ای همهی آزادگان ایران و جهان
چهل سال است که ما ایرانیان گرفتار بدخیمترین سرطان تاریخیم. سرطانی که از همان چهل سال پیش، به جان مردم ایران خزیده و داراییهای پولی، شعوری و آبرومندیشان را جویده است. این مالیخولیای ضد بشر، برای گسترش حوزهی حضورش، پیوسته پای از مرزهای ایران به در میبرد و به دیگر کشورهای منطقه سرک میکِشد و میکُشد و ویران میکند و به اسم مردم ایران، با دنیا میگلاویزد.
از شما مردم دنیا و دولتها و سازمانهای مدنی و حقوق بشری میخواهیم که جمهوری اسلامی را، هرگز نمایندهی مردم ایران ندانید. جمهوری اسلامی، آیا نمایندهی ملتی است که در این چهل سال، حیاتِ شعوری و انسانیِ خودِ مردم ایران را انکار کرده و داراییهایشان را مکیده است؟ هرگز!
جمهوری اسلامی آیا نمایندهی ملتی است که جز صلح و دوستی با مردم دنیا نمیخواهد؟ هرگز!
ما با صدای بلند فریاد بر میآوریم که هرگز خواستار کشتار و ویرانگری در سوریه و عراق و یمن و افغانستان نبوده و نیستیم. ویرانگری در این کشورها، در امتداد شیعهگستری شخص «سیدعلی خامنهای» و رؤیای ابلهانهی «هلال شیعی» ملایان و سرداران سپاه است و هیچ به ما مردم ایران مربوط نیست. ما خود اسیر این هیولای «ایرانخوار»یم.
ما هرگز خواهان جنگ، چه در ایران و چه در هر کجای جهان نیستیم. ایرانیانِ ملازده را چارهای نمانده جز اینکه به جراحی این بیماریِ بدخیم خیزش کنند. ایرانیان، نمیخواهند شاهد مرگِ تدریجیِ خویش و شاهد مرگِ غرور ملی و تاریخیِ خویش باشند.
ما امضاء کنندگان این بیانیه، در کوران تحریمها و تهدیدها، دو خواستهی خویش را بر کف دست مینهیم. یکی برای ایرانیان، و یکی برای مردمان جهان:
از ایرانیان میخواهیم که برای مقابله با سرطانِ جمهوری اسلامی، رهایی ایران زمین را در کانونِ محوریترین خواستههای خویش جای دهند، و با امضای «نه به جمهوری اسلامی»، به ترسیم فردایی آباد و آزاد خیزش کنند. ما همگی، نه با خشونت، که با همین نافرمانیهای پیوستهی مدنی، از شرّ جمهوری اسلامی خلاصی خواهیم یافت، و در یک رفراندوم سراسری، و پیش چشمِ سازمانهای بین المللی، خود برای سرنوشت خویش تصمیم خواهیم گرفت، و بهسازیِ ایران مچاله شده را بدست خوبان و خردمندان و متخصصان و وطن دوستان و نوعدوستان ایرانی خواهیم سپرد. هموطنان، دردِ مشترکِ عبور از سرطانِ جمهوری اسلامی، هرگز جدا جدا، درمان نمیشود.
نیز از مردمان جهان، و از مجامع حقوق بشریِ جهان، و بویژه از همهی دولتهای جهان میخواهیم که سرانِ جمهوری اسلامی را، بویژه سیدعلی خامنهای و سرداران سپاه و دولتمردان و نمایندگان مجلسِ وابسته به خامنهای را هرگز نمایندگان مردم ایران ندانند، و به کلی روابط خود را با این سرانِ سرطانی قطع کنند و مردم ایران را در «عبور» حتمی از جمهوری اسلامی حمایت و همراهی کنند.
نمایندگان واقعی مردم ایران، همهی آنانیاند که در این سالهای وحشت، نیکبختی و رشد و رهایی و آزادی مردم ایران را فریاد کشیدهاند. و بخاطر ابراز همین آرزوهای خوب، چه در زندان و چه در بیرون زندان، شکنجه شده و از پای درآمدهاند و از بدیهیترین حقوق خود بازداشته شدهاند و اموال و آبرویشان به تاراج رفته یا به ناچار از سرزمینشان دل کنده و به جایی دیگر کوچیدهاند!
بله، نمایندگان واقعی مردمان ایران، اینانند! با اینان مراوده بر پا کنید.
امضاء کنندگان:
۱- زرتشت احمدی،
۲- محمدرضا بیات،
۳- کمال جعفری،
۴- هاشم خواستار،
۵- محمدحسین سپهری،
۶- گوهر عشقی (مادر ستار بهشتی)،
۷- جواد لعل محمدی،
۸- حوریه فرجزاده (خواهر «شهرام فرجزاده» از کشتههای عاشورای ۸۸)،
۹- محمد کریم بیگی (پدر «مصطفی کریم بیگی» از کشتههای عاشورای ۸۸)،
۱۰- شهین مهینفر(مادر «امیر ارشد تاجمیر» از کشتههای عاشورای ۸۸)،
۱۱- محمد مهدویفر،
۱۲- رضا مهرگان،
۱۳- محمد نوریزاد،
۱۴- عباس واحدیان شاهرودی