما این باوری بیش بر اساس پیشداوری نیست. چرا که ما از فرضیه هایی سخن بمیان میآوریم که ثابت نمودن آنها مقرون به غیر ممکن است. چه تاریخ نشان میدهد که بستن دهان و تحمل گرستگی و تشنگی در یک ماه در سال، نتوانسته است که آنچه که در انسان ولاست پرورش دهد.
تداوم رمضان در تاریخ در واقع در خدمت تشدید و تقویقت اخلاق تسلیم و اطاعت، پذیرش ناچیزی شان انسان نسبت به مقام الله، خدای یکتا و یگانه و لاجرم تحکیم و نهادین ساختن نظام فرمانروایی و فرمانبری بوده است . روابط زیر بنایی و تولیدی جامعه، هرچند کند و تدریجی، در تبعیت از زمان دستخوش تحول و دگرگونی شده اند، و میشوند، اما، اخلاق فرمانبری بلا تغییر مانده است، اخلاقی که ماه رمضان در پرورش آن نقش مهمی بازی میکند، اخلاقی که در ستیز و خصومت است با استقلال و آزادی های فردی و اجتماعی، حق و حقوق انسانی، با کثرت و تنوع و گوناگونی، اخلاقی که زمینه ساز نظام استبداد مضاعف و دین و قدرت است. حکومت ولایت فقیه حاصل اخلاقی ست که رمضان در ما نهادین نموده است. چرا که اخلاق فرمانبر ی، وجدانی را در آدمی پرورش میدهد که حقارت و خواری، بندگی و عبودیت و انکار جهان مادی را ارج می نهد و از تقلیل انسان به حیوانی که تنها در تسلیم و اطاعت، آزاد محسوب میشود، شرم بخود راه نمیدهد. تبعیض و تعصب و غیرت را نه تنها شرم انگیز نمیداند بلکه آنها را ارزشهایی والا بر شمرده و برای حفظ نظم و امنیت اجتماعی لازم و ضروری می پندارد. چرا که پوششی ست بر ضعف و پستی و فرومایگی فرمانروا، و همچنین فرمانبر.
در اینجا شاید لازم باشد که توجه دوستان مارکسیست را هم به این گفتار مارکس در برومر لوئیز بناپارت هیجدهم، جلب نماییم. مارکس در توضیح تکرار تاریخ، خاطر نشان میسازد که بشر سازنده ی تاریخ است، اما نه بر اساس میل و اراده خویش و در شرایطی که خود برمی گزیند بلکه در شرایط ی داده شده، شرایطی که راه و روش زندگی نسل های پیشین هنوز بر ذهن و وجود زندگان سنگینی میکنند.
بنظر میرسد که مارکس نیز از پوسته ی مارکسیستی خود بیرون آمده است و باور و ارزشهایی که از یک نسل به نسل دیگر انتقال می یابد در شکل بخشیدن به تاریخ را ارجح بر وضعیت مادی و روابط تولیدی بشمار میآورد. این بدان معناست که انسانی که اخلاق فرمانبر ی را از نیاکان ش بارث میگیرد، نمیتواند نظم و نظامی بجز فرمانروایی و فرمانبر ی خلق ، تولید و باز تولید نماید. فرمانبر زندانی باور و ارزشهایی ست که کهنه و پوسیده و در زمان انجماد یافته اند و هرگز زمینه ساز رهایی انسان از چنگال مخوف خرافات و موهوم پرستی، نخواهند بود. آری مارکس هم گاهی، آنجا که لازم است، از راه و روش و باورهای خود انحراف پیدا میکند. چرا که او بر خلاف مارکسیست های پیرو خویش، خشک اندیش نبوده است.
مسلم است که فرمانروایان از ماه رمضان و آداب و مراسمی که مردم را برغم کثرت همبسته نموده و وحدت بخشد، منفعت فراوان میبرند، چون رمضان جامعه انسانی را به یک گله وسیع فرمانبر تبدیل مینماید. چرا که اخلاقی که رمضان نهادین میسازد زیر بنای نظام فرمانروا ئی و یا استبداد دین و قدرت است، اخلاقی که در ظاهر تمرین تحمل درد و رنج است و آموزش زهد و تقوا و در اصل چیزی نیست مگر خواست معطوف به قدرت و فرمانروایی. انکار وجود چنین اخلاقی نمیتواند ما را به آینده ای روشن و آزاد، امیدوار نماید، چرا که تغییر نظام فرمانروایی و فرمانبر ی تنها یک امر سیاسی نیست و از انحلال حکومت هم عبور نمیکند بلکه یک امر دینی ست که از ویران سازی ارزشها و باوهایی گذر کند که بر اساس دروغهای بزرگ بر پا گردیده اند. رمضان باید از ابزار ره یابی به بهشت با تزکیه نفس و پاکزدایی روح به ابزار رهایی از ولایت، ابزار سرپیچی و نافرمانی تبدیل شود و اخلاق احترام به هیچ کس و هیچ چیز مگر آنچه در خدمت انسان است و آزادی، جایگزین آن گردد.
فیروز نجومی