– در حالی که دولت آمریکا جمهوری اسلامی را به سوی پرتگاه هُل میدهد، رژیم ایران که فن و حرفه به جان خریدن ریسک و خطر را همیشه تجربه کرده اما تا کنون عواقب آن را نچشیده و آزمایش نکرده، سه راه بیشتر در پیش ندارد: صبر و سرمایهگذاری بر روی گذشت زمان تا شاید دولت ترامپ عوض شود؛ عقبنشینی و تسلیم کامل؛ راه انداختن جنگ و درگیری نظامی.
– جمهوری اسلامی برای اقدامات تروریستی و درگیریهای خرابکارانه در منطقه و جهان همواره از مزدوران خود استفاده کرده و خواهان برخورد نظامی مستقیم با آمریکا نبوده! مقامات تهران هزینه چنین برخوردی را خوب میفهمند!
(شرق الاوسط) – طی ۴۰ سال گذشته منطقه ما چندین بار در شرایطی قرار گرفت که احتمال شروع جنگ با رژیم تهران بسیار بالا بود اما هرگز جنگی اتفاق نیفتاد. آیا اینبار تهدیدات جنگ واقعیست یا توخالی؟
قبل از اینکه وضعیت متشنج فعلی منطقه را بررسی کنیم، ابتدا باید رفتار گذشته تهران را ارزیابی کنیم چرا که ایران پس از جنگ با عراق با وجود همه جنگهای نیابتیاش در منطقه اما بطور مستقیم وارد هیچ جنگی نشد.
چهل سال است که رژیم ایران با شرارت و ددمنشی اوضاع منطقه را به لبه پرتگاه سوق میدهد و سپس در آخرین لحظه از سقوط در پرتگاه باز میدارد؛ اکنون اما ابتکار عمل دیگر در دست رژیم ایران نیست و وضعیت به کلی فرق کرده است. امروز برعکس گذشته ایالات متحده آمریکاست که رژیم ایران را به طرف پرتگاه هُل میدهد. وضعیت رژیم ایران به مرحلهاى بسیار خطرناک رسیده بطوری که چنین وضعیتی در طول عمر ۴۰ ساله این حکومت «دینی– انقلابی» بیسابقه است.
در ایران تظاهرات همچنان ادامه دارد، هرچند که تظاهرکنندگان ایرانی در خیابانها اوضاع بد معیشتی را بهانه برای اعتراضات خود قرار دادهاند اما در مواقعی این اعتراضات از مشکلات سیاسی بنیادی و اساسی نشأت گرفته است و دایره آن در سراسر ایران هر روز گستردهتر میشود.
با منع فروش نفت و دیگر فراوردههای صادراتی ایران، گزینههای رژیم تهران بسیار محدود و شرایط بقایش دشوارتر شده است.
در شرایط کنونی حکومت ایران سه گزینه در پیشرو دارد:
اول، اصرار بر لجاجت به امید تغییر موضع واشنگتن یا تغییر دولت ترامپ در انتخابات آینده ریاست جمهوری آمریکا؛ البته برای تحقق عملی این امیدهای احتمالی جمهوری اسلامی باید حداقل تا یک سال و نیم دیگر منتظر بماند که در این مدت نسبتا طولانی رژیم با خطر فروپاشی از داخل روبرو خواهد شد.
اما گزینه دوم، مذاکره و تسلیم و عقبنشینی کامل از همه اصول و ارزشهایی که رژیم جمهوری اسلامی ساختار و هویت خود را بر اساس آنها بنا نهاده است. عقبنشینی اینبار به مفهوم شکست «ارزشها»، «غرور» و«برنامه هستهای- نظامی» توسعهطلبانه رژیم است.
سومین گزینه، به راه انداختن یک جنگ و درگیری نظامی با این باور که شاید آمریکا شکست بخورد و از مواضع خود عقبنشینی کند!
رژیم ایران فن و حرفه به جان خریدن ریسک و خطر را همیشه تجربه کرده اما تا کنون عواقب آن را نچشیده و آزمایش نکرده است. تجربههای درگیریهای نیابتی رژیم ایران بیشمارند.
یکی از برجستهترین این تجارب و اقدام خطرناک و بیمجازات جمهوری اسلامی، هجوم عوامل مزدور آن به مقر نیروهای دریایی ایالات متحده آمریکا در سال ۱۹۸۳ و آدمربایی و قتل تعدادی از چهرههای غربی و عربی در بیروت بود که توسط حزبالله لبنان انجام شد. حزبالله لبنان متولد دهه هشتاد میلادی است و از شکم جمهوری اسلامی ایران زاییده شد. علاوه بر این حادثه، پیامدهای جنگ ویرانگر هشت ساله ایران و عراق و حملاتی که در آن زمان به کشتیهای نفتی از جمله کشتی نفتکش کویت انجام گرفت را نیز میتوان نمونهای از ریسکهای رژیم ملاها دانست که بدون مجازات و تلافی ماندند.
حکومت ایران همچنین در سال ۱۹۸۴ با ۴ جنگنده فانتوم به تاسیسات نفتی سعودی حمله کرد که ۲ جنگنده آن توسط پدافند سرنگون شدند و ۲ جنگنده با هجوم متقابل جنگندههای سعودی مجبور به فرار شدند. در سال ۱۹۸۸ نیز تهدیدهای ایران و ایجاد شرایط نامساعد برای نیروهای مستقر ایالات متحده در منطقه خلیج [فارس] باعث شد که یک هواپیمای مسافربری ایرانی در آبهای بینالمللی با دو فروند موشک ناو جنگی «وینسنس» آمریکا مورد هدف قرار گرفت که در نتیجه آن ۲۹۰ مسافر و خدمه ایرانی آن کشته شدند.
در سال ۱۹۹۶ مزدوران جمهوری اسلامی ایران به مقر مرکزی تفنگداران دریایی آمریکا در شهر «خُبر» سعودی هجوم بردند. بعدها تمام مدارک و شواهد ثابت کرد که رژیم ایران پشت آن حمله بود؛ خوشبختانه تمام مجرمان و عوامل آن حمله که در ارتباط مستقیم با تهران بودند بطور پیوسته دستگیر و مجازات شدند. علاوه بر این پروندههای تروریستی که خود جمهوری اسلامی در آنها شرکت داشت، پس از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ رهبران «القاعده» را در خاک ایران اسکان داد و حملات «القاعده» به نیروهای آمریکایی در عراق که به اسم «المقاومه العراقیه» (مقاومت عراق) معروف بود همان موقع آغاز گشت و از داخل ایران هدایت و فرماندهی میشد.
سرپیچی از قوانین بینالمللی و مخفی کردن فعالیتهای اتمی غنیسازی اورانیوم برای اهداف نظامی به مدت چندین سال و ارتباط مستقیم با شبکههای جهانی و منطقهای تروریسم و دست داشتن در عملیات تروریستی از قاره آفریقا تا آمریکای لاتین، از جمله بمباران یک کنیسه یهودی در بوئنوس آیرس در آرژانتین و برنامهریزی برای ترور و خشونت علیه مخالفان رژیم در اروپا و آمریکا و طرح ترور عادل الجبیر سفیر سعودی در واشنگتن بعلاوه جنگهای نیابتی ویرانگر در سوریه، لبنان، عراق و یمن، نمونههایی بارزی از عملکرد تروریستی رژیم جمهوری اسلامی ایران است.
همه این شرارتها شرایطی خطرناکی برای ثبات و امنیت منطقهای و جهانی به وجود آورده. در تمام این اقدامات رژیم ایران نه تنها منطقه را تا لبه پرتگاه هُل داده بلکه زمینه و خطر رویارویی نظامی را نیز فراهم کرده بود اما تهران در عین حال هرگز با ایالات متحده آمریکا وارد مقابله مستقیم نشده است. آمریکاییها نیز در تمام ۴۰ سال گذشته تلاش کردند از جنگ مستقیم با ایران اجتناب ورزند.
رژیم جمهوری اسلامی در تمام مدت ۴۰ سال گذشته برای انجام اقدامات تروریستی و خرابکارانه خود در منطقه و جهان به مزدوران خود اکتفا کرد؛ مزدورانی چون حزبالله لبنان، امثال حشدالشعبی و دیگر گروهها در عراق و حوثیهای یمن. سیاست ایران در این زمینه واضح و روشن است و آن اینکه خواهان برخورد نظامی مستقیم با آمریکا نبوده! چون مقامات تهران هزینه چنین برخوردی را خوب میفهمند. آمریکا در منطقه منافعی مهم و استراتژیک دارد و اگر لازم باشد همانطور که در سال ۱۹۹۱ صدام حسین را مجبور به خروج از کویت کرد و در سال ۲۰۰۳ او را سرنگون نمود، وارد جنگ با جمهوری اسلامی ایران نیز خواهد شد و با تمام قدرت از منافع خود در منطقه خلیج [فارس] دفاع خواهد کرد. اینبار احتمال وقوع یک جنگ بسیار بالاست و وضعیت کاملا متفاوت است. البته حدس و گمانها در این زمینه ادامه دارد.
*منبع :روزنامه شرق الاوسط
*نویسنده:عبدالرحمن الراشد
*ترجمه و تنظیم از کیهان لندن